احتمالا باید در ابتدای این گزارش بنویسیم، قرار است در متن این گزارش با اشتباهاتی روبه رو شوید که خنده دار است! بنویسیم برای این گزارش حتی از خیر غلط های به اصطلاح رایج در نوشتار گذشتیم، بماند که عطای «ه کسره» را به لقایش بخشیدیم! شما قرار است با نوشتار و اشتباهاتی از فوتبالیست هایی در فضای مجازی روبه رو شوید که از روی بی دقتی نیست، بلکه مشخصا از روی کم سوادی و کتاب نخواندن است! بماند که اگر سرعت فراگیری شبکه های اجتماعی آنقدر بالا نبود، هرگز متوجه چنین اشتباهاتی نمی شدیم. اما به راستی کاربرد اینستاگرام برای برخی ورزشکاران و به خصوص فوتبالیست ها به جز ایجاد حواشی چیست؟ حواشی که البته به سبب آنها شاید محمود فکری و علیرضا منصوریان حق داشته باشند که برای استفاده از شبکه های اجتماعی در میان بازیکنان شان محدودیت قائل شوند!
غلط املایی
قبل از شروع این گزارش می دانیم که قرار است با انتقادهایی از این قبیل مواجه شویم:«آنها فوتبالیست هستند، نه نویسنده». این عین عبارتی بود که یکی از همین ورزشکاران به من گفت، من فوتبالیست هستم، نویسنده نیستم! حق دارد. او نویسنده نیست. قرار است بشنویم، طبیعی است که تکنیک فنی یک ورزشکار بر سوادش مقدم است، حالا آنها این همه ثروت دارند و ما کجاییم و از این قبیل صحبت ها... اما به من هم اجازه بدهید به عنوان یک روزنامه نگار، اسم این غلط ها را «حاشیه» بگذاریم! ورزشکار باید تا حد ممکن از حاشیه دوری کند! آن هم از ابتدایی ترین حاشیه ها... این ماجرا نه نقطه آغاز دارد و نه نقطه پایان. از «تن من مباد و پرسپولیس باد» تا «یو کن پیشرفت» همگی در این زمره قرار می گیرند. مثال می خواهید؟ دروازه بان درخشان تیم ملی ایران در اینستاگرام می نویسد:«یک تمرین بانشاد» و هزاران لایک می گیرد! آقای گل چند فصل قبل، برای «مسدومیت» سینا عشوری آرزوی سلامتی می کند، سرمربی تیم معروف پایتخت دغدغه را «دقدقه» می نویسند و «هاون در آب می کوبد»! بازیکن معروف «برده» خوب را تبریک می گوید و دیگری می نویسد:«یا رب نذر تو برنگردد»!
شب زنده داری و توهین
ماجرای حضور آقای گل معروف در جشنواره فجر را به خاطر دارید؟ آن هم دو روز مانده به بازی حساس تیمش با ذوب آهن. واکنش سرمربی اش را چطور؟ سرمربی او گفت:«در تیم هیچکس به موقع نمی خوابد! حداقل او به سینما رفته، فیلم دیده و ریلکس شده!» ساعت حوالی یک بامداد است. بازیکن معروف و محبوب تیم اصلی پایتخت، برای هوادارانش نظرسنجی می گذارد: «ریش هایم را بزنم یا نه؟». ساعت دو و سه دقیقه بامداد است که دیگر ورزشکار معروف در لایوی قلیان کشیدن خود و هم اتاقی اش را به رخ می کشد و دعوای دو نفر دیگر از ملی پوشان در سویی دیگر تازه شروع شده است. مردم هر سه اینها را می بینند، خبرگزاری ها می نویسند و تهدید به شکایت می شوند و این داستان ادامه دارد. داستان رونالدو و مسی اما فرق دارد! مصاحبه می کنند و می گویند: «نیمه های شب را به خاطر ندارند و شش صبح باید در کمپ حاضر باشند. بازیکن حرفه ای راس ساعت می خوابد.» راستی همین چند وقت پیش بازیکن سابق اسقلال حضور را «حظور» نوشت! در خصوص توهین هم، جدیدترین مصداقش به دو پیشکسوت سرخابی برمی گردد. آنها که وقتی می خواهند به یکدیگر توهین کنند، پای بانوان کشورشان را به توهین های زشت خود باز می کنند. یا برای توهین به یکی دیگر از پیشکسوت ها، استوری می گذارد و او را «بی اصل و نصب» می خواند و هنگامی که متوجه اشتباه فاحش املایی خود می شود، آن را اصلاح می کند.
فالوئر بیشتر، لایک بیشتر
معاون ورزشی یکی از باشگاه های معروف، که از قضا دکترا دارد، از هواداران درخواست «صحه صدر» می کند و عضو هیات مدیره همان باشگاه در پیامی که به بازیکن سابقشان می دهد، فوتبال را مجالی برای عشق بازی می خواند و «رغبا» را این گونه می نویسد! بازیکن دیگری که زمانی سلطان حواشی فوتبال بوده، اینستاگرام را «انستا» می نویسد و خطاب به دوستش می گوید:«دوست دارم عشقه داداش!» پس اجازه بدهید از «بازی صروستان و ارمنستان»، «عرض آوری خطاب به بهداد سلیمی»،«جزعی و مخطلف»، «افتخار شاگردی عمو یهیا» و«آپارتمان داوری» و... بگذریم.
منافاتی ندارند!
برای آن که مطمئن شویم مطالعه کردن و فوتبال نقطه مقابل هم نیستند، شاید جالب باشد اگر نگاهی به زندگی توتی و لمپارد بیندازیم. توتی از جمله کسانی بود که دست به قلم شد و سود حاصل از آن هم به خیریه رسید. کتاب های او بیشتر در ایتالیا ارائه شده و طرفدارهای بسیاری دارد. فرانک لمپارد، دیگر فوتبالیستی است که مجموعه ۱۶ جلدی او برای کودکان معروف ترین اثر اوست. موضوع کتاب های او در مورد پسربچه ای است که با فوتبالش دست به ماجراجویی هایی عجیب می زند. استیون راجر بروس، بازیکن سابق و سرمربی اهل انگلستان که پس از نوشتن کتابی در مورد خودش، سه گانه ای نوشت که با اقبال مردم هم رو به روشد. نمونه هایی که البته کم هم نیستند.
آنها کتاب نمی خوانند...
این گزارش شاید یک زنگ خطر است. هشداری برای تمامی افراد و نه فقط سلبریتی ها و ورزشکاران. برای خود ما، اطرافیان، دوستان و نوجوانان و جوانانی که بی توجه به این بحران، از کنار آن می گذرند و غلط نویسی برای شان اهمیتی ندارد. نوجوانی که «عمو یهیا» را می بیند، لایک می کند و از کنارش می گذرد، جوانی که دست روزگار او را به یکی از بزرگترین تیم های پایتخت رسانده اما املای صربستان را بلد نیست و آن را «صروستان» می نویسد و بازیکن دیگری که برای مردم می نویسد:«امشب، روز خوبی بود، شب شما بخیر!» لطفا کمی کتاب بخوانید، لطفا فقط برای گرفتن لایک و کامنت به اینستاگرام نیایید، این لایک ها خوردن ندارد...
دیدگاه تان را بنویسید