ارسال به دیگران پرینت

تشریح کلمه‌ی فارسی در فیلمفارسی

در تاریخ تئاتر - دست کم از قرن ۱۵ میلادی – از ظهور نوعی کمدی کوتاه در فرانسه یاد شده که صرفاً هدفش سرگرمی و خنده بوده و بین دِرام‌های بلند مذهبی اجرا می‌شده است (comic filler). این گونه از کمدی، که بعد‌ها طولانی و مستقل می‌شود، چند ویژگی شاخص دارد: شخصیت‌پردازی‌های قالبی و اغراق‌آمیز، پیرنگ داستانی غیرمعقول با اتفاقات خام و نامحتمل، شوخی‌های بدنی، شرم‌آور، هرزه و جنسی و مشخصه‌های دیگری که تقریباً همان چیزی است که دکتر کاوسی به فیلمفارسی نسبت داده است. اسم این ژانر از کمدی، فارس/farce است که از farcire لاتین گرفته شده است.

 تشریح کلمه‌ی فارسی در فیلمفارسی

محمدرضا بیاتی: بهمن مفید درگذشت. او یکی از نمادهای اصلی سینمای پیش از انقلاب بود. سینمایی که بسیاری آن را با اصطلاح فیلمفارسی می‌شناسند و به یاد می‌آورند، هرچند بذرِ نهال بالنده‌ی سینمای نوگرای ایران نیز در همان دوران کاشته شد. اصطلاح فیلمفارسی که روزگاری از سوی منتقدان برای توصیف تحقیرآمیز هنر نازل بکار می‌رفت امروز اعتبار گذشته را ندارد که دلایل آن موضوع این یادداشت نیست، بلکه تنها می‌توان گفت دشمنی با این سبک از سینما در آن مختصات تاریخی، عجیب یا غیرمنتظره نبود و بخشی از فضای آرمانشهری جهان‌ محسوب می‌شد که تا چنددهه پس از جنگ جهانی دوم ادامه داشت؛ بنابراین در زمانه‌ای که هانری برگسون می‌گفت ’کمدی باید بشریت را اصلاح کند‘ تصور این‌که در میان روشنفکران چه انتظاری از فرهنگ و هنر وجود داشته است چندان دشوار نیست؛ بخصوص کشورهای درحال توسعه مثل ایران. دکتر هوشنگ کاوسی یکی از آن روشنفکران بود. او را بنیانگذار نقد تحلیلی سینما در ایران می‌شناسند. کسی که عشق به سینما باعث شد تحصیل علم حقوق را در فرانسه رها کند و به دانشکده ادبیات سوربن برود و فیلم‌شناسی بخواند.

کاوسی پس از بازگشت به ایران در فیملسازی ناکام ماند. او باور داشت علت این ناکامی سیطره‌ی گفتمانِ سخیف‌پسند بر سینماست که امکان تولید آثار ارزشمندتر-چه با معیارهای زیباشناسانه چه محتوایی و مضمونی - را نمی‌دهد. بنظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل ابداع اصطلاح فیلمفارسی نیز مقابله با گفتمان مسلط بود. کاوسی می‌گفت فیلمفارسی‌ها نه ساختار دارند نه قصه و بیشتر بر جاذبه‌ی جنسی متکی‌اند، مشابه فیلم‌هایی که فرانسوی‌ها به آن فضولات بُز یا شلغم می‌گویند. او اصرار داشت که ترکیب ’فیلم و فارسی‘ واژه‌ی جدیدی می‌سازد که می‌تواند این نوع از فیلم‌ها را توصیف کند که نه فیلم هستند نه فارسی.

اما چرا کاوسی برای توصیف آن‌چه مبتذل و بی‌ارزش می‌دانست از کلمه‌ی فارسی در فیلمفارسی استفاده کرد؟ روشن‌تر بپرسیم چرا بنظر او فارسی‌بودن بمعنای مبتذل‌بودن است؟ خود او در منابع موجود در این‌باره توضیحی نداده و صرفاً مقصودش از فیلمفارسی را تشریح کرده است. با این‌وجود شاید بتوان از لابلای گفتگو‌های‌اش به این استنباط رسید که او کلمه‌ی ’فارسی‘ را در تقابل با ’ایرانی‘ بکار برده است و بنظر می‌آید که فارسی را معادل جنبه‌های فرومایه، عوامانه و منحط فرهنگ مفروض گرفته و کلمه‌ی ایرانی را معادل سویه‌های گرانمایه و عمیق زندگی و فرهنگ. با این‌حال اگر این استنباط درست باشد بیشتر بر انتخاب دلبخواهی کلمه‌ی فارسی در فیلمفارسی دلالت دارد تا یک رابطه‌ی معنی‌دار و قوی بین فارسی‌بودن و ابتذال.

آیا می‌توان دلیل متقاعدکننده‌ی دیگری یافت؟ بگمان نگارنده فرضیه‌ی دیگری هست که احتمالاً توضیح بهتری برای فیلمفارسی است. در تاریخ تئاتر - دست کم از قرن 15 میلادی – از ظهور نوعی کمدی کوتاه در فرانسه یاد شده که صرفاً هدفش سرگرمی و خنده بوده و بین دِرام‌های بلند مذهبی اجرا می‌شده است (comic filler). این گونه از کمدی، که بعدها طولانی و مستقل می‌شود، چند ویژگی شاخص دارد: شخصیت‌پردازی‌های قالبی و اغراق‌آمیز، پیرنگ داستانی غیرمعقول با اتفاقات خام و نامحتمل، شوخی‌های بدنی، شرم‌آور، هرزه و جنسی و مشخصه‌های دیگری که تقریباً همان چیزی است که دکتر کاوسی به فیلمفارسی نسبت داده است. اسم این ژانر از کمدی، فارس/farce است که از farcire لاتین گرفته شده است.

چنان‌که می‌دانیم دکتر کاوسی در فرانسه تحصیل می‌کرده و می‌توان با احتمال قریب به یقین گفت با این کلمه و ژانر آشنا بوده است. حال باید پرسید آیا معقول نیست اصطلاح فیلمفارسی متأثر از کمدی فارس بوده باشد؟ آیا تأکید کاوسی بر ماهیت جنسی فیلمفارسی‌ها با شکل خاصی از فارس، معروف به فارس اتاق‌خواب/ bedroom farce، تصادفی است؟ اگر این فرض درست باشد چرا او به این نکته اشاره نکرده است؟ بنظر نمی‌رسد مانع مهمی در بیان آن وجود داشته و چه بسا بر اعتبار آن اصطلاح می‌افزوده است. آیا تأثیرپذیری او ناخودآگاه بوده؟ روشن نیست! بهرحال این یک فرضیه است.

بهمن مفید خالق یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ سینمای ایران است و نمی‌توان از او گفت اما از مونولوگ بی‌همتای‌اش یاد نکرد: من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.... حالا ما به همه گفتیم زدیم. شومام بگین زده. آره! خوبیت نداره؛ واردی که... بهمن تلخ و ناشاد درگذشت، اما شما بگین شاد بود و رفت!

فرضیه‌ای درباره فیلمفارسی / چرا کلمه «فارسی» برای این دست فیلم‌های نازل به کار رفت؟

محمد رضا بیاتی، کارشناس ارشد زبان‌شناسی و پژوهشگر مسائل سیاسی

 

 

 

منبع : انتخاب
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه