دونالد ترامپ میگوید، حرکت به سمت خودروهای برقی یک «گذار به جهنم» است که «روش زیبای زندگی شما» را خراب میکند. او تنها سیاستمداری نیست که با سیاستهای سبز مخالفت میکند. ریشی سوناک، نخستوزیر انگلستان، هم برنامه حذف تدریجی خودروهای بنزینی در حرکت به سوی آینده را نفی میکند و میگوید، «درست نیست که این هزینههای سنگین را بر قشر کارگر تحمیل کنیم». رایدهندگان در دو استان بزرگ آلمان هم در هشتم اکتبر دو حزب سبزگرا را در ائتلاف حاکم رد کردند. حتی سوئد هم در سال گذشته چندین بار قیمت سوختهای فسیلی را پایین آورد. بازخورد منفی علیه سیاستهای حامی اقلیم در دموکراسیهای ثروتمند به جریان افتاده است. این امر چندین دلیل دارد. برخی رایدهندگان کلاً تغییرات اقلیمی را انکار میکنند. دیگران وجود آن را میپذیرند اما نمیخواهند برای مقابله با آن مالیات بیشتر یا بهای بالاتری برای انرژی بپردازند. بسیاری به دشواریهای نصب تجهیزات جدید و شتاب در این کار اعتراض دارند. برخی دیگر، بهویژه کهنسالان، در برابر هرگونه تغییری مقاومت میکنند. دیگران میپرسند که چرا باید فداکاری کنیم، در حالی که دیگر کشورها بهویژه آنهایی که دوستشان نداریم کاری انجام نمیدهند. سیاستمداران عوامگرا زغالهای افروخته را در زیر دیگ این اعتراضات میریزند. بسیاری از آنها با شکلی دقیق در بیان هزینههای سبز شدن اغراق میکنند. به عنوان مثال آقای سوناک میگوید که حزب مخالف قصد دارد به این منظور مالیات گوشت را بالا ببرد، در حالی که اینگونه نیست. آنها همچنین تلاش میکنند. بحث اقلیم را به یک میدان نبرد فرهنگی تبدیل کنند. آنها میگویند که طبقه حاکم شهری میخواهند خودرو شما را بگیرند و شما را به خوردن کشک سویا وادار کنند. این تاکتیکها موثر افتادهاند. با وجود افزایش آگاهی عمومی از تغییرات اقلیمی شکاف سیاستی بازتر شده است. در استرالیا، کانادا، آلمان و سوئد 23 تا 44 درصد احتمال بیشتری وجود دارد که رایدهندگان چپگرا تغییرات اقلیمی را یک تهدید اصلی بدانند. طبق گزارش موسسه نظرسنجی پیو (Pew) این شکاف در آمریکا 63 درصد است. این قطبی شدن باعث میشود در زمان دست به دست شدن قدرت تغییرات بسیار زیاد باشند. توجه کنید که اگر فرانسه به دست مارین لوپن که مخالف برق بادی است بیفتد چه خواهد شد. وقتی سیاستهای اقلیمی پیشبینیپذیر نباشد در تمام مناطق سرمایهگذاران از برنامهریزی درازمدت منصرف میشوند، در حالی که ماهیت این نوع سرمایهگذاری درازمدت است. چه کار میتوان کرد؟ رویکرد رئیسجمهور جو بایدن آن است که صدها میلیارد دلار را به همه چیز، از باتریها تا شبکههای کوچک، اختصاص میدهد و نام آن را برنامهای برای خلق اشتغال و تضعیف چین میگذارد. محاسبات نشان میدهند حتی رایدهندگانی که به اقلیم و سبز شدن اهمیتی نمیدهند ایجاد اشتغال را دوست و از چین هراس دارند. بنابراین رئیسجمهور آینده جمهوریخواه نیز یارانههای محبوب دریافتکنندگان محروم و ایالتهای آبیرنگ را قطع نخواهد کرد. اما این رویکرد هم نقایص بزرگی دارد. اول، قرار دادن انرژی سبز در قالب سیاست صنعتی و امنیت ملی درهای حمایتگرایی را باز میکند و با مسدود کردن راه ورود بهترین عرضهکنندگان، هزینههای فناوریهای سبز را بالا میبرد. دوم، رویکرد مبتنی بر اعطای یارانه بسیار گرانتر از رویکردهایی است که از قیمتگذاری کربن استفاده میکنند، در حالی که این رویکردها کاهش تصاعد را در سرتاسر اقتصاد تشویق میکنند. طبق برآورد صندوق بینالمللی پول، اگر یک کشور عادی ثروتمند بخواهد عمدتاً با استفاده از اعطای یارانه به هدف کربن صفر برسد بدهی عمومی آن تا سال 2050 تا حد ناپایدار 45 تا 50 درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) آن بالا میرود. اگر همان کشور از ترکیبی از مالیات کربن و دیگر اقدامات بهره ببرد بدهی آن به سطح پایدارتر 10 تا 15 درصد تولید ناخالص داخلی خواهد رسید. نکته منفی در استفاده از مالیات کربن آن است که رایدهندگان از خود آن واژه خوششان نمیآید چون به هر حال آن را شکلی از مالیات میبیند. دولتها موفق شدهاند به صورت پنهانی برای کربن قیمت بگذارند. آنها از طرحهای تجارت تصاعد استفاده میکنند که رایدهندگان از آنها سر در نمیآورند. هماکنون قیمتگذاری کربن حدود یکچهارم از تصاعدهای جهانی را پوشش میدهد اما این مقدار اصلاً کافی نیست. به منظور مهار سریع کربن بدون ایجاد اعتراض و مقاومت، سیاستهای اقلیمی به گونهای طراحی شوند که تا حد ممکن دردسر و هزینه کمتری برای خانوارها به بار آورند. دولتها برای کاهش اضطراب و دردسر باید به یاد داشته باشند که وقت رایدهندگان ارزشمند است و بسیاری از اقدامات سبز هم خستهکننده هستند. به عنوان مثال، دولتها به جای اینکه زحمت نصب پمپهای حرارتی را بر دوش خانوارها بیندازند باید آنها را در شرکتهایی نصب کنند که خانهها را به شبکه اتصال میدهند. این بنگاههای تاسیساتی میتوانند در سرتاسر کشور دست به کار شوند و یک پمپ بزرگ حرارتی را در هر خیابان نصب و تمام منازل نزدیک را به آن وصل کنند. این فرآیند چیزی شبیه نصب پهنای باند در دو دهه گذشته خواهد بود. دولتها برای مهار هزینهها باید انگیزههایی پیشبینیپذیر برای کاهش موثر تصاعدها ایجاد کنند بدان معنا که از قیمتگذاری کربن بیشتر استفاده کنند. باید به کارگران صنایعی مانند زغال سنگ که در نهایت تعطیل میشوند کمک رساند و به آنها آموزشهای حرفهای جدید داد. مقررات قضایی میتوانند نقشآفرینی کنند. اگر به خودروسازها مهلتی برای توقف خودروهای بنزینی داده شود آنها مجبور میشوند قیمتها را پایین آورند و برد خودروهای برقی را افزایش دهند. اگر این مهلتهای زمانی واقعگرایانه باشند فناوریهای پاک قبل از پایان مهلت از فناوریهای کثیف ارزانتر میشوند. بسیاری از فناوریهای پاک در درازمدت ارزان میشوند اما هزینه اولیه سنگینی دارند. باید از این بابت به رایدهندگان کشورهای ثروتمند کمک کرد. این امر در مورد کشورهای در حال توسعه نیز مصداق دارد که در آنها هزینه بالای سرمایه باعث میشود بسیاری از پروژههای سبز غیرقابل اجرا شوند. در سرتاسر جهان، سیاستمدارانی که به اقلیم اهمیت میدهند باید بازخوردها را جدی بگیرند. آنها باید در مورد اختلالات غیر قابل اجتناب با رایدهندگان روراست باشند و تلاش کنند درد و رنجها را به حداقل برسانند.
دیدگاه تان را بنویسید