دو روز قبل مأموران پلیس شهر ری در تماس اهالی یکی از محلات در جریان مواد فروشی قاچاقچی معروفی قرار گرفتند. اهالی در تماسهای بسیار از ناامن شدن محل گلایه داشتند.
مأموران با شناسایی خانه هاشم برای دستگیری او وارد عمل شدند، اما این قاچاقچی با پریدن از طبقه اول به خیابان متواری شد.
بلافاصله موضوع به بازپرس ویژه قتل شهر ری اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل مشخص شد دختربچه به نام باران اهل همان محل است و مادرش نیلوفر پس از جدایی از همسرش به خانه هاشم رفتوآمد داشته است.
بررسیهای اولیه نشان میداد بیش از سه روز از مرگ دختربچه ۶ ساله میگذرد، اما با پیدا کردن دستنوشتهای از مادر او که نوشته بود "باران چگونه رفتنت را باور کنم"، همچنین اظهارات اهالی که برای آخرینبار ۱۵ روز قبل باران را در خیابان دیدهاند کارآگاهان احتمال دادند دو هفته از مرگ دختربچه میگذرد.
درحالحاضر تحقیقات برای شناسایی نیلوفر و هاشم و رمزگشایی از این جنایت ادامه دارد. البته این اولین و آخرین پرونده زندگی با جسد بعد از قتل نیست.
در این گزارش سه پرونده مهم زندگی با جسد پس از قتل در دو سال اخیر را مرور می کنیم.
یکی از مخوفترین پروندههای زندگی با جسد مربوط به خانه وحشت در تهران است. این خانه در محله کمالی قرار داشت و اهالی از بوی نامطبوع داخل آن به پلیس شکایت کردند.
با حضور مأموران آنها با دو دختر دستوپا بسته در داخل کمد دیواری روبهرو شدند و از داخل یکی دیگر از کمدها جسد نایلون پیچ شده زن جوانی کشف شد.
دختران جوان در تحقیقات مدعی شدند که صاحب این خانه فردی به نام سعید است که دختران فراری را گول زده و به خانه خود آورده و به اسارت میگیرد. جسد نیز متعلق به زن جوانی است که از خانه متواری شده بود و سعید بهخاطر اینکه او میخواست از خانه فرار کند جنایت را مرتکب و جسد را نایلون پیچ کرده و در داخل کمد دیواری قرار داده بود. او چندین روز با این جسد زندگی کرد تا اینکه بوی جسد راز آنها را برملا کرد.
در ادامه عامل اصلی خانه وحشت قبل از اینکه بتواند فرار کند از سوی مأموران شناسایی و در محل دستگیر شد.
سعید که با اتهام محاربه روبهرو بود در تحقیقات منکر هرگونه قتل یا سوءاستفاده از دختران شد، اما سرانجام اعتراف کرد که آنها را با کمک خواهرش گول زده و به خانه وحشت کشیده است.
اواخر آذر ماه سال ۹۹ خانواده زنی به نام میترا با مراجعه به پلیس از گم شدن او خبر دادند.
بررسیهای پلیس نشان میداد زن ۴۹ ساله به مواد مخدر اعتیاد دارد و در روزهای گذشته با پسر جوانی به نام سروش در ارتباط بوده است.
هشتم دی سروش شناسایی و دستگیر شد و در همان بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که میترا به خانه او رفته تا با هم مواد مصرف کنند، اما هنگام مصرف حال زن میانسال بد شده و جانش را از دست داده است.
پسر جوان مدعی شد: سه هفته است که جسد میترا را داخل کمد گذاشته و با او زندگی میکنم، قصد داشتم او را به بیرون از خانه منتقل کنم، اما فرصتش پیش نمیآمد و قبلاز اینکه بتوانم جسد را به بیرون خانه ببرم شناسایی و دستگیر شدم.
با حضور مأموران در خانه، آنها با جسد زن میانسال در داخل کاور پتو و در داخل یکی از کمدهای دیواری روبرو شدند.
یکی از قتلهای دیگر پرسروصدا و زندگی با جسد، در شیراز رخ داد.
مأموران پلیس مرداد سال گذشته متوجه شدند که مرد میانسالی گم شده است. خواهر او در شکایتش مدعی بود: برادرم چند روزی است که گم شده است و هیچ خبری از او نداریم. حمید برادرم از ازدواج اولش یک پسر بزرگ دارد، اما چندی قبل با زن ۴۳ سالهای ازدواج کرد. وقتی به در خانه برادرم رفتم همسرش مدعی شد که هیچ اطلاعی از او ندارد و خودش هم نگران است که همسرش گم شده است.
در ادامه با توجه به اینکه رفتارهای همسر گمشده مشکوک بود مأموران او را بازداشت کردند، اما هیچ سرنخی مبنی بر اینکه او در قتل همسرش دست داشته باشد به دست نیامد و آزاد شد.
تحقیقات در رابطه با مشخص شدن وضعیت مرد میانسال به بنبست خورد تا اینکه مأموران متوجه شدند یکسال بعد از گم شدن او، همسرش با فرد دیگری ازدواج کرده است.
با توجه به اینکه این موضوع مشکوک بود بلافاصله زن میانسال دستگیر شد و اینبار به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: شب حادثه همسرم مواد زیادی مصرف کرد و بعد حالش بد شد، من که از دست او خسته شده بودم قرص در آب حل کردم به او دادم و ساعتی بعد جان باخت. جسدش را با نمک و دستمال مومیایی کردم و زیر تخت خوابمان دفنش کردم. یکسال است که من با جسد همسرم در آن خانه زندگی میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید