طبق نظرسنجی ایسپا در یک سال گذشته میزان مصرف برنج و گوشت قرمز در میان خانوارها کاهش یافته است. این آمار در حالی است که قیمت مسکن نیز افزایش یافته و فشار بر خانوارها بیشتر شده است.
یافتههای نظرسنجی ایسپا نشان میدهد، ۴۲ درصد خانوارها هر روز برنج مصرف میکنند. ۴۸.۲ درصد چند روز در هفته، ۸.۵ درصد چند روز در ماه و ۱ درصد چند روز در سال گذشته برنج مصرف کردهاند. ۰.۳ درصد نیز گفتهاند اصلاً برنج مصرف نمیکنند. در مقایسه با دادههای خرداد ۹۸، میزان مصرف روزانه برنج در سبد غذایی خانوارها حدود ۹ درصد کاهش داشته است.
همچنین نتایج نظرسنجی نشان میدهد، ۴.۳ درصد خانوارهای ایرانی هر روز گوشت قرمز مصرف میکنند. ۴۰.۲ درصد گفتهاند در هفته چند روز و ۳۲.۸ درصد در ماه چند روز گوشت قرمز مصرف میکنند. ۱۴.۴ درصد خانوارها در سال گذشته چندبار گوشت قرمز مصرف کردهاند و ۸.۲ درصد گفتهاند در طول سال اصلاً گوشت قرمز مصرف نکرده اند. در مقایسه با خرداد ۹۸ به میزان افرادی که گفتهاند در خانوادهشان اصلاً گوشت قرمز مصرف نمیکنند ۳.۵ درصد افزوده شده است.
درخصوص میزان مصرف گوشت مرغ در خانوارهای ایرانی طبق نتایج نظرسنجی میتوان گفت: ۴.۴ درصد خانوارها هر روز، ۶۲ درصد چند روز در هفته و ۲۸.۴ درصد چند روز در ماه گوشت مرغ مصرف میکنند. ۳.۷ درصد خانوارها طی سال گذشته چندبار گوشت مرغ مصرف کردهاند و ۱.۳ درصد گفتهاند اصلاً گوشت مرغ مصرف نمیکنند. میزان مصرف گوشت مرغ در مقایسه با خرداد ۹۸ حدود ۱۲.۶ درصد به صورت مصرف هر روز یا چندروز در هفته در سبد غذایی خانوارها کاهش داشته است.
گوشت ماهی یکی دیگر از منابع پروتئینی است که میزان مصرف آن در بین خانوارهای ایرانی مورد سوال قرار گرفته است. ۰.۶ درصد مصاحبه شوندگان گفتهاند طی یک سال گذشته در خانوادهشان هر روز ماهی مصرف شده است. ۱۱.۴ درصد چند روز در هفته، ۳۰.۲ درصد چند روز در ماه و ۳۳ درصد چند روز در سال گذشته ماهی مصرف کردهاند. ۲۴.۶ درصد پاسخگویان گفتهاند اصلاً در خانوادهشان ماهی مصرف نمیکنند. میزان مصرف روزانه و چندروز در هفته گوشت ماهی نیز در مقایسه با سال گذشته ۸.۳ درصد کاهش داشته است.
در مجموع یافتهها حاکی از کاهش مصرف برنج و به ویژه گوشت است. این تنها بخشی از واقعیت این روزهاست. افزایش هزینهها در کنار افزایش اجارهبها و مسکن موجب شده تا خانوارها در تامین هزینههای زندگی با سختی رو به رو شوند.
وحید شقاقی شهری اقتصاددان دراین باره اظهار کرد: واقعیت این است که با افزایش هزینهها ما با کاهش سبد مصرفی مردم در اقلام خوراکی، پروتئین و کالری به تناسب قیمت مواجه هستیم. وقتی هزینههای زندگی افزایش پیدا میکند مردم در تامین کالاهای خوراکی به مشکل برمیخورند. سی درصد سبد مصرفی مردم مسکن و اجاره بهاست که افزایش شدیدی پیدا کرده است. انسان نمیتواند بدون مسکن زندگی کند و در چنین وضعیتی اولین انتقال درآمدی به سمت مسکن صورت میگیرد یعنی خانوارها در اولین مرحله تلاش میکنند که مسکن خودشان را حفظ کنند منظور از آن این است که بتوانند یک مسکن حداقلی چه از بابت خرید چه اجاره بها برای خود داشته باشند.
او بیان کرد: وقتی قیمت مسکن بالا میرود اجاره بها نیز افزایش پیدا میکند بنابراین موجب میشود مصرف کالاهای مصرفی کاهش یابد و برخی اقلام مصرفی کنترل شود و به سمت اجاره بها انتقال پیدا کند البته در سایر اقلام مصرفی نیز با افزایش هزینه ملموس مواجهیم و همین موجب میشود تا قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند.
وی افزود: کاهش مصرف اقلام خوراکی طبیعتا نشان دهنده افزایش فقر و کوچک شدن سفره مردم است. وقتی سبد مصرفی مردم کوچک میشود شاهد تشدید فشار معیشتی بر مردم هستیم. این موارد کاملا مشهود و مشخص است. ۳۰ درصد سبد مصرفی مردم مسکن و ۷۰ درصد پوشاک، خوراک و آموزش و سلامت است و بخش کوچکی سفر و تفریح و دیگر اقلام مصرفی است. وقتی در ۳۰ درصد اجاره بها با افزایش قیمت مواجه میشویم و اجاره بها بیش از ۵۰ درصد افزایش پیدا میکند خانوارها مجبور میشوند بخشی از اقلام مصرفی خود را محدود کنند و این همه نشان دهنده فشار بر خانوارهاست. این در حالی است که در ۷۰ درصد سبد مصرفی نیز افزایش هزینهها را داریم. در حالی که درآمد بین ۱۵ تا ۲۰ افزایش داشته، کارگران ۲۰ درصد و کارمندان ۱۵ درصد افزایش حقوق داشتند، اما هزینهها به تناسب اقلام مختلف افزایش قیمت یافته است. این موجب شده تا خانوارها از مصرف برخی اقلام یا چشم پوشی کنند یا هزینه مصرفیشان را کاهش بدهند و این کوچک شدن سفره مردم را در پی دارد.
این کارشناس گفت: درباره خط فقر آمار و اطلاعات ویژه و ملموسی نداریم که بتوانیم تحلیل مشخص از آن داشته باشیم هنوز آمار مشخص نیست، ولی آماری در سال ۹۴ منتشر شد که درآمد هزینه دهک سوم را استاندارد گرفته بودند و نشان داده بودند سی درصد خانوارها زیر درآمد هزینه دهک سوم زندگی میکنند. دهک سوم به عنوان استاندارد تامین حداقل نیازهای یک زندگی آبرومند در نظر گرفته میشد. میدانید که در سال ۹۷ تورم ۲۷ درصدی و در سال ۹۸ یک تورم حدود ۴۰ درصدی داشتیم و امسال تورمی بالاتر از ۳۰ درصد خواهیم داشت در مجموع سه سال، تورمی بیش از ۱۰۰ درصد داشتیم تورم هم در بخش مسکن و سایر هزینههای زندگی مشهود است؛ بنابراین ۳۰ درصدی که زیر دهک سوم زندگی میکردند اینها باید به حدود ۵۰ درصد رسیده باشند و حالا تا دهک پنجم و ششم زندگی سختی را دارند و دهک پنجم و ششم با چالشهایی مواجه شدهاند. در اینجا باید نظام حمایتی این مسایل و مشکلات را پوشش بدهد و کنترل کند.
او افزود: واقعیت این است نظام حمایتی باید به این مسئله ورود پیدا کند. ما به اصلاحات اساسی در نظام یارانهای و در بخش مسکن نیاز داریم. در تأمین کالاهای اساسی باید دولت کاری کند. بخشی از این کارها زمان بر است. در بخش مسکن باید میرفتیم به سمت سرمایه گذاری و افزایش عرضه مسکن. اما ما تاخر زمانی نسبت به این امر داشتیم و رشد مسکن منفی است. از این رو در چنین بحرانهایی موجب افزایش قیمت مسکن میشود و بر دهکهای میانه به پایین فشار میآورد. بخشهایی زمان بر است و اقدامات پلیسی و نظارتی و تعزیراتی پاسخگو نیست. اما در برخی حوزهها به حمایتهای یارانهای، معیشتی و حمایتی نیاز داریم از جمله با سبد کالا به خصوص تا زمانی که این بحران ملموس است باید این اقدامات حمایتی باشد. بحث کالابرگ الکترونیکی تا حدودی میتواند بخش مهمی از نیازهای ضروری مردم را پوشش بدهد.
وی اضافه کرد: دولت باید در حوزه اقلام ضروری سبد مصرفی خانوارها هم به صورت اساسی و هم میان مدت و هم به صورت کوتاه مدت تلاش کند، اما بخشی مانند مسکن کوتاه مدت نیست یک شبه نمیتوان مسکن ساخت. باید از گذشته درباره مسکن برنامهریزی میشد، ولی این اتفاق صورت نگرفته است و بخش مسکن فشار مضاعفی بر خانوارهاست، اما دولت در برخی حوزهها میتواند به ویژه با بحث کالابرگ الکترونیکی در دوره گذار از شرایط کنونی جامعه ورود پیدا کند.
دیدگاه تان را بنویسید