پروانه سلحشوری نماینده سابق تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات است در گفتوگویی به فعالیت زنان در نهادها اشاره کرده و در توانمندسازی زنان در عرصه سیاسی به نقش اثرگذار احزاب تأکید میکند. بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید.
در جامعه صحبتهای گوناگونی در مواجهه با زنان صورت میگیرد مثل صحبتهایی که امام جمعه بیرجند و اصفهان در مورد زنان کرده بودند و صحبتهای اخیر آیتالله خاتمی در مورد انتخابات و بیان این که «قانون اساسی تصریح دارد که کاندیداهای ریاست جمهوری از رجال باشند و مفهوم رجال هم روشن است» آیا این دسته از اظهارنظرها میتواند تأثیری منفی بر قشر زنان و به طور کلی جامعه داشته باشد؟ یا اینکه زنان را قدرتمندتر کرده و احساس درونیشان را برای فعالیت اجتماعی بیشتر در جامعه شکوفا میکند؟
این مباحث بیشتر سیاسی هستند تا اجتماعی. مقوله ما واقعاً اجتماعی است. اگرچه که پدیدههای مختلف رابطه تنگاتنگی با هم دارند؛ بنابراین نمیتوان در سطح کلان بحثهای سیاسی را از بحثهای اجتماعی جدا کرد، اما باید توجه داشت که توانمندی زنان و مبحث آن عمقیتر و وابسته به مؤلفههای فرهنگی جامعه است.
سیاستهای کلان برای انزوای زنان موفقیتآمیز نبوده است
هر چند که سیاستهای کلان هم در حمایت اجتماعی از زنان تأثیرگذار بوده است، اما به نظر میرسد آنچه که تاکنون در سیاستهای کلان برای انزوای زنان و تحمیل برخی از عقاید به آنها شده، موفق نبوده است. نه تنها موفق نبوده، بلکه کنشگری زنان را به سمت موارد خاصی سوق داده که اتفاقاً روی آن حساسیت وجود دارد.
زنان برای برونرفت از فضای تنگی که عدهای میخواستند در جامعه برایشان ایجاد کنند، تلاش کردند تا در شرایطی که قدرت رشد و شکوفایی داشتند با اتکا به خود و حمایت خانوادهشان حضور پیدا کنند و توانایی خود را نشان دهند. میبینیم که در ورودی دانشگاهها زنان چقدر موفق هستند، با اینکه تبعیضها حتی در ورود به دانشگاهها برای دختران وجود دارد، باز هم آنها توانستند خود را نشان دهند.
یعنی نداشتن توانمندی برای مثال در زندگی مشترک، تنها مختص زنان نیست و مردان هم فاقد توانمندیهای لازم در این زمینه هستند؟
بله؛ چون مردان هم آموزشهای لازم را در این زمینه نمیبینند. آنها هم نمیتوانند در زندگی مشترک به درستی مشکلات خود را مرتفع کنند. به نظر میرسد تناقضی بین دختران و پسران امروزی وجود دارد. به هر حال نسل جدید با نسل پیش از خود تفاوت دارد. درست است که در حال حاضر با افزایش طلاق روبهرو هستیم، اما باید توجه داشته باشیم که در میانمدت وضعیت بهبود پیدا میکند. به این معنا که یک مرد باید بداند که همسر او عقاید و افکاری مثل مادرش ندارد مبنی بر اینکه هر چه او بگوید زن موافقت کرده و انجام دهد. بلکه دختر جوان امروز، هویت مستقلی دارد و اگر سر کار میرود انتظار دارد همسرش او را همراهی کند و همچنین از خیانت بیزار است.
تبلیغ صیغه و چند زنی؛ عاملی برای گرایش به خیانت
من بخش زیادی از گرایش افراد به خیانت را ناشی از تبلیغاتی میدانم که متأسفانه در جامعه ما رایج شده است. درواقع رواج بحثهایی چون صیغه، چندزنی و … که به صورت تبلیغات شرعی در داخل ایران مطرح میشود در بروز معضل خیانت بسیار تأثیرگذار است. عدهای معتقدند که برنامههای خارج از ایران باعث افزایش گرایش افراد به خیانت شده؛ نکته اینجاست سالیانه میزان زیادی بودجه صرف صداوسیما میشود پس چرا باید جوانان و زنان ما به جای اینکه برنامههای تولید شده داخل ایران را تماشا کنند سراغ برنامههای دیگری روند که تأثیری سوء داشته باشد. همچنین چرا باید فضای جامعه و همه چیز را به نگاه جنسیتی تبدیل کرد تا چنین وضعیتی منجر به بروز خیانت شود؟
علاوه بر افزایش توانمندی زنان در حوزه اجتماعی در حوزه سیاسی انتخابات را پیش رو داریم. به نظر شما چرا زنانی که در حوزههای سیاسی فعال بوده و عملکرد مثبتی داشتند ناشناخته بوده و دیده نمیشوند؟ به ویژه کسانی که جوانتر هستند. حتی گزینههایی که برای مثال کارگزاران برای ریاستجمهوری معرفی کرده کسانی چون خانم ابتکار و مولاوردی بودند چرا عملکرد دیگر زنان برجسته نمیشود؟
در مجلس دهم اغلب نمایندگان زن جوان و متولد دهه سنی ۶۰ بودند کسانی چون خانم چنارانی، خانم سعیدی مبارکه، حسینی و ….
به نظر شما آنها توانمندی لازم را برای حضور در عرصههای سیاسی داشتهاند؟
اولین چیزی که در مورد زنان مطرح میشود این است که آیا آنها میتوانند یا توانمند هستند؟ پرسش اینجاست چند بار چنین سوالاتی را در مورد مردان میپرسیم؟ درواقع زنان خودشان همدیگر را زیر سؤال میبرند. بارها گفتهام که هشت نفر نماینده زن تهران در مجلس بودند چرا همواره حساسیت روی این هشت زن بود. چرا به عملکرد مردان توجهی نمیشد؟ درحالی که همواره این پرسش مطرح میشد که زنان نماینده تهران چه کاری انجام میدهند و چه عملکردی دارند؟
باید بدانیم که گاهی افراد وارد عرصههایی میشوند که ممکن است در آن خطایی هم داشته باشند و نتوانند آنطور که باید بروز و ظهور پیدا کنند. توانمندی و تجارب افراد مثل هم نیست، اما در این مسیر پخته میشوند. برای مثال خانم چنارانی در دوره قبل اقداماتی انجام داده بود که خیلیها به آن انتقاد داشتند، ولی ما که از نزدیک او را میشناختیم همه خیلی دوستش داشتیم. درست است یکسری اقداماتی در خراسان انجام داده بود، اما بخاطر زن بودن، اقداماتش را برجسته میکردند تا او را نیز تحت فشار قرار دهند. درحالی که در مجلس فعلی خیلی پخته، خوب و مسلط عمل میکند. پس باید به زنان فرصت داده شود و تا زمانی که این فرصت برای آنها به وجود نیاید، نمیتوانند توانمندیهای خود را نشان دهند.
چرا کارگزاران فائزه هاشمی را برای انتخابات معرفی نکردند؟
درحال حاضر بسیاری از نمایندگان زن مجلس دهم در پستهایی چون مشاور و معاون وزیر در حال فعالیت هستند و در چارچوب مدیریتی ورود پیدا کردند. پس پرورش دادن نیروهای زن در عرصه سیاسی اهمیت دارد. در حوزه توانمندسازی سیاسی زنان، باید توجه داشت که نیاز به حمایت اجتماعی است و در عرصه سیاسی این حمایت را احزاب باید از آنها داشته باشند. درواقع احزاب هستند که بایستی به زنان پروبال دهند. برای مثال کارگزاران افرادی را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرده که از مجموع آن افراد تنها دو نفر زن هستند. چرا خانم فائزه هاشمی که زن توانمندی است را معرفی نکردند. درواقع این اقدامات، نشانگر این است که احزاب هم ملاحظاتی را برای خود در نظرمیگیرند.
قالیباف به «آریزونا» میگوید «آرزو اینا»!
درنتیجه زنان نیاز به حمایت احزاب و خانواده خود دارند؛ چراکه زنان را در حوزه سیاسی به شدت آسیبپذیرتر کردهاند. برای مثال زنانی که در عرصه سیاسی حضور دارند برای برخی از آنها پروندههایی تشکیل دادهاند. جالب اینجاست که زنان را به شدت مورد تمسخر قرار میدهند درحالی که کسانی چون آقای قالیباف واژههای اشتباهی چون «آریزونا» را میگوید «آرزو اینا»، اما چند بار مورد تمسخر قرار گرفت؟
دیدگاه تان را بنویسید