آنچه از لابهلای آمارهای مالی منتشرشده تا 5 می 2023 بیرون آمده، نشان از این دارد که شرکت نفت عربستان سعودی با بیش از 156 میلیارد دلار سود، اپل و مایکروسافت را با سودهای 3 /94 و 69 میلیارد دلاریشان جا گذاشته تا باز بوی نفت در جهان بپیچد و اهمیت دوباره آن را به چشم جهانیان بیاورد. در سال 2019 تنها یک شرکت نفتی در باشگاه غولهای سودآور حضور داشت، اما افزایش قیمت حاملهای انرژی چنان برای شرکتهای نفتی بزرگ «نان» کرده که علاوه بر آرامکو، «اگزونموبیل» با 7 /61 میلیارددلار و «شل» با 5 /43 میلیارددلار هم به جمع هشت شرکت سودآور برتر جهان راه یافتهاند. تازه تمام اینها در حالی است که سود آرامکو در سهماه دوم 2023 نزدیک به 40 درصد نسبت به بازه زمانی مشابه در سال گذشته کاهش داشته، اما همین سود کاهشی، باز هم 30 میلیارد دلار است. عددی بسیار بزرگتر از سودی که اگزونموبیل (9 /7 میلیارد دلار) و شل (پنج میلیارد دلار) به جیب زدهاند. میانگین قیمت نفت در دوره مورد اشاره، کمی کمتر از 79 دلار در هر بشکه بوده که نسبت به قیمت 113دلاری در دوره مشابه سال قبل که بازار به دلیل حمله روسیه به اوکراین داغ شد، کاهشی نزدیک به 30 درصد را نشان میدهد، اما با وجود همین کاهش درآمد، آرامکو با انجام هزینهای 5 /10 میلیارددلاری، مخارج سرمایهای خود را 12 درصد افزایش داده است. و نکته کلیدی همین است؛ عربستان برای پولهای نفتیاش برنامه دارد؛ سرمایهگذاری در تجارت قدیمی و توسعه آن برای به دست آوردن درآمد بیشتر، همزمان با افزایش سرمایهگذاری در کسبوکارهای جدید و نوسازی کشور. این ماجرای گذار از نفت است، با اتکا به درآمدهای نفت.
چه کسی به این کوه پول «نه» میگوید؟
هرچقدر سابقهات بد باشد، دنیا فقط به پولت کار دارد نه دستهای خونیات. لابد شما هم این روزها اخبار ماجراجوییهای تازه محمد بنسلمان جوان و تیمش را در جذب ستارگان بزرگ جهان ورزش و استخدام آنها در لیگهای ورزشی عربستان میبینید و از فراموشکاری اروپا و آمریکا نسبت به ماجرای جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول، کشته شدن هزاران انسان بیگناه در یمن، خاموش کردن صدای مخالفان و منتقدان حکومت و... حرص میخورید. اما اگر تنها کمی فکر کنید، پاسخ پیش چشمتان خواهد بود؛ پول و نفت.
شاید امروز قراردادهای 9رقمی که تیمهای فوتبال لیگ حرفهای عربستان در سایه حمایت مالی صندوق سرمایهگذاری عمومی 700 میلیارددلاری کشور (PIF) با نیمار و بنزما بستهاند، یا مذاکره با سازمانهای بینالمللی تنیس برای میزبانی مسابقات بزرگ در این کشور و دورخیز شاهزاده یاسر الرُمیان، رئیس هیاتمدیره بزرگترین شرکت عربستان یعنی آرامکو برای نشستن بر سکوی مهمترین مرجع جهانی گلف، اخبار را به تسخیر خودش درآورده باشد، اما وزن واقعی نفوذ جهانی فزاینده عربستان سعودی بسیار فراتر از زمینهای سبز فوتبال و گلف و راکتهای تنیس است. این کشور با انبوهی از پول نقد ناشی از سود تجارت یکی از حیاتیترین منابع جهان (هیدروکربنها)، دهها میلیارد دلار به داراییهای خارجیاش افزوده و معادلات تجاری دنیا را به نفع خودش تغییر داده است.
زمانی که در طول همهگیری کووید 19 جهان به واکسینه شدن میاندیشید، «والاستریت» منگ و مبهوت دور خودش میچرخید و درهای تمام کسبوکارها یکی پس از دیگری تخته میشد، سعودیها پولهای نفتی انباشته در PIF را سرمایهگذاری میکردند؛ خرید بیش از 60 درصد سهام لوسید موتورز (سازنده خودروهای برقی کالیفرنیا) و بخش قابل توجهی از سهام شرکت اوبر و... چشم جهان را به فرصتی تازه خیره کرد؛ پول سعودیها میتواند شما را از مرگ تجاری نجات دهد. معاملات غولپیکری که به سرعت اجرا شده یا میشوند برای شرکتهای بزرگ و کوچک هضمشدنی نیست. یک نمونهاش تاسیس شرکت «ریاض ایر» به دست امبیاس و سفارش ساخت 78 هواپیما به ارزش 37 میلیارد دلار به «بوئینگ» است. بدر البدر، معاون وزیر سرمایهگذاری عربستان گفته که کشورش تا سال 2030 حدود 2 /3 تریلیون دلار پول برای سرمایهگذاری در پروژههای مختلف در اختیار خواهد داشت و بدیهی است که هر رهبر سیاسی و هر مدیر تجاری با شنیدن چنین جملهای با خودش فکر کند که با انتقاد از عربستان و ولیعهد جوانش چه منابع مالی گزافی را از دست میدهد. این مشغله فکری با جنگ اوکراین و افزایش تورم بیشتر هم شد، زیرا قیمت نفت تاثیر گزافی بر قیمت مواد غذایی، برق و بسیاری موارد دیگر میگذاشت تا جهان به «نفت» و «پول» -هر دو باهم- نیاز داشته باشد که بتواند سرما را از خودش دور کند. با اینکه جو بایدنِ دوران انتخابات، قول داده بود که کاری میکند سعودیها «بهای قتل خاشقجی را که در ایالاتمتحده زندگی میکرد و برای واشنگتنپست مینوشت بپردازند»، اما وقتی بایدنِ رئیسجمهور به ریاض رفت پاهایش سست بود. او آمده بود تا از امبیاس (محمد بنسلمان) بخواهد با فروش نفت بیشتر در بازارهای جهانی، به کاهش تورم و جلوگیری از رکود جهانی کمک کند و کیست که نداند هر ستاندنی را باید با پس دادن جبران کرد. تازه، ماهها بعد وقتی اوپک (که عربستان بازیگر تعیینکننده آن است) فروش جهانی نفت را دو میلیون بشکه در روز کاهش داد، دولت عربستان اصرار داشت که این تصمیم سیاسی نبوده، اما همه فهمیده بودند که محمد بنسلمان که تازه 38ساله شده، قدرتش را بر بایدن 80ساله و شرکای غربیاش دیکته کرده. اینجا همه چیز به پول مربوط میشود و عربستان «منافع کنترلی» را در اختیار دارد. سرچشمه این «پول قدرتمند» هم در یک شرکت است: آرامکو.
آرامکو با تکیه بر بیش از 267 میلیارد بشکه ذخایر نفت و حدود 5 /8 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی، روزانه نزدیک به 10 میلیون بشکه نفت میفروشد که حدود 10 درصد مصرف جهانی است. جالبتر اینکه تجهیزات استخراج نفت عربستان به شدت بیشتر از امثال آمریکاست و تازه، نفت استخراجی عربستان هم به شدت ارزانتر از آمریکا تمام میشود: تولید یک بشکه نفت برای آرامکو زیر 10 دلار هزینه دارد، در حالی که آمریکا برای استخراج هر بشکه باید بیش از 50 دلار هزینه کند. معادله بسیار ساده است؛ قیمت تمامشده کمتر و مازاد تولید نفت، دست عربستان را برای کاهش تولید و افزایش تقاضا باز میگذارد. اینچنین میشود که ابتکار عمل دست یک جوان میافتد تا با تکیه بر نرخ رشد اقتصادی 7 /8درصدی سال گذشته، شاگرد اول G20 شود و به قول دیوید راندل، دیپلمات سابق آمریکایی در عربستان، کارهایش به افزایش نفوذ سیاسی سعودیها در جهان بینجامد: «آنها میتوانند تولید نفت را تنها با یک حُکم خاموش و روشن کنند.»
با وجود فراگیر شدن اهداف ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا برای انتقال آرام به سمت انرژیهای سبز، جهان همچنان حدود 100 میلیون بشکه نفت در روز مصرف میکند؛ اتومبیلها، هواپیماها و کشتیهای کانتینربر همگی به سوخت فسیلی نیاز دارند. نفت هنوز هم سوخت تقریباً 95 درصد صنعت حملونقل جهانی است و همانطور که جیم کرین، تحلیلگر انرژی خاورمیانه در موسسه بیکر دانشگاه رایس در هیوستون میگوید: «بدون سعودیها نمیتوان به جایی رسید.» تازه همین سعودیها قصد دارند با سرمایهگذاری هنگفت از محل درآمدهای آرامکو که در صندوق پروپیمان PIF انباشته شده، اقتصادی سبز خلق کنند و از این مزیت جدید (انرژیهای سبز) هم سود ببرند. گرچه گروههای محیط زیستی، این تلاش بنسلمان را به «شستوشوی سبز» تعبیر کردهاند، اما ولیعهد عربستان اعلام کرده که کشور بیابانیاش که اثرات تغییرات آبوهوایی را به شکل خشکسالی و بالا آمدن سطح دریا احساس میکند، تا سال 2060 از شر «کربن سنگین» خلاص خواهد شد.
آنجا با چک سفیدامضایی که PIF میکشد و امبیاس امضایش میکند، دهها پروژه نیروگاهی خورشیدی و بادی در حال ساخت است تا کشوری که شبکه مصرف انرژیاش به شدت وابسته به سوختهای فسیلی است، «تغییر» کند. حکومت میلیاردها دلار برای تحقیق و توسعه فناوریهای سبز هزینه میپردازد تا راهکارهای جدید استفاده از نفت و گاز برای تولید هیدروژن سبز و آبی (که هر دو از محصولات صادراتی پرسود آینده هستند) پیدا شود. با این حال و در یک پارادوکس ظاهری، دولت به آرامکو دستور داده تا تولید نفت را تا سال 2027 به بیش از 13 میلیون بشکه در روز برساند. یعنی در حالی که شرکتهای نفتی غربی کاهش تولید سوخت فسیلی را کلید زدهاند، محمد بنسلمان به آرامکو اختیار داده تا با افزایش برداشت به یک تولیدکننده محوری تبدیل شود. تغییری که گفته شد اینچنین شکل میگیرد؛ ولیعهد جوان با تبیین استراتژی «چشمانداز 2030» برای کاهش وابستگی اقتصادی کشور به نفت، اجازه میدهد تولید و درآمد نفتی را بیشتر کنند و با سودش کشور را بسازند. بله، آنها از نفت جدا نمیشوند، بلکه به روشهای جدیدی از نفت استفاده میکنند.
15 غول نفتی جهان از کجا میآیند؟
نفت همچنان منبع اصلی انرژی در سراسر جهان است. شرکتهای نفت و گاز طبیعی با توزیع روزانه میلیاردها بشکه فرآوردههای نفتی، چرخهای سنگین صنایع حملونقل و برق را به گردش درمیآورند و نقش اساسی در تاثیرگذاری بر اقتصاد جهانی دارند. با اینکه نگرانی عمومی در مورد تغییرات آبوهوایی و اقدامات جهانی برای کاهش انتشار کربن صنعتی و قطع تدریجی وابستگی به سوختهای مبتنی بر کربن افزایش داشته، اما کشورهای بزرگ جهان (شامل تولیدکنندگان حاملهای انرژی در اروپا که به کاهش و صفر شدن کربن پایبند شدهاند یا آمریکا که تولید نفت برایش هزینه بالایی دارد) هنوز به این ماده سیاه اعجابانگیز و مشتقاتش نیاز دارند.
صنعت نفت و گاز پس از پشت سر گذاشتن چند سال متلاطم که فرودش در اوج همهگیری کووید 19 همه را غافلگیر کرد و فرازش با تهاجم روسیه به اوکراین و افزایش شدید نگرانی از احتمال مسدود شدن جریان انتقال انرژی به اروپا، به بالای قله 120دلاری رسید، همچنان به عنوان یکی از استراتژیکترین و پولسازترین کسبوکارها به آقایی کردن ادامه میدهد. وقتی پوتین به اوکراین حمله کرد، کشورهای غربی واردات نفت روسیه را ممنوع کردند، اما هند و چین به واردات نفت خام ادامه دادند تا بازار دوباره به نوعی ثبات برسد. حالا این روزها با قدم زدن قیمت نفت خام برنت در کانال 85دلاری (برای هر بشکه)، احتمال افزایش قیمتها به دلیل تداوم کاهش تولید نفت توسط عربستان و روسیه (که از یک توافق دوجانبه ناشی شده) بیش از هر زمان دیگری حس میشود و این یعنی کسبوکار نفتیها باز هم رونق بیشتری خواهد یافت.
بر اساس پیشبینیهای آژانس جهانی انرژی، تقاضا برای نفت در سال آینده به رکورد 6 /101 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که بالاتر از سطح تقاضای «جهانِ ماقبل کووید» است. تداوم این شرایط با توجه به افزایش جمعیت جهان و ثروتمندتر شدن مصرفکنندگان در اقتصادهای نوظهور، موجب بالا رفتن تقاضای جهانی انرژی میشود و راه را برای بهتر نفسکشیدن غولهای نفتی هموارتر هم میکند. بعضی از این شرکتها مثل آرامکو، اگزونموبیل و شل از نظر ارزش و سودآوری هم جزو بزرگترینها هستند و با تکیه بر فناوریهای بهروز خود در زمینه اکتشاف، تولید و توزیع نفت و گاز طبیعی، کلید نفت جهان را در دست دارند.
1- شرکت نفت عربستان سعودی (آرامکو)
شرکت دولتی نفت و گاز عربستان، آرامکو (Aramco)، پردرآمدترین و همچنین بزرگترین شرکت تولید روزانه نفت در جهان است. آرامکو فرزند یک قرارداد حق امتیازی بین دولت عربستان و شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا در سال 1933 است که عملیات حفاری اولیهاش را مدت کوتاهی پس از تاسیس آغاز کرد و در سال 1938 توانست از اولین تولید تجاری نفتش بهرهبرداری کند. دولت عربستان سهامدار عمده این شرکت است که در رتبهبندی جهانی فوربس در سال ۲۰۲۳، عنوان دومین شرکت بزرگ سهامی عام در جهان را به دست آورد. قلب آرامکو در ظهران میتپد؛ جایی در شرق عربستان و نشسته بر کرانههای خلیجفارس. پس از آنکه آژانسهای رتبهبندی اعتباری، جزئیات مالی مربوط به آرامکو را در سال 2019 منتشر کردند، جهان برای نخستینبار توانست تصویر مالی این شرکت را که مدتها محرمانه بود ببیند و همان سال بود که آرامکو برای نخستینبار و با چراغ سبز محمد بنسلمان که دارایی بزرگ کشورش را دو تریلیون دلار ارزشگذاری کرده بود، بخش کوچکی از سهامش را به بازار عرضه کرد تا بزرگترین عرضه اولیه عمومی سهام (IPO) شکل بگیرد. آن بخش کوچک، سه میلیارد و 450 میلیون برگه سهمِ 5 /8دلاری بود که طی دو نوبت و مجموع 4 /29 میلیارد دلار به فروش رفت. امبیاس با عرضه تنها 5 /1 درصد از شرکت ملی نفت کشور رکورد خیرهکنندهای بر جای گذاشته بود. گرچه این درصد بهطور قابل توجهی کمتر از عرضه عمومی سهام شرکتهایی مانند اپل بهشمار میآمد که بیش از 84 درصد از سهامش در اختیار عموم است، اما بنسلمان به عنوان تعیینکننده اصلی استراتژیهای جدید و کلان کشور قصد داشت ضمن باز کردن درهای شرکتی که طی 90 سال به شکلی تقریباً غیرشفاف اداره میشد، با اعمال حداکثری محدود کردن مالکیت، کنترل شرکت را هم حفظ کند و درآمد حاصل از این عرضه را برای تنوع بخشیدن به کسبوکار غول نفتی مرکزی کشور اختصاص دهد. این آغاز ماموریت جدید آرامکو بود تا بنسلمان و کشور را با استفاده از درآمد نفت، از وابستگی به نفت عبور دهد!
2- شرکت ساینوپک چین
شرکت نفتی دولتی ساینوپک (China Petroleum & Chemical Corporation) که در پکن مستقر است، یکی از بزرگترین شرکتهای پالایش نفت، گاز و پتروشیمی در جهان محسوب میشود. عمده فعالیتهای این شرکت شامل اکتشاف نفت و گاز، پالایش، بازاریابی، تولید و فروش محصولات نفتی و پتروشیمی است. ساینوپک با تولید و تجارت الیاف شیمیایی، کودهای شیمیایی و سایر محصولات شیمیایی نیز سروکار دارد. محصولات این شرکت که در رتبهبندی جهانی فوربس در سال 2017 رتبه 25 را کسب کرده، بنزین، گازوئیل، نفت سفید، لاستیک، رزین مصنوعی، سوخت جت و کودهای شیمیایی هستند. حدود 68 درصد از سهام این غول بزرگ متعلق به دولت است، اما عرضه و معامله 32 درصد باقیمانده در بورسهای بزرگ دنیا، این امکان را به دولت چین داده تا با جذب سرمایه، اهداف توسعهای خود را محقق کنند و البته با داشتن اکثریت سهام، حق مالکیت و دست بالا را هم داشته باشند.
3- شرکت اگزونموبیل
شرکت اگزونموبیل (ExxonMobil) پس از ادغام شرکتهای Exxon و Mobil در سال 1999 به وجود آمد. این شرکت علاوه بر نفت و گاز، در تولید پلاستیک، لاستیک مصنوعی و سایر محصولات شیمیایی نیز فعالیت دارد. اگزونموبیل به عنوان بزرگترین شرکت نفتی غرب دنیا، از قدرتمندترین شرکتهای جهان و همچنین بزرگترین شرکت نفتی تحت مالکیت سرمایهگذار در جهان محسوب میشود. آنها نفت و گاز طبیعی را در شش قاره کشف میکنند و سوخت، انواع روانکننده و مواد شیمیایی را با چهار برند Esso، Exxon، Mobil و ExxonMobil میفروشند.
4- شرکت پتروچاینا
شرکت پتروچاینا (PetroChina) بخش سهامی عامِ شرکت ملی نفت چین و بزرگترین تولیدکننده و توزیعکننده نفت و گاز در چین است که به ترتیب حدود 50 و 60 درصد از حجم تولید نفت و گاز داخلی چین را به خود اختصاص داده. این شرکت که با آزادسازی تجارت در چین و رونق اقتصادی ناشی از آن پا گرفت، برای اولینبار در سال 1993 صادرات نفت را آغاز کرد و اکنون یکی از بزرگترین شرکتهای بورسی جهان بهشمار میآید. فعالیتهای اکتشاف و تولید، پالایش نفت، حملونقل و توزیع گاز طبیعی و تجارت مواد شیمیایی مهمترین کسبوکار این شرکت است. بر اساس رتبهبندی بزرگترین شرکتهای دولتی جهان از دیدگاه فوربس در سال 2020، پتروچاینا در رتبه 32 قرار گرفت.
5- شرکت شل پیال سی
شرکت شل (Shell PLC) در سال 1907 پس از ادغام شرکت نفت رویال داچ و شرکت حملونقل و تجارت شل انگلستان تاسیس شد. شل به لطف لوگوی متمایز و ایستگاههای خدمات بیشمار، یکی از شناختهشدهترین شرکتهای نفت و گاز در جهان است. دفتر مرکزی این مجموعه بزرگ بینالمللی در لندن است و پایگاههای متعددی در بیش از 90 کشور جهان دارد که در زمینه اکتشاف، تولید، پالایش، حملونقل، توزیع و بازاریابی نفت و گاز طبیعی و تولید و بازاریابی مواد شیمیایی و پتروشیمی فعالیت میکنند.
6- شرکت توتال انرژیز
شرکت فرانسوی توتال انرژیز (TotalEnergies SE) به عنوان یکی از هفت غول نفتی جهان در سال 1924 تاسیس شد تا به فرانسه کمک کند که در رقابت جهانی تجارت نفت و گاز از رقبای بزرگش جا نماند. کسبوکار اصلی توتال اکتشاف نفت و گاز طبیعی، تولید، حملونقل، پالایش، بازاریابی فرآوردههای نفتی، تولید برق کمکربن و... است و براساس ردهبندی جهانی فوربس، بیست و یکمین شرکت بزرگ جهان محسوب میشود. توتال همچنین محصولات پتروشیمی را پالایش و تولید میکند و پمپبنزینهایش در سراسر اروپا، ایالاتمتحده و آفریقا حضوری چشمگیر دارند.
7- شرکت شِورون
دایره فعالیتهای این غول بزرگ در 180 کشور جهان گسترده شده است. شِورون (Chevron Corporation) قبلاً به عنوان «شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا» شناخته میشد و حالا یکی از بزرگترین شرکتهای جهان و دومین شرکت بزرگ نفتی مستقر در ایالاتمتحده (از نظر درآمد) است. شِورون که در سال 2022 و در ردهبندی جهانی فوربس در رتبه 37 قرار گرفته یک شرکت نفتی یکپارچه با عملیات بالادستی و پاییندستی محسوب میشود؛ بخش بالادستی درگیر اکتشاف و تولید نفت و گاز طبیعی است و فعالیت بخش پاییندستی هم به پالایش، حملونقل، خردهفروشی و بازاریابی معطوف میشود. شِورون همچنین در کسبوکار شیمیایی و معدنی و همچنین فعالیتهای غیرانرژی مانند توسعه فناوری هم حضور دارد.
8- شرکت بیپی پیالسی
بیپی (BP PLC) یکی از شناختهشدهترین شرکتهای نفت و گاز جهان است که از سال 1909 و زمانی که با نام «شرکت نفت انگلیس و فارس» یا (Anglo-Persian Oil Company) شروع به کار کرد، ادامه حیات داده. این شرکت که قبلاً با نامهای The British Petroleum Company p.l.c و BP Amoco p.l.c شناخته میشد، در زمینههای اکتشاف و استخراج، پالایش، توزیع و بازاریابی نفت و تولید برق فعالیت میکند و در حدود 80 کشور حضور مستقیم دارد. بیپی در سال 2001 با اجرای یک طرح تحول استراتژی، شعار «فراتر از نفت» را برگزید و تمرکزش را بر توسعه تمام انرژیها و با تاکید بر تعهد به آیندهای کمکربنتر از امروز گذاشت. بیپی یکی از غولهایی است که اعلام کرده از یک شرکت نفت بینالمللی، به یک شرکت انرژی یکپارچه و متمرکز بر ارائه راهحلهای استفاده از انرژیهای نوین تبدیل شده و قصد دارد تولید نفت و گازش را کاهش دهد و همزمان روی انرژیهای کمکربن خورشیدی و باد دریایی سرمایهگذاری کند.
9- شرکت ماراتون پترولیوم
ماراتون پترولیوم (Marathon Petroleum Corporation) از اواخر دهه 1800 پا به عرصه گذاشته و در ظرفیتهای مختلف فعالیت میکند. آنها بزرگترین پالایشگاه نفت در ایالاتمتحده را در اختیار دارند و به کسبوکار پالایش فرآوردههای نفتی، بازاریابی، توزیع و حملونقل مشغولاند. فوربس اعلام کرده که ماراتون چهل و یکمین شرکت درآمدزا در آمریکا و یکی از 200 شرکت بزرگ جهان است. این شرکت هم مانند بسیاری از شرکتهای نفتی دیگر، با تغییر استراتژی و ریلگذاری در سیاستهای جدید به سمت منابع انرژی جایگزین و تجدیدپذیر حرکت کرده که بهرهبرداری عملیاتی از تاسیسات دیزل تجدیدپذیر در دیکینسون داکوتای شمالی و تبدیل پالایشگاه شرکت در مارتینز کالیفرنیا به تاسیسات سوخت تجدیدپذیر از پروژههای جدید آنها بوده است.
10- شرکت والرو انرژی
والرو انرژی (Valero Energy Corporation) در سال 1980 تاسیس شده و در زمینه تولید و بازاریابی سوختهای ویژه صنعت حملونقل، سایر محصولات پتروشیمی و برق فعالیت میکند. این شرکت از بزرگترین توزیعکنندگان و مالک بزرگترین پالایشگاه مستقل نفت در جهان بهشمار میآید. آنها با داشتن 15 پالایشگاه در ایالاتمتحده، کانادا، انگلستان و کشورهای حوزه دریای کارائیب به بیش از هفت هزار شعبه سوخت مستقل در ایالاتمتحده، کانادا، بریتانیا، ایرلند و مکزیک سوخت عرضه میکنند. والرو همچنین به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ سوختهای تجدیدپذیر در جهان، 33 توربین بادی هم در آمریکا دارد.
11 تا 15- فیلیپس 66 و دیگران
در پایین جدول غولها به نامهای فیلیپس 66، اکوئینور، پتروبراس، اِنی و شرکت نفت هند میرسیم. فیلیپس 66 (Phillips 66) با سابقه فعالیت در پالایش، حملونقل و بازاریابی گاز مایع طبیعی و پتروشیمی، در زمینه تحقیق و توسعه منابع انرژی نوظهور هم کار میکند و با درآمد 170 میلیارددلاری، چهارمین تامینکننده روانکنندهها در ایالاتمتحده است. پس از آن، اکوئینور (Equinor ASA) نروژ با درآمدی 150میلیاردی قرار دارد که با ادغام Statoil و Norsk Hydro در سال 2007 تشکیل شد. دولت نروژ بزرگترین سهامدار اکوئینور است و سهام مالکیتی این شرکت بهوسیله وزارت نفت و انرژی نروژ مدیریت میشود. برزیل هم با پتروبراس (.Petroleo Brasileiro S.A) در جمع بزرگان نفتی جهان حضور دارد؛ یک شرکت دولتی برزیلی با درآمد 124 میلیارددلاری و انجام تحقیقات گسترده در زمینه انرژی که در ریودوژانیرو مستقر است و یکی از 70 شرکت بزرگ سهامی عام در جهان محسوب میشود. بعد از برزیلیها نوبت به ایتالیا و اِنی (Eni S.p.A) میرسد؛ یکی از هفت خواهران بزرگ نفتی، دومین شرکت بزرگ اتحادیه اروپا و سیزدهمین شرکت بزرگ جهان. اِنی با درآمدی 121میلیاردی، علاوه بر نفت در زمینه پیمانکاری، انرژی هستهای، معدن، مواد شیمیایی و... فعالیت میکند و در 62 کشور حضور مستقیم دارد. در پایین فهرست 15 غول بزرگ هم شرکت نفت هند با درآمد 120 میلیارددلاریاش نشسته؛ Indian Oil Corporation Limited ا(IOCL) را وزارت نفت و گاز طبیعی هند اداره میکند و فعالیت اصلیاش هم پالایش، بازاریابی، اکتشاف و تولید نفت، گاز طبیعی و پتروشیمی است.
و جای خالی ایران
شش سال پیش در پایان سال 2017 و با انتشار آمار درآمد شرکتهای نفتی حوزه خلیجفارس، شرکت ملی نفت ایران پس از آرامکو جایگاه دوم را داشت؛ 110 میلیارد دلار برای ایران و 264 میلیارد دلار برای عربستان. اما آنچه از آن سال بر صنعت نفت ایران گذشته، افتادن در سراشیبی تلخ تحریمها، بدقولی شرکتهای خارجی و ترسشان از عواقب سرمایهگذاری و کار با ایران، فرسودگی صنعت نفت و رکود در توسعه و بهرهبرداری از میادین نفتی جدید بوده است. ایران ما با در اختیار داشتن منابع فراوان نفت و گاز و جایگاه رفیعش در جهان، یکی از غنیترین سفرههای سرمایهای برداشتنشده جهانی را در اختیار دارد؛ حجم ذخایر زیرزمینی نفت خام و گاز طبیعی تحت مالکیت شرکت ملی نفت ایران (National Iranian Oil Company) به ترتیب بیش از ۱۵0 میلیارد بشکه و بیش از 29 تریلیون مترمکعب برآورد میشود. NIOC با قدمتی با بیش از هفتاد سال، دومین شرکت دارنده ذخایر نفت جهان بهشمار میآید و از نظر میزان تولید «مجموع نفت و گاز» هم پس از شرکتهای آرامکو (عربستان) و گازپروم (روسیه) روی سکوی سوم جهانی ایستاده است.
براساس آمارهای رسمی، درآمد آرامکو در سالهای گذشته اینچنین بوده؛ 359 میلیارد دلار (2018)، 330 میلیارد دلار (2019)، 230 میلیارد دلار (2020)، 400 میلیارد دلار (2021) و 605 میلیارد دلار (2022). اما در این سوی خلیجفارس، شرکت ملی نفت ایران به عنوان بازوی اصلی استخراج، پالایش و صدور محصولات این صنعت پولساز، طی این سالها با کاهش درآمد شدیدی روبهرو بوده و بر اساس آنچه از آمارهای منتشرشده از سوی اوپک به دست آمده، درآمدهای طرف ایرانی اینچنین است: 5 /60 میلیارد دلار (2018)، 5 /19 میلیارد دلار (2019)، هشت میلیارد دلار (2020)، 5 /25 میلیارد دلار (2021) و 5 /42 میلیارد دلار (2022). این در حالی است که علاوه بر رشد تولید و توسعه درآمدی از سوی آرامکو، شرکت ملی نفت عراق هم از فرصت غیبت ایران به بهترین شکل بهره برده و با جذب سرمایهگذاریهای متعدد خارجی، تمرکز بر توسعه و افزایش تولید، درآمد 60 میلیارددلاری خود در سال 2017 را به 115 میلیارد در سال 2022 رسانده است.
یکی از بزرگترین چالشهای شرکت ملی نفت ایران، کاهش چشمگیر سرمایهگذاری در بخش بالادستی صنعت نفت طی دو دهه اخیر بوده که موجب معطل ماندن طرحهای توسعهای و فرسودگی بیشتر این صنعت شده است. با وجود اینکه گفته میشود کلید خوردن همکاریهای داخلی طی دو سال گذشته برای شروع توسعه زنجیره ارزش پالایشگاهی، بهرهگیری از توان شرکتهای دانشبنیان با اولویت توسعه میادین مشترک نفتی و گازی و جمعآوری گازهای مشعل و انجام توافقاتی برای توسعه یکپارچه میدان آزادگان (با هدف تولید 570هزار بشکه در روز نفت خام) تکانی به این شرکت و صنعت نفت ایران داده، اما باید دید این تفاهمات یا مثلاً تفاهم 40 میلیارددلاری با گازپروم روسیه تا چه حد اجرایی میشود و محصول آن چه زمانی سر سفره درآمدهای نفتی ایران خواهد رسید؟
یکی دیگر از مشکلات NIOC وضعیت نامناسب تولید از میادین مشترک است. نفت ایران 10 میدان گازی و 20 میدان نفتی مشترک با کشورهای همسایه دارد که سهم ما از برداشتها در مقایسه با همسایگان قبراقمان به شدت کمتر است. و مشکل بزرگ بعدی، بالا رفتن سن حدود 61 درصد از میادین نفتی کشور است که به نیمه دوم عمرشان رسیدهاند و این یعنی افت فشار مخازن و کاهش تولید. بنابراین در صورت عدم تامین سرمایه مورد نیاز برای توسعه میادین اکتشافی جهت جبران بخشی از افت تولید میادین، میزان تولید نفت کشور به شکل چشمگیری کاهش مییابد. علاوه بر اینها، ما در بخش فرهنگسازی عمومی و تلاش برای تحقق اهداف قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی هم ناموفق بودهایم. بخش عمدهای از انرژی تولیدی، در داخل کشور مصرف میشود و متاسفانه ما محصولی را که گران تولید کردهایم، با بیقیدی مصرف میکنیم. این باعث میشود تا عملاً هیچوقت مازاد منابع تولیدشده نداشته باشیم که دقیقاً برخلاف الگوی فعلی در عربستان و مازاد منابع تولیدی آرامکو است. از تمام اینها هم که بگذریم، «فقدان ساختار یکپارچه حکمرانی انرژی» و شکاف موجود بین سیاستگذاری در حوزههای نفت و گاز با برق، به ناهماهنگی و تداخل وظایف نهادها با یکدیگر منجر شده و راه آینده، عبور از نفت و رسیدن به تجاریسازی منابع انرژی پاکتر و جدیدتر را ناهموارتر کرده است.
وحید نمازی / روزنامهنگار
دیدگاه تان را بنویسید