افشین علا شاعر و نویسنده، با این توضیح که مقداری بلاتکیفی و رهاشدگی در حوزه نشر کتاب کودک میبینم به هنرآنلاین گفت: منتها در حوزه تخصصی شعر کودک این معضل پررنگتر دیده میشود و سالهاست در اینباره ابراز نگرانی کردم. به جهت اینکه یکی از دستاوردهایی که در سالهای بعد از انقلاب در ادبیات کودک داشتیم ارتقای شعر کودک بود. این که بسیاری از شاعران به این عرصه وارد شدند و با وسواس، علاقه و پشتکار آثار فراوانی را در دهه 60 و به ویژه 70، خلق کردند. ولی هر چه گذشت و علیرغم اینکه شاعران تولید کارشان انبوهتر شد، متاسفانه محتوا به ضعف بیشتر گرایش پیدا کرد و هم شاعران و هم ناشران بیشترین همت را گذاشتند برای نشر کارهای بازاری که شاید از نظر ادبی ارزش چندانی نداشته باشند. البته این به نگاه بسیاری از شاعران به شعر کودک هم برمیگردد. یعنی افرادی که تازه ورود کردند به این عرصه، فقط آن جنبه فانتزی قضیه را دیدند و شعر کودک که میتوانست یکی از حیطههای مورد توجه و افتخار ما باشد الان درگیر ابتذال، ضعف و سستی کلام شده است چه در ساختار شعر و چه در مضامین آن. کتابهایی که تولید میشود سریدوزی و یا تولید انبوه هستند و تحمل آن برای من به عنوان شاعر کودک که سعی میکنم به معیارهای شعر وفادار باشم، دشوار است. برای همین این سالها کمتر ورود کردم و کتابی را چاپ نکردهام چون نمیخواستم که کتابم در بین آثاری که فلهای در حال چاپ شدن هستند گم شود و به چشم نیاید.
او در پاسخ به این پرسش که معیار شناخت کتابهای مناسب کودک و نوجوان چیست، اظهارداشت: این کار وظیفه متولیان امور کودک در درجه اول است و بعد رسانهها که بتوانند نقش خوبی در این زمینه ایفا کنند. یک زمانی نهادهایی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اعتبار صدرصدی برای همه داشت و تولیدات آن را میشد برای مخاطب معیار قرار داد تا بدون هیچ تردیدی از آنها استفاده کنند. اما متاسفانه این نهادهای تخصصی هم رفته رفته دچار ضعف شدند یا به دلیل مشکلات مالی یا سومدیریت. آن تعصب و علاقهای که مدیران فرهنگی حوزه کودک داشتند به رونق کتابخوانی و امور فرهنگی هنری مربوط به کودکان دیگر مشاهده نمیشود. مدیریتها روزمره شده و کمتر میتوانیم ناشر تخصصی نام ببریم بدون این که بیم اشتباه کردن داشته باشیم و مخاطب را به سمت آنها هدایت کنیم. الان این وضعیت پیچیده شده است. بچهها که قدرت تشخیص و انتخاب ندارند و جذب کارهای بازاری و کتابهای کارتونی میشوند. نهادهای متولی و خود پدیدآورندگان آثار به ویژه ناشران در این زمینه وظیفه دارند که بازنگری در شیوه کارشان داشته باشند.
علا در پاسخ به این پرسش که چرا بسیار کم شاهد تولید آثار ماندگار و تاثیرگذار در حوزه کودک و نوجوان هستیم، توضیح داد: این به غفلت خود ما نویسندگان، شاعران و پدیدآورندگان آثار کودک و نوجوان برمیگردد. بیشتر از آن که به معیارهای ثابتی در ادبیات خودمان پایبند باشیم به بهانه تغییر نسل و ذائقه بچهها به همان نگاه فانتزی و بچهگانه اکتفا کردیم. به جای کودکانه نوشتن به بچهگانه نوشتن روی آوردیم. البته فانتزی یکی از ضرورتهای کار کودک هست و آن را نفی نمیکنم اما نه اینکه ما شعر و ادبیات کودک را بخواهیم تماما فانتزی ببینیم. این باعث شده که نوع نگاهمان به شعر سطحی و دایره واژگانمان آسیبپذیر باشد و آن استواری سخن و معیارهایی که برای ماندگاری یک اثر در ادبیات فارسی در دسترس ما است غفلت کنیم. این آفتی است که امروزه به ادبیات کودک وارد شده است.
او در مورد عادت دادن بچهها به کتابخوانی و نهادینه کردن مطالعه از کودکی، گفت: مدارس باید وقتهایی را به عنوان فوقبرنامه یا در دل برنامههای رسمی به کتابخوانی اختصاص دهند. وزارت آموزش و پرورش باید کتابخانههای مدارس را با آثار خوب مجهز کند. بچهها به کتابخوانی تشویق شوند از همه مهمتر کتابهای ارزشمند را مربیان و اولیا در اختیار بچهها قرار بدهند. البته این فعالیت فقط کار آموزش و پرورش نیست و یک عزم جدی را میطلبد و همزمان باید بسیاری از نهادها همچون ناشران، صداوسیما و رسانهها وارد شوند که مخاطب بیشتری دارند. باید بخشی از اوقات را اختصاص دهند به ضرورت احیای کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان که البته کار دشواری است. ما فقط مسئولان را مقصر نمیدانیم چرا که فضای مجازی و امکانات مدرن ارتباطاتی مشکلاتی را برای امر کتابخوانی و رسانههای مکتوب ایجاد کرده است. توجه بچهها از کتاب پرت شده به سمت فضای مجازی که از مشکلات این روزگار است و باید در این باره چارهاندیشی کرد. یک راه پیشنهادی، تشکیل شورایی است که متشکل باشد از متخصصان، کارشناسان امر و نمایندگان نهادها و رسانههای مرتبط با حوزه کودک و نوجوان تا چارهاندیشی کنند و بعد تصمیماتی که گرفته میشود ابلاغ شود به نهادهایی که با کودک و نوجوان سروکار دارند.
دیدگاه تان را بنویسید