محسن باقری (عضو هیئت مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار تهران) با انتقاد از اظهاراتِ مطرح شده در خصوص افزایش سن بازنشستگی گفت: موضوع اصلاح قانون کار و تأمین اجتماعی هرچند وقت یکبار مطرح میشود و این مسئله روح و روان کارگران را به بازی میگیرد.
وی گفت: تصمیمگیری در خصوص کارگران بدونِ حضور نمایندگان کارگری محلی از اعراب ندارد و ما بارها گفتهایم و بازهم میگوییم که با هر تصمیمی که منافع کارگران را تهدید کند، مخالفیم. متأسفانه شورای گفتگوی بخش خصوصی و اتاق بازرگانی به خود اجازه میدهند در جلساتِ خصوصی با حضور نمایندگانی از دولت و مجلس پیشنهاداتی را در مورد کارگران مطرح و با رایزنی به دنبال تصویبِ قوانینی باشند که ما از مجلس میخواهیم جلوی این حرکات را بگیرد.
پرداخت حقوق بازنشستگان به مشکل خورد + جزییات
باقری بیان کرد: مسئلهی افزایش سن بازنشستگی بارها مطرح شده و به نظر میرسد اینبار دولت به دنبال پیگیریِ این موضوع از طریق برنامه هفتم توسعه است. رفتنِ به سراغِ حقوق کارگران برای بیرون کشیدنِ صندوق تأمین اجتماعی از بحران، اشتباهترین کار است. بحرانِ صندوقِ تأمین اجتماعی بیش از هرچیز به دستِ دولت و با پرداختِ به موقع و درستِ بدهیهای کلانِ خود حل خواهد شد.
وی تأکید کرد: افزایش سنِ بازنشستگی به بهانهی افزایش سن امید به زندگی در ایران قابل پذیرش نیست چراکه وضعیتِ کارگرانِ ایرانی قابلِ مقایسه با وضعیتِ کشورهای توسعهیافته نیست. در ایران بعد از گذشتِ بیش از سی سال از تصویبِ قانون کار هنوز بدیهیترین اصول قانون کار اجرای نمیشود.
عضو هیئت مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار تهران بیان کرد: پیشتر نیز اظهاراتی در خصوص اصلاح آییننامه مشاغل سخت و زیانآور مطرح شده که همهی این تصمیماتِ ضد کارگری است. سوال ما این است که اگر دولت و مجلس و سازمان تأمین اجتماعیِ نگرانِ منابع صندوق و بحرانِ آن هستند، چرا به الزام قانونی کارفرما برای خارج کردنِ محیط کار از سخت و زیانآوری بها نمیدهند؟
خبر خوش برای بازنشستگان | ثبتنام وام بازنشستگان آغاز شد
باقری تصریح کرد: همواره در طی سالهای مختلف، حذف حقوق کارگران، اولین و آخرین راه برای حل مسائل بوده و چنین رویهای کارگران را به بیدفاعترین و ضعیفترین اقشار جامعه تبدیل کرده است.
باید بره بالا
در ابتدا تاکید میشود که این حق بازنشستگان سخت و زیان اور است که با بیست سال سابقه و بدون شرط سنی، حقوق کامل سی روز در ماه را بگیرند، در صورتیکه این حقوق سی روز در ماه ثابت بماند. یعنی حداکثر سنوات ارفاقی انها ۳۰ روز حقوق در ماه باشد حتی اگر سابقه شخص از بیست سال، تا سی سال بالا رود. این مقدمه پیش درامدی بود برای مطالب زیر که بسیار جالب و مهم میباشد. تمام جملات مثل زنجیر به هم وصله و باید تمام ان مخصوصا قسمتهای اخر با دقت خانده شود تا جلوی یکی از معضلاتی که گریبان تامین اجتماعی را در اینده نزدیک خاهد گرفت و بودجه کشور را خاهد بلعید گرفته شود. در اینجا با یک زبان ساده و نسبتا دقیق وتا حدی از لحاظ شرعی علمی و منطقی در مورد یک واقعیت توضیح داده میشود.برای اینکه از ضرر بازنشستگیهای پیش از موعد جلوگیری شود نباید سن ان را افزایش داد به دلیل اینکه افزایش سن تاثیرگذار نیست چون فوقش به طور میانگین چند سال مثلا ۴ سال به ان افزوده میشود ولی چیزی که اثر این افزایش سن بازنشستگی را در مشاغل سخت و زیان اور در تامین اجتماعی، نه تنها خنثی بلکه منفی میکند این است که با افزایش سن بازنشستگی در مشاغل سخت سنوات ارفاقی انها هم بالا میرود . و با افزایش سن بازنشتگی دولت و تامین اجتماعی باید به ازای هر ۸ ماه افزایش، یک سال یا به ازای هر یک سال افزایش، یک سال و نیم به شخص حقوق اضافی پرداخت کنند .چون در مشاغل سخت هر ۸ ماه کار مساوی است با یک سال کار در مشاغل عادی. برای اینکه این لایحه جواب بدهد باید حداکثر سابقه ارفاقی در مشاغل سخت در عدد ۳۰ ثابت بشود یعنی اگر شخص از ۲۰ تا ۳۰ سال در مشاغل سخت سابقه کار داشته باشد سنوات ارفاق او باید حداکثر ۳۰ روز در ماه، حقوق باشد ونه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. چون در تامین اجتماعی شخص بیمه دهنده میتواند تا ۳۵ روز در ماه حقوق بگیرد. و قانونی تصویب شودکه اگر شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی سابقه داشت دیگر به او سخت و زیان اور تعلق نگیرد چون وقتی شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی دوام داشته یعنی شغلش سخت نبوده که توانسته ۲۶ سال در ان دوام بیاورد، و باید ۴ سال دیگر کار کند و ۳۰ ساله، بازنشسته عادی شود. وبا این شرایط اقتصادی و کسری بودجه اصلا چه دلیلی دارد به بازنشستگان مشاغل سخت حقوق بیشتر از سی روز در ماه داده شود وقتیکه انها بیشتر از سی سال کار نکرده اند، تا زمانیکه تعداد انها زیادتر نشده باید این قانون تغییر کند توجه داشته باشید که دست و دلبازی و بخشش از بودجه بیت المال حدی دارد وبیشتر از ان موجب خسران و غیر شرعی میباشد. چون هم به بخشش کننده که دولت و تامین اجتماعی است ضربه میزند و هم موجب شکاف عمیق و بیعدالتی با بازنشستکان عادی میشود که برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال باید بیشتر از سی سال واقعی کار کنند ولی بازنشستکان مشاغل سخت برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال فقط باید کمی بیشتر از بیست سال غیرواقعی کار کنند که چون معیار مشخصی برای سنجش میزان یا ارزش واقعی سختی کار وجود ندارد چه بسا با زد و بند و حتی ضعف قانون باعث میشود کاری که چه بسا از یک کار عادی ساده تر باشد جزو مشاغل سخت قرار بگیرد. در نتیجه باید با وضع قوانین جدید، خیلی از مشاغلی که به ناحق و به اسانی سختی کار گرفته اند همانگونه باید سختی کار انها به سادگی پس گرفته شود چون حتی خیلی از اشخاصی که در مشاغل عادی کار میکنند حتی به عدد ۳۰ سال بنا به دلایل مختلف مثل مریضی، اخراج، مهاجرت، گرفتاری، فوت، و .... نمیرسند چه برسد به سابقه بالاتر از سی سال. خیلی از مدیران رده بالا هم بنا به یکی از دلایل فوق، شاید نتوانند به سابقه سی سال و بالاتر از سی سال برسند. پس اصلا چه دلیلی دارد که به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده شود که حتی یک مدیر ارشد هم شاید نتواند به ان برسد .چون اکثر بازنشستگان مشاغل سخت تحصیلات دانشگاهی ندارند و سریع جذب کار میشوند با احتساب ۲ سال بیمه سربازی، شخص اگر ۲۲ سال دیگر کار کند در سن ۴۲ سالگی وبا سابقه ۲۴ سال، سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ سال را میگیرد .(۳۵=۳۳+۲=۱/۵×۲۲+۲). و در اینجا دولت و تامین اجتماعی به بازنشسته مشاغل زیان اور و سخت ۴ مزیت را یکجا داده، یعنی خر، خرما، پالون و پول. مزیت خر یعنی شخص در جوانی با ۴۲ سال سن بازنشسته شود، مزیت خرما یعنی حقوق کامل ۳۰ روز، مزیت پالون یعنی به شخص چون بازنشسته و جوان است اجازه داده میشود دوباره یک شغل را اشغال کند و مزیت پول یعنی شخص تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه میتواند سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را دریافت کند(۳۵=۱/۵×۲۳/۴). نکته اینجاس که اگر طبق ضرب المثل یا خر را میخاهی یا خرما، بخاهیم عمل کنیم باید یک مزیت به بازنشستگان مشاغل سخت بدهیم . ولی حالا اگر دولت و تامین اجتماعی خاسته باشند به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده باشند و لطفی بزرگ به انها کنند و تقریبا عادلانه باشد و پا را فراتر از ضرب المثل بگذارند باید به انها ۳۰ روز حقوق کامل در ماه، با سابقه ۲۰ سال تا ۳۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه، به انها بدهند یعنی سنوات ارفاقی حداکثر ۳۰ سال باشد با هر مقدار سابقه از ۲۰ تا ۳۰ سال کار و پرداخت حق بیمه. که میشود دو مزیت یعنی خر و خرما. همچنین وقتی شخصی ببیند که در سن ۴۲ سالگی دارد سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را میگیرد چنان غروری به او دست میدهد که خود را بی نیاز و رها از هر قید و بندی میبیند و ناخوداگاه چون جوان است اول میرود سراغ ناموس مردم و جنس مخالف ولی اگر به او ۳۰ روز حقوق در ماه تعلق بگیرد جلوی غروری که در ضمیر ناخوداگاهش بوجود میاید تا بگوید من سقف سابقه تامین اجتماعی ۳۵ روز در ماه را که حتی یک مدیر ارشد یا رده بالا حتی شاید نتواند به ان برسد بنا به دلایل مختلف که در بالا یاد شد مثل فوت،بیماری و .... را میگیرد و از این فکر غرور انگیزکه من حتما با این تحصیلات کم و در جوانی توانستم سقف سابقه تامین اجتماعی را بگیرم وحتما من با بقیه فرق میکنم جلوگیری میکند. وپیش خودش فکر میکند که حتی یک مدیر ارشد حتی نتواند تا سی سال کار بکند به دلایل مختلف که در بالا گفته شد و حتی به سن بازنشستگی ۳۰ سال برسد ولی من چه کسی هستم که در جوانی توانستم نه تنها حقوق کامل ۳۰ روز را بگیرم بلکه سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز حقوق در ماه را بگیرم گه تعداد خیلی کمی از بازنشسته ها عادی میتوانند با گذراندن سالهای طولانی بدست بیاورند ومن با ۱۱ سال و ۸ ماه کوتاهتر توانستم انرا بدست بیاورم، با سابقه پفکیه ۲۳ سال و ۴ ماه. وبعد به ریش دولت و تامین اجتماعی وتمام مدیران و بازنشسته های عادی قهقهه میزند و میگوید من توانستم به سقف قله سابقه حقوق تامین اجتماعی که حقوق ۳۵ روز در ماه است برسم که انها یعنی مدیران ارشد و بازنشستگان عادی حالا حالا ها باید بدوند تا به جایی که من الان رسیدم برسند.پس ثابت شد هم از لحاظ اخلاقی و شرعی و علمی و منطقی و رعایت عدالت حتی نسبت به مدیران و بازنشستگان عادی باید حداکثر سابقه ارفاقی به بازنشستگان مشاغل سخت ۳۰ روز در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد.
همچنین برای جلوگیری از سوئ استفاده کارکنان مشاغل سخت برای رسیدن به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل دستمزد میباشد باید به جای میانگین دوسال اخر، میانگین ۳ یا ۴ سال اخر حقوق انها محاسبه گردد.
در ابتدا تاکید میشود که نباید سن بازنشستگی مربوط به مشاغل سخت افزایش پیدا کند بلکه به دلایل و توضیحات جالب زیر باید سقف سابقه ارفاقی مشاغل سخت حداکثر ۳۰ روز حقوق در ماه باشد و نه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. و این حق بازنشستگان سخت و زیان اور است که با بیست سال سابقه و بدون شرط سنی، حقوق کامل سی روز در ماه را بگیرند، در صورتیکه این حقوق سی روز در ماه ثابت بماند. یعنی حداکثر سنوات ارفاقی انها ۳۰ روز حقوق در ماه باشد حتی اگر سابقه شخص از بیست سال، تا سی سال بالا رود. این مقدمه پیش درامدی بود برای مطالب زیر که بسیار جالب و مهم میباشد. تمام جملات مثل زنجیر به هم وصله و باید تمام ان مخصوصا قسمتهای اخر با دقت خانده شود تا جلوی یکی از معضلاتی که گریبان تامین اجتماعی را در اینده نزدیک خاهد گرفت و بودجه کشور را خاهد بلعید گرفته شود. در اینجا با یک زبان ساده و نسبتا دقیق وتا حدی از لحاظ شرعی علمی و منطقی در مورد یک واقعیت توضیح داده میشود.برای اینکه از ضرر بازنشستگیهای پیش از موعد جلوگیری شود نباید سن ان را افزایش داد به دلیل اینکه افزایش سن تاثیرگذار نیست چون فوقش به طور میانگین چند سال مثلا ۴ سال به ان افزوده میشود ولی چیزی که اثر این افزایش سن بازنشستگی را در مشاغل سخت و زیان اور در تامین اجتماعی، نه تنها خنثی بلکه منفی میکند این است که با افزایش سن بازنشستگی در مشاغل سخت سنوات ارفاقی انها هم بالا میرود . و با افزایش سن بازنشتگی دولت و تامین اجتماعی باید به ازای هر ۸ ماه افزایش، یک سال یا به ازای هر یک سال افزایش، یک سال و نیم به شخص حقوق اضافی پرداخت کنند .چون در مشاغل سخت هر ۸ ماه کار مساوی است با یک سال کار در مشاغل عادی. برای اینکه این لایحه جواب بدهد باید حداکثر سابقه ارفاقی در مشاغل سخت در عدد ۳۰ ثابت بشود یعنی اگر شخص از ۲۰ تا ۳۰ سال در مشاغل سخت سابقه کار داشته باشد سنوات ارفاق او باید حداکثر ۳۰ روز در ماه، حقوق باشد ونه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. چون در تامین اجتماعی شخص بیمه دهنده میتواند تا ۳۵ روز در ماه حقوق بگیرد. و قانونی تصویب شودکه اگر شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی سابقه داشت دیگر به او سخت و زیان اور تعلق نگیرد چون وقتی شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی دوام داشته یعنی شغلش سخت نبوده که توانسته ۲۶ سال در ان دوام بیاورد، و باید ۴ سال دیگر کار کند و ۳۰ ساله، بازنشسته عادی شود. وبا این شرایط اقتصادی و کسری بودجه اصلا چه دلیلی دارد به بازنشستگان مشاغل سخت حقوق بیشتر از سی روز در ماه داده شود وقتیکه انها بیشتر از سی سال کار نکرده اند، تا زمانیکه تعداد انها زیادتر نشده باید این قانون تغییر کند توجه داشته باشید که دست و دلبازی و بخشش از بودجه بیت المال حدی دارد وبیشتر از ان موجب خسران و غیر شرعی میباشد. چون هم به بخشش کننده که دولت و تامین اجتماعی است ضربه میزند و هم موجب شکاف عمیق و بیعدالتی با بازنشستکان عادی میشود که برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال باید بیشتر از سی سال واقعی کار کنند ولی بازنشستکان مشاغل سخت برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال فقط باید کمی بیشتر از بیست سال غیرواقعی کار کنند که چون معیار مشخصی برای سنجش میزان یا ارزش واقعی سختی کار وجود ندارد چه بسا با زد و بند و حتی ضعف قانون باعث میشود کاری که چه بسا از یک کار عادی ساده تر باشد جزو مشاغل سخت قرار بگیرد. در نتیجه باید با وضع قوانین جدید، خیلی از مشاغلی که به ناحق و به اسانی سختی کار گرفته اند همانگونه باید سختی کار انها به سادگی پس گرفته شود چون حتی خیلی از اشخاصی که در مشاغل عادی کار میکنند حتی به عدد ۳۰ سال بنا به دلایل مختلف مثل مریضی، اخراج، مهاجرت، گرفتاری، فوت، و .... نمیرسند چه برسد به سابقه بالاتر از سی سال. خیلی از مدیران رده بالا هم بنا به یکی از دلایل فوق، شاید نتوانند به سابقه سی سال و بالاتر از سی سال برسند. پس اصلا چه دلیلی دارد که به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده شود که حتی یک مدیر ارشد هم شاید نتواند به ان برسد .چون اکثر بازنشستگان مشاغل سخت تحصیلات دانشگاهی ندارند و سریع جذب کار میشوند با احتساب ۲ سال بیمه سربازی، شخص اگر ۲۲ سال دیگر کار کند در سن ۴۲ سالگی وبا سابقه ۲۴ سال، سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ سال را میگیرد .(۳۵=۳۳+۲=۱/۵×۲۲+۲). و در اینجا دولت و تامین اجتماعی به بازنشسته مشاغل زیان اور و سخت ۴ مزیت را یکجا داده، یعنی خر، خرما، پالون و پول. مزیت خر یعنی شخص در جوانی با ۴۲ سال سن بازنشسته شود، مزیت خرما یعنی حقوق کامل ۳۰ روز، مزیت پالون یعنی به شخص چون بازنشسته و جوان است اجازه داده میشود دوباره یک شغل را اشغال کند و مزیت پول یعنی شخص تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه میتواند سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را دریافت کند(۳۵=۱/۵×۲۳/۴). نکته اینجاس که اگر طبق ضرب المثل یا خر را میخاهی یا خرما، بخاهیم عمل کنیم باید یک مزیت به بازنشستگان مشاغل سخت بدهیم . ولی حالا اگر دولت و تامین اجتماعی خاسته باشند به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده باشند و لطفی بزرگ به انها کنند و تقریبا عادلانه باشد و پا را فراتر از ضرب المثل بگذارند باید به انها ۳۰ روز حقوق کامل در ماه، با سابقه ۲۰ سال تا ۳۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه، به انها بدهند یعنی سنوات ارفاقی حداکثر ۳۰ سال باشد با هر مقدار سابقه از ۲۰ تا ۳۰ سال کار و پرداخت حق بیمه. که میشود دو مزیت یعنی خر و خرما. همچنین وقتی شخصی ببیند که در سن ۴۲ سالگی دارد سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را میگیرد چنان غروری به او دست میدهد که خود را بی نیاز و رها از هر قید و بندی میبیند و ناخوداگاه چون جوان است اول میرود سراغ ناموس مردم و جنس مخالف ولی اگر به او ۳۰ روز حقوق در ماه تعلق بگیرد جلوی غروری که در ضمیر ناخوداگاهش بوجود میاید تا بگوید من سقف سابقه تامین اجتماعی ۳۵ روز در ماه را که حتی یک مدیر ارشد یا رده بالا حتی شاید نتواند به ان برسد بنا به دلایل مختلف که در بالا یاد شد مثل فوت،بیماری و .... را میگیرد و از این فکر غرور انگیزکه من حتما با این تحصیلات کم و در جوانی توانستم سقف سابقه تامین اجتماعی را بگیرم وحتما من با بقیه فرق میکنم جلوگیری میکند. وپیش خودش فکر میکند که حتی یک مدیر ارشد حتی نتواند تا سی سال کار بکند به دلایل مختلف که در بالا گفته شد و حتی به سن بازنشستگی ۳۰ سال برسد ولی من چه کسی هستم که در جوانی توانستم نه تنها حقوق کامل ۳۰ روز را بگیرم بلکه سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز حقوق در ماه را بگیرم گه تعداد خیلی کمی از بازنشسته ها عادی میتوانند با گذراندن سالهای طولانی بدست بیاورند ومن با ۱۱ سال و ۸ ماه کوتاهتر توانستم انرا بدست بیاورم، با سابقه پفکیه ۲۳ سال و ۴ ماه. وبعد به ریش دولت و تامین اجتماعی وتمام مدیران و بازنشسته های عادی قهقهه میزند و میگوید من توانستم به سقف قله سابقه حقوق تامین اجتماعی که حقوق ۳۵ روز در ماه است برسم که انها یعنی مدیران ارشد و بازنشستگان عادی حالا حالا ها باید بدوند تا به جایی که من الان رسیدم برسند.پس ثابت شد هم از لحاظ اخلاقی و شرعی و علمی و منطقی و رعایت عدالت حتی نسبت به مدیران و بازنشستگان عادی باید حداکثر سابقه ارفاقی به بازنشستگان مشاغل سخت ۳۰ روز در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد.همچنین علاوه بر امتیازهای بالا که شاید حتی از دید کارشناسان محترم تامین اجتماعی پنهان باشد و توی چشم نیاید و مثل خوره به جان سازمان افتاده امتیاز یا معضل دیگری وجود دارد که قطعا از دید حتی رییس محترم تامین اجتماعی پنهان است که حتی میتواند کمر تامین اجتماعی را با ادامه این روند تصاعدی بازنشستگی پیش از موعد خرد کند وان این است که کارکنان مشاغل سخت برای اینکه تامین اجتماعی به افزایش زیاد حق بیمه شک نکند دو سال باقیمانده به سابقه بیست سال خود به کارفرمای خود میگویند که من میخاهم با سابقه بیست سال بازنشسته شوم و چون مبنای حقوق بازنشستگی معدل دو سال اخر میباشد در نتیجه حق بیمه خود را تا جایی که امکان دارد تحت عنوان مزایای توافقی افزایش میدهد در صورتیکه او قصد ندارد با سابقه بیست سال بازنشسته شود و قصد اصلی او گرفتن سقف سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه میباشد یعنی او برای گرفتن سقف سابقه باید فقط ۳ سال و ۴ ماه بیشتر از بیست سال حق بیمه بپردازد تا سابقه ۲۳ سال و ۴ ماه را بدست بیاورد و به سقف ۳۵ روز در ماه برسد یعنی با ریختن ۵ سال و ۴ ماه حق بیمه (۵/۴=۱۸_۲۳/۴)به گرفتن حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق است نزدیک میشود وفقط با افزایش حدود ۵ سال حق بیمه که زیاد هم برای تامین اجتماعی سوداور نیست یک کلاه بزرگی سر تامین اجتماعی میگذارد که خود سازمان با این عریض و طویلی حتی متوجه ان نمیشود و در عوض تامین اجتماعی باید سالهای طولانی به شخص حقوق بالا که هر سال هم به صورت تصاعدی به ان اضافه میشود بپردازد و بازنشسته مشاغل سخت بعد شش ماه هر چی افزایش حق بیمه که به صورت قسطی و ناچیز به تامین اجتماعی داده بود را بدست میاورد و بعد از شش ماه
خانه مینشیند و فارغ از غم عالم به صورت تصاعدی هر سال به حقوقش اضافه میشود و به ریش همه میخندد و اینهمه مزیت بدست اورده چرا؟ چون فقط اسم شغلش بصورت شانسی و بدون اندازه گیری و معیار دقیق جزو مشاغل سخت قرار گرفته پس با این ترفند و فریب علاوه بر گرفتن سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه خود را به قله ی حداکثر حقوق یعنی ۷ برابر حداقل حقوق نزدیک میکند وبا اینکار شش هدف یا مزیت را با یک تیر میزند یعنی یک- در جوانی. دو- سقف سابقه سنوات حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه. سه- تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه سابقه پفکی. چهار- به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق میباشد. پنج- تا اخر عمر. شش- در سالهای طولانی چون جوان است دریافت میکند. ولی بازنشستگان عادی چون اکثرا در سابقه سی سال بازنشسته میشوند در نتیجه نمیتوانند به صورت تصاعدی حق بیمه خود را بالا ببرند چون برای کارفرما مشخص است که انها با سابقه ۳۰ سال بازنشسته میشوند و این قضیه هم یکی دیگر از معضلات و تبعیضهایی میباشد که بین بازنشستگان مشاغل سخت و بازنشستگان عادی میباشد . کارکنان مشاغل سخت پیش خودشان میگویند که من ۲۰ سال را که کار کرده ام حالا ۳ سال و ۴ ماه که دیگه چیزی حساب نمیشه چشم بهم بزارم تموم میشه و سقف سابقه را بدست میاورم در صورتیکه در دل خود با تحقیر به بازنشستگان عادی و علی الخصوص مدیران که برای رسیدن به جایگاه مدیریت سالها درس خوانده اند و زحمت کشیده اند نگاه میکند و قهقهه میزند و در دل خود به انها میگوید شماها با این تحصیلات وسابقه بالاتر از من حتی به گرد منم نمیرسید و حالا حالاها باید بدوید تا به من برسید واخر کار شما تازه به اینجایی که من رسیده ام میرسید. واز این طریق کارفرما و تامین اجتماعی را فریب میدهد و با عنوان مزایای توافقی حق بیمه خود را افزایش میدهد تا بیشترین حقوق تامین اجتماعی را بتواند علاوه بر ۵ مزیت که در بالا ذکر شد کسب نماید. چون در تامین اجتماعی میانگین دو سال اخر میشود مبنای حقوق بازنشستگی. که این امر باعث میشود حدود ۵ سال به تامین اجتماعی حق بیمه بالاتر بدهد ولی از ان طرف چنان بلایی سر سازمان تامین اجتماعی میاورد که کل بودجه تامین اجتماعی باید صرف پرداخت حقوق بازنشستگان مشاغل سخت شود. چون شما فکر کن تامین اجتماعی باید حقوق بالای بازنشسته مشاغل سخت را تقسیم بر ۳۰ کند و عدد بدست امده را ضربدر ۳۵ یعنی حداکثر سابقه سنوات حق بیمه تامین اجتماعی کند. وببینید چه عدد بزرگی میشود که بصورت تصاعدی هر سال باید ضربدر ۳۵ بشود و نه ۳۰.همچنین برای جلوگیری از سوئ استفاده کارکنان مشاغل سخت برای رسیدن به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل دستمزد میباشد باید به جای میانگین دوسال اخر، میانگین ۳ یا ۴ سال اخر حقوق انها محاسبه گردد. پس ای هوار ای داد بیداد حداکثر سابقه ارفاقی به بازنشستگان مشاغل سخت نباید بیشتر از ۳۰ روز حقوق در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد. و سابقه ارفاقی نباید ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز حقوق در ماه باشد.
انشا نوشتی تو چکاره حسن هستی اصلا.که قانون وضع میکنی؟