غلامرضا بنی اسدی: گفتند و به تاکید، تصریح کردند که مشکل بازنشستگان مشاغل سخت و زیان اور، حل شده وحق شان، در آذر پرداخت می شود. گفتند و عکس گرفتند و در رسانه ها خود را مطرح کردند اما به گواه فیش های صادره آذر ماه، هیچ خبری نشد، " هیچ خبری"! شاید منظورشان یکی از آذر ماه های دیگر باشد، البته باز هم شاید! اگر چه پرداخت شدنش هم گرهی باز نمی کرد از زندگی سخت و پر گره این قشر.
قلم گرفتن بر ده سال و اعمال ۴/۳۰ چیزی عاید باز نشسته نمی کند اما همین" تقریباهیچ" هم در فصل دریغ است، دریغ! بدانند حضرات که فقط حرف ۴۰۰ هزار بازنشسته نیست. حرف ۴۰۰ هزار خانواده شان هم نیست. حرف یک ملت است که از هم می شنوند وعده مسئولان با باد و هوا فرقی ندارد. البته دارد، هوا ممد حیات است و مفرح ذات اما وعده مسئولان همان هیچ است که گلوگیر هم می شود! کاش به این نکته ظریف می اندیشیدند متولیان امر که کارشان فقط بازنشستگان را ناامید نکرد بلکه چوب حراج زد به اعتماد عمومی. به سرمایه ای که از هر گنجی برای کشور، ارزشی تر است اما بدعهدی، اتش می شود در خرمن اعتماد مردم. شاید برای حضرات وعده ای که می دهند، مهم نباشد، کلمه ای چند باشد در حد جمله ای کوتاه. اما برای اعتماد جامعه بسان کبریت می شود.
یک سیخ کبریت کوچک که بنایی رفیع را به آتش می کشد. هر وعده محقق نشده، یک کبریت است و حساب کن از انباشت وعده های بی عمل چه انبار باروتی شکل می گیرد. خدا بخیر کند پایان کار را. یک البته دیگر هم دارد ماجرا، کسی جدی نمی گیرد وعده های مسئولان را از همان اول والا معلوم نبود امروز چه شرایطی داشتیم.
این جمله معترضه بود از باب کنایه والا هر حرف غیر عملی مسئولان، اگر دیوار اعتماد را فرو نریزد، مطمئن باشند که خشت ها برمی دارد از دیواری که هر روز کوتاه تر می شود. امان از وعده های محقق نشده. امان از حق های بر زمین مانده، امان....کاش می دانستند بازی با امید و اعتماد مردم چه آسیبی می تواند به جامعه، به امروز و فردای کشور بزند.
اما نمی دانند جماعتی که درگیر دعواهای سیاسی اند. کار به جایی رسیده است که امیدمان از تدبیر دولت به کلی قطع شده، به مجلس هم نمی توانیم امید چندانی داشته باشیم که عملکردشان مشخص است و کارگر و بازنشسته کارگری انگار در جدول محاسبات شان جایی ندارد. خوب نیست روزگار بازنشسته جماعت. فردا هم بدتر از امروز می نماید. فقط خدا کند مسئولی، همت کند در این میان برخیزد و کاری بکند که کارمان بر زمین مانده است. همسان سازی،- که برای بازنشستگان کشوری و لشکری الحمدلله اجرایی گردید برای ما- به متناسب سازی، فروکاسته شد.
بازنشستگان مشاغل سخت و زیان آور هم از قلم افتادند و رسیدیم به این جا که از بهشت وعده ها رسیدیم به جهنم بدعهدی . دریغا امید های از دست رفته. دریغا وعده های که باد می برد و چوبی که بازنشسته می خورد از دست شرایط سخت! کسی حرف مان را می خواند و صدای ما را می شنود آیا؟!
غلامرضا بندی اسدی؛ روزنامه نگار
دیدگاه تان را بنویسید