ارسال به دیگران پرینت

بازگشایی مدارس و اضطراب جامعه

سال تحصیلی جدید در میان اعتراض‌های گسترده خانواده‌ها از روز گذشته و با سخنرانی ویدئوکنفرانس رئیس‌جمهور شروع شد. خواندن نظر والدین در شبکه‌های اجتماعی خبر از یک نگرانی بزرگ داشت و به نظر می‌رسد اصرار بر برگزاری حضوری کلاس‌ها، بخش زیادی از جامعه را مضطرب کرده است.

بازگشایی مدارس و اضطراب جامعه

سال تحصیلی جدید در میان اعتراض‌های گسترده خانواده‌ها از روز گذشته و با سخنرانی ویدئوکنفرانس رئیس‌جمهور شروع شد. خواندن نظر والدین در شبکه‌های اجتماعی خبر از یک نگرانی بزرگ داشت و به نظر می‌رسد اصرار بر برگزاری حضوری کلاس‌ها، بخش زیادی از جامعه را مضطرب کرده است. آنچه از رفتارها و تصمیم‌هایی مسئولان کشور بر‌می‌آید، این است که بعد از گذشت بیش از شش ماه از درگیری با بیماری کرونا، همچنان رفتار ما در برابر این بیماری خام‌دستانه است. به نظر می‌رسد همچنان فکر می‌کنیم کرونا موجی زودگذر است که به‌زودی تمام می‌شود و ما به روال سابق باز‌می‌گردیم و از این‌رو، چندان ارزشی برای تجاربی که در این زمینه کسب کرده‌ایم، قائل نیستیم. این موضوع از چند جنبه قابل بررسی است. یکی از مهم‌ترین موضوعات این است که بعد از چند ماه درگیری با کرونا، رویکرد ما نسبت به این بیماری چیست؟ آیا باید با کرونا زندگی کرد یا تنها باید از آن پرهیز کرد؟ آنچه در جهان می‌بینیم، این است که راهی جز زندگی با کرونا نداریم؛ یعنی با توجه به اینکه هنوز ظرفیت درمانی و پیشگیری برای کرونا وجود ندارد و مطالعات و پژوهش‌ها خبر از فاصله حداقل دو‌ساله‌ای با رسیدن به واکسن این بیماری دارد، ما راهی جز انتخاب زندگی همراه با کرونا را نداریم. حالا اگر تصمیم بر این باشد که ما چند سالی را با کرونا زندگی کنیم، راهی نداریم جز اینکه ابزار لازم برای این کار را به دست بیاوریم. باید تمام ظرفیت‌هایی که می‌تواند ما را در برابر کرونا ایمن کند، به دست بیاوریم و از آنها برای حفاظت از جریان زندگی استفاده کنیم. وقتی با یک بحران مواجه می‌شویم، بزرگ‌ترین مهارت ما باید این باشد که بحران را مدیریت کنیم نه اینکه دستخوش بحران شویم و بحران اعمال و رفتار ما را تعیین و جهت‌دهی کند. حضور در فضاهای اجتماعی و زندگی اجتماعی که مدارس هم یکی از مصادیق آن است، ضرورتی انکار‌ناپذیر است. در جوامع مختلف آموزش مقوله‌ای نیست که به آسانی بتوان از آن گذشت و آن را کنار گذاشت؛ بنابراین پذیرفتنی است که در جریان زندگی با کرونا مسئله آموزش به‌عنوان یکی از محورهایی تلقی شود که امکان حذف یا کنار‌گذاشتنش وجود ندارد. آموزش از دو جهت اهمیت دارد؛ نخست اینکه ظرفیت‌های تعامل اجتماعی فرزندان ما را تقویت می‌کند و دوم هم اینکه موقعیتی است برای آموزش به فرزندا‌نمان. از این جهت مشخص می‌شود که امکان کنار‌گذاشتن یا چشم‌پوشی از مسئله آموزش در دوران همه‌گیری کرونا وجود ندارد و باید به دنبال ظرفیت‌ها و تدابیری بود که مسئله آموزش را در کنار بحران کرونا زنده نگه دارد. اگر در  گذشته تأکید می‌شد که دانش‌آموزان حتما باید درون مدارس آموزش ببینند، حالا می‌بینیم که فرصت این مسئله به‌دلیل شیوع کرونا و نبودن ظرفیت‌های لازم در مدارس برای ایجاد فاصله‌گذاری اجتماعی وجود ندارد. همان مسئله که ما را مجبور کرد بخش زیادی از سال تحصیلی گذشته را به‌صورت غیرحضوری و آنلاین برگزار کنیم. حتی بخش زیادی از امتحانات هم به‌صورت آنلاین برگزار شد. این تغییر اجباری موجب شد تا آموزش‌و‌پرورش مهارت تازه و جدیدی در این زمینه کسب کند. انتظار این بود که سازمان آموزش‌و‌پرورش این تجارب و آموخته‌ها را توشه راه خودش در سال جدید کند و با توجه به اینکه به نظر می‌رسد یکی، دو سال دیگر هم با این بیماری دست‌به‌‌گریبان هستیم، تلاش کند به کمک این آموخته‌ها وضعیتش را بهتر و بهتر کند نه اینکه در سال جدید همه این تجارب و آموخته‌ها را کنار بگذاریم و به جریان قبلی و دوران قبل از کرونا بازگردیم. این درست است که حضور فیزیکی در مدارس فواید فراوانی دارد و همان‌طور که گفتیم به اتفاقات خوب زیادی برای دانش‌آموزان منجر می‌شود، اما می‌دانیم پذیرفتنی نیست که برای رسیدن به برخی نتایج مثبت از یک امر ضروری مثل سلامت کودکانمان چشم‌پوشی کنیم. این درست است که آموزش‌و‌پرورش ظرفیت‌های خوبی برای ایجاد فضای امن برای مقابله با بیماری در مدارس تدارک دیده، اما اینکه آیا این فضای امن در همه مدارس دیده شده یک سؤال است و اینکه آیا چنین مسئله‌ای برای همه دانش‌آموزان امکان‌پذیر است، مورد بعدی. ممکن است حتی مدارس ظرفیت‌هایی را برای پیشگیری از شیوع بیماری ایجاد کرده باشند، اما همه دانش‌آموزان با توجه به شرایط سنی متفاوتی که دارند، نتوانند اصول بهداشتی را رعایت کنند. این مسئله در کودکان خردسال بسیار جدی‌تر است و ممکن است به اتفاقات ناگواری بینجامد. به نظر می‌رسد حداقل تصمیم مناسب در این زمینه می‌توانست این باشد که کلاس‌های گروه‌های خردسال که در مسائل خودمراقبتی مهارت و توانایی کمتری دارند، به‌صورت حضوری برگزار نشود و تنها کلاس بزرگ‌سالان با در‌نظر‌گرفتن همان محدودیت یک‌سومی برگزار شود. این درست است که محدودیت‌هایی برای دسترسی به آموزش آنلاین وجود دارد، ولی اگر در این فاصله به سمت برطرف‌کردن این کاستی‌ها می‌رفتیم و همچنین ظرفیت صداوسیما را برای آموزش بیشتر فعال می‌کردیم، شاید به نتایج بهتری می‌رسیدیم. آنچه اکنون از این تصمیم‌ها به ذهن متبادر می‌شود، این است که همه تجاربی که در نیم‌سال دوم تحصیلی گذشته و به جهت همه‌گیری کرونا به دست آمده بود، یک‌باره در حال از‌دست‌رفتن است.

شرق- زهرا نژاد‌بهرام

 

 

 

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه