در صحنه سیاست خارجی ایران، بحث تقابل با آمریکا، اختلاف با غرب و نگاه به شرق بحث تازهای نیست؛ اما در سالها و ماههای اخیر، با افزایش کمسابقه تنشها بین تهران و واشنگتن، سردرگمی و زمانخریدن اروپاییها و در مقابل حمایتهای دیپلماتیک دو قدرت شرقی در بحث توافق هستهای و نیز تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، این مسئله برجستهتر شده است. در روزهای اخیر، مطرحشدن مسئله تنظیم توافقنامههای گسترده و چندینساله با این دو کشور نشان داده است که ایران یا دستکم دستگاه دیپلماسی فعلی ایران تحکیم جدیتر روابط با این دو قدرت شرقی و سرمایهگذاری جدیتر و بلندمدتتر در راهبرد نگاه به شرق را در دستور کار قرار داده است. این مسئله که خود ابعاد گستردهای دارد، مشخصا بحث جنس رابطه ایران با همسایه بزرگ شمالی خود را بار دیگر به اذهان عمومی و صفحات رسانهها کشیده است. به همین مناسبت، گفتوگویی با محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه، قفقاز و آسیای میانه درباره چشمانداز کلی روابط ایران و روسیه داشتیم. در این گفتوگو، شوری شرح میدهد که تعامل ایران با روسیه چه دلایل و پیامدهایی دارد، درباره برخی «بدقولیهای» مسکو در تعامل با تهران توضیح میدهد، چشمانداز خرید تسلیحات ایران از روسیه بعد از لغو تحریم را بررسی و اشاره میکند که در فرض فقدان فشار واشنگتن، گرچه بخشی از چالشهای مشترک تهران و روسیه کم میشوند؛ اما از جنبههایی دیگر، گستره روابط دوجانبه افزایش نیز خواهد یافت. او همچنین درباره بحث اخیر مربوط به تداوم ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین توضیح میدهد که چنین اتفاقی کار با روسیه را برای ایران راحتتر میکند.
برای شروع، بیایید نگاهی داشته باشیم به ارزیابی کلی شما از شکل فعلی رابطه ایران و روسیه.
روابط ایران و روسیه یکی از خاصترین و پیچیدهترین موضوعات روابط خارجی ایران در سه دهه گذشته بوده است. روسیه یک قدرت بزرگ جهانی است که ابزارها و امکانات متعددی را در سطح بینالمللی و همینطور منافع گسترده و متنوعی نیز دارد. نوع بازی و نوع تعامل ایران با روسیه در سالهای گذشته تأثیر تعیینکنندهای در نوع روابط بینالمللی ما داشته است. طبیعتا نوع تعاملی که داشتیم، هم روی روابط ما با غرب تأثیرگذار بوده و هم مجموعهای از مسائل داخلی را به همراه داشته است. به عبارت دیگر روابط ایران با روسیه دربردارنده مجموعهای از مسائل متنوع است. این روابط هم ابعاد دوجانبه، منطقهای، بینالمللی و هم از یک منظر ابعاد تاریخی دارد. اینها موضوعات تأثیرگذار در روابط دو کشور در سه دهه گذشته بودهاند. شاید در روابط دو کشور، بحثهای اقتصادی در لابهلای بحثهای سیاسی خیلی پررنگ نبوده است؛ اما بههرحال با توجه به شرایطی که ما داریم و سالها بحث تحریمهای آمریکا مطرح بوده، موضوع رابطه اقتصادی ما هم موضوع تعیینکننده و درخورتوجهی برای دو طرف بوده است. همین که ما در این سالها احساس تهدیدی از طرف روسیه نداشتیم، این عنصر مثبتی تلقی میشود. با توجه به اینکه بههرحال مرزهای ما با این کشور در طول تاریخ و در مناطق مختلف پرتنش بودهاند، اینکه دستکم با روسیه در سه دهه اخیر مسائل امنیتی حادی نداشتیم، عامل مثبتی در روابط دو طرف تلقی میشود. طبیعتا روسیه با توجه به منافع متنوع خود ممکن است بعضی سیاستهایش مورد پسند و مطلوب ما نباشد. باید در نظر داشته باشیم، روسیه قدرتی جهانی است و باید روابط خودمان با این کشور را براساساین تعریف و تعیین کنیم.
الان روسیه عملا جدیترین حامی ایران در صحنه سیاست خارجی است؛ اما در مرحله فعلی این حمایت بیشتر در حد موضعگیری است. آیا اگر کار به رأیگیری در شورای امنیت و اقدام جدیتر علیه برجام از سوی آمریکا و اروپا بکشد، روسیه این حمایت را در فاز عملیتر و با ابزارهایی مثل وتو ادامه خواهد داد؟
بستگی به این دارد که در چه حوزهای ما انتظار این مسئله را از روسیه داشته باشیم. در برجام، روسها همه تلاش خودشان را خواهند کرد که توافق پابرجا بماند و دو طرف متعهد به این توافق باشند؛ چراکه منافع روسیه در این است که این توافق تداوم پیدا کند. بههمیندلیل در برجام روسها تمام تلاشهای دیپلماتیک را انجام خواهند داد. اینکه شرایط چگونه پیش برود، چقدر فشار بر ایران و بر روسیه سختتر شود، بستگی به شرایط آینده دارد؛ ولی به نظر میرسد با توجه به منافع و مواضع روسها حتما اگر لازم باشد، در شورای امنیت موضع جدیتری برای حفظ برجام خواهند داشت. الان با بحث لغو تحریمها مواجهیم که در اکتبر [مهر] رخ میدهد. آمریکاییها تلاش میکنند تا این اتفاق نیفتد. روسیه تا الان مواضعش کاملا مشخص بوده و بهشدت با این موضوع که آمریکا بتواند مجددا به این بهانهها تحریمهای تسلیحاتی ایران را تداوم بدهد، مخالف است. عملا تمام تلاش خود را در این زمینه کردهاند. در یک دور گفتوگوی شورای امنیت که دراینباره صورت گرفت، روسها مخالفت خودشان را اعلام کردهاند. به نظر نمیرسد کار به رأیگیری قطعنامه شورای امنیت برسد؛ ولی اگر این اتفاق بیفتد، به احتمال زیاد روسیه و همینطور چین وتو خواهند کرد. در این حد حتما روسها با ما همراهی خواهند داشت. اما اینکه چقدر تنش بین ایران و آمریکا افزایش یابد و واکنش روسها به هرکدام از اقدامات آمریکا چه خواهد بود، باید درباره هرکدام جزئیتر بحث شود. مثلا در مورد تحریمها دست روسیه خیلی باز نیست که بتواند با تحریمهای آمریکا علیه ایران مقابله کند و آنها هم به این مسئله تن خواهند داد. بخشی از این موضوع هم بستگی به نوع واکنش ایران دارد. اگر ایران از برجام یا از انپیتی خارج شود، روسها حتما در آن صورت حمایت گذشته را از ایران نخواهند داشت، اینها نکاتی است که در تحلیل موضع روسیه نسبت به اقدامات آمریکا علیه ایران باید در نظر گرفت.
نقطه پایان احتمالی این حمایت چه ممکن است باشد؟ یعنی در چه مرحلهای و با چه اتفاقی علیه یا از سوی ایران ممکن است مسکو از پشت تهران کنار برود؟ اگر مثلا اسرائیل و آمریکا دست به اقدام جدیتری علیه ایران بزنند، ممکن است روسیه دخالت کند یا مخالفتشان همچنان در حد دیپلماتیک خواهد بود؟
بعید به نظر میرسد روسها بخواهند در حمایت از ایران وارد اقدامهایی به آن شکل شوند و در صورتی که ایران بهطور جدیتری با یک چالش نظامی از طرف آمریکا مواجه شود، حاضر به حمایت نظامی از ایران شوند. حتما مخالفتهای روسیه با این موضوع مخالفتهای دیپلماتیک خواهد بود. البته بعضی از اتفاقات به شکل پنهان ممکن است بیفتد که متوجهش نشویم یا بعدا معلوم شوند، از جمله پیامهایی که ممکن است بین روسیه و آمریکا تبادل شود. اینها ابزارهایی هستند که قدرت بزرگی مثل روسیه در اختیار دارد و حتی میتواند فشارهای خودش را به آمریکا وارد کند اما اینکه انتظار داشته باشیم روسیه در یک درگیری نظامی بین ایران و آمریکا کاملا طرف ایران باشد، خب قابل تصور نیست. همانطور که گفتم مسائل روسها با آمریکا پیچیدهتر و گستردهتر از این است که بخواهند همه چیز را در سبد تعامل خودشان با ایران بگذارند. اما احتمال اینکه آمریکاییها هم بخواهند دست به چنین اقدامی بزنند، بسیار اندک است. ولی بههرحال در صورت بروز درگیری نظامی به نظر نمیرسد روسها به لحاظ عملیاتی کمک قابلتوجهی بکنند؛ مگر اینکه حمایت تسلیحاتی از ایران به عمل بیاورند. برای روسیه خیلی مهم است که ایران به توانمندی نظامی هستهای دست پیدا نکند. روسیه بههیچوجه موافق افزایش کشورهای دارای توانایی تسلیحاتی هستهای نیست و این خط قرمز آنهاست. به همین دلیل روی حفظ برجام تأکید دارند، چون آن را مانعی برای این میدانند که ایران تمایلات و اهدافش در بحث هستهای از چیزی که الان هست، گسترش بیشتری پیدا کند. برجام را موضوعی میدانند که مانع از گسترش تنش تسلیحاتی هستهای در سطح جهانی خواهد شد. ورود ایران به مرحلهای که به لحاظ توانمندی هستهای غیرقابلکنترل باشد، موضوعی است که روسها با آن مخالفت جدی دارند.
چشمانداز اختلافات در مسئله سوریه را که ایران و روسیه بازیگران آن هستند، چگونه میبینید؟ آیا ممکن است عدمتوافق بر سر سوریه به چالشی بزرگتر بین این دو کشور تبدیل شود و به حوزههای دیگر همکاری رسوخ کند؟
چیزی که ما الان در سوریه با آن مواجه هستیم بحث اختلافنظرها و اختلاف منافع ایران و روسیه است؛ اما این اختلافنظر به معنای رودررو قرارگرفتن یا تبدیل اختلافنظر به یک اختلاف عملی نیست و ایران و روسیه تا الان اهداف و منافع خودشان را در سوریه مدیریت و سعی کردهاند این اهداف و منافع بهگونهای پیگیری شود که پیامدهای منفی جدی برای طرف دیگر نداشته باشد. طبیعتا مسائل سوریه مسائل متنوعی است که میتواند بین همه طرفها اختلافنظر ایجاد کند. چه بین ایران و روسیه چه بین روسیه و ترکیه یا هر طرف دیگری.
مهمترین مسئلهای که در آینده با آن مواجهیم این است که کنترل صحنه سیاسی سوریه به چه شکلی قرار است انجام شود. در چارچوب روند آستانه، ایران، روسیه و ترکیه توافقاتی کردهاند ولی این بحث هم هست که تمام این توافقات مبتنی بر این است که کدام کشور چه ابزارهایی در اختیار دارد. اینکه در این مذاکرات سهجانبه تا چه اندازه طرف ایرانی بتواند به اهداف خودش برسد، بستگی دارد به این دارد که در صحنه عملیاتی چقدر ایران ابزارهای قدرت دارد. همینطور ترکیه و روسیه. در واقع، اگر بشود گفت، ما نوعی رقابت را بین سه کشور داریم. اینکه هرکدام تلاش میکنند ابزارهای نفوذ و قدرتشان را در صحنه عملیاتی افزایش دهند و حفظ کنند تا بتوانند در مذاکرات سیاسی با دست برتری وارد شوند. این اتفاق عملا در حال رخدادن است و این باعث بعضی رقابتها هم بین سه کشور میشود که شاهدش هستیم.
همینطور در بحثهای مربوط به آینده سوریه یکی از بحثهای مهم بازسازی اقتصادی است که در این زمینه هم تفاوتهایی بین ایران و روسیه وجود دارد. شاید حضور ایران در عرصه بازسازی اقتصادی سوریه از دیدگاه روسها عاملی شود برای اینکه خیلی از کشورهای دیگر حاضر نباشند به بازسازی ورود کنند. این موضوعی است که مورد توجه روسهاست. روسها نگران هستند که شاید برخی کشورها با توجه به حضور ایران در سوریه این علاقهمندی را نشان ندهند که وارد کار شوند. الان نوع تحریمهایی که آمریکا علیه سوریه دارد، مثل قانون سزار، باعث شدهاند عملا بحث بازسازی اقتصادی سوریه تا زمان حضور اسد موضوع کمرنگی شود و موانع جدی پیشروی آن باشد. بههرحال به لحاظ اقتصادی هم تفاوت دیدگاه بین ایران و روسیه وجود داشته است. موضوع دیگر بحث، نوع عملکرد اسرائیل در سوریه و واکنشهای ما به این موضوع است. همیشه برای ما سؤال بوده که چرا سیستم پدافند هوایی روسیه در سوریه به این حملات واکنش مناسبی نشان نمیدهد و تجاوزهای هوایی اسرائیل به سوریه از سوی سیستم پدافندی سوریه که بخشی از کنترل آن دست روسهاست، عملا در بسیاری از مواقع بیپاسخ میماند؟ آیا مسامحه میکنند که مانع این حملات نمیشوند یا بحث عدم توانمندیها مطرح است؟ اینها موضوعاتی هستند که در روابط ایران و روسیه و در بحث همکاریها مطرح هستند.
مسئلهای که الان آمریکا با تمام توان پیگیر ممانعت از آن است، تمدید تحریمهای تسلیحاتی است و ظاهرا اگر از راه شورای امنیت موفق نشود، باز به روال یکجانبه عمل خواهد کرد؛ اما در فضایی که تحریمها لغو شود، بسیاری تصور میکنند اول روسیه و احتمالا بعد چین اولین طرفهای معاملات تسلیحاتی پساتحریم با ایران خواهند بود. این تصور از نگاه شما چقدر به واقعیت نزدیک است؟
بله طبیعتا. ما بهطور سنتی در دهههای اخیر خریدار تسلیحات روسیه بودیم و روسیه مهمترین تأمینکننده تسلیحات پیشرفته برای ما در چند دهه اخیر بود؛ اما هنوز کمی زود است درباره اینکه بعد از برداشتهشدن تحریمها، شاهد تعامل تسلیحاتی بین ایران و روسیه باشیم، نتیجه بگیریم. به دلایل مختلف؛ یکی اینکه حتما آمریکاییها از تحریمهای ثانویه استفاده میکنند و اجازه نمیدهند شرکتهایی که در روسیه تأمینکننده تسلیحات هستند، بهراحتی با ایران وارد تعامل شوند. حتما فشارهای خودشان را از طریق تحریمهای ثانویه وارد میکنند. به نظرم این خودش مانعی جدی در این رابطه است؛ مگر اینکه دو طرف دنبال راه دورزدن این تحریمها بروند که غیرممکن هم نیست. اما بحث دیگر، بحث توانمندی مالی ایران در خرید تسلیحات در این شرایط است. حتما اگر قرار باشد برای خرید اقدام کنیم، باید در طرف ایرانی چارهاندیشی شده و مکانیسم پرداخت مشخص شود. با توجه به همه موانعی که بر سر راه تعامل تسلیحاتی وجود دارد، به نظرم نباید خیلی زود این موضوع را امری انجامشده تلقی کرد. ولی حتما گفتوگوها و توافقها در این زمینه بهطور جدی دنبال خواهد شد. با اولین گشایش و در اولین فرصت، این تعاملات تسلیحاتی صورت خواهد گرفت.
با توجه به سابقه برخی بدقولیها در معاملات بین تهران و مسکو، مثل بحث سیستم دفاع موشکی و نیروگاه هستهای، روسیه میتواند فروشنده قابل اعتمادی برای تسلیحات ایران باشد؟
البته این موضوع هم مطرح است، ولی واقعیت این است که این وضعیت را بیشتر ما خودمان برای خودمان ایجاد کردهایم. وقتی روسیه تنها تأمینکننده فناوری یا یک نوع تسلیحات خاص برای ماست، طبیعتا با توجه به نوع تعاملاتی که بین روسیه و طرفهای دیگر وجود دارد و بین روسیه و کشورهای منطقه این موضوع رخ میدهد و اصلا با فرض همه اینها، ما این توافقها را امضا میکنیم. به هر حال این را هم باید در نظر گرفت که بالاخره با وجود همه بدقولیها، چالشها و مانعها پیشروی همکاری هستهای و نظامی ایران و روسیه، روسیه در این سالها تنها کشوری بوده که به ما کمک کرده وارد عرصه فناوری هستهای شویم و همینطور برخی ظرفیتها و امکانات نظامی و تسلیحاتی پیشرفته را در اختیار ما قرار داده است. بله؛ چند سال هم طول کشیده، ولی به هر حال ما اس۳۰۰ را داریم، نیروگاه هستهای بوشهر را داریم، همینطور برخی ظرفیتها و امکانات استراتژیک دیگر را توانستیم با کمک روسیه به آنها برسیم. این را باید در نظر بگیریم که روسیه هم مجبور است با توجه به نوع تعاملات خودش با کشورهای دیگر ازجمله آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی منطقه عمل و باید با همه طرفها تعامل کند. روسیه کشوری نیست -و دلیلی هم ندارد باشد- که بخواهد برای ایران فداکاری کند. روسیه منافع خودش را دنبال میکند و ما هم روی مدار این منافع سعی میکنیم فرصتهایی برای خودمان ایجاد کنیم. به نظر من، ما کموبیش از این فرصتها استفاده کردهایم. به هر حال ما با کمک روسیه توانستیم در سوریه بازیگری خودمان را تداوم ببخشیم؛ همانطور که روسها با کمک ما توانستند چنین کنند. این تعامل دوطرفه و به سود هر دو طرف بوده است. اتفاقاتی که در این زمینه افتاده، چه در بحث هستهای، چه در بحث همکاریهای نظامی و چه در موضوع سوریه و مسائل منطقهای، هر نوع همکاری بین ایران و روسیه، همکاریای بوده که منفعت دوجانبه برای هر دو طرف داشته است. هم روسها بهره خودشان را بردهاند هم ایران. روسیه از طریق نوع همکاریای که با ایران در بحث نیروگاه بوشهر داشت، برای سالهای متمادی خودش را بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار به غربیها تحمیل کرد. ما هم از این طریق توانستیم به نیروگاه هستهای برسیم. در بخش تسلیحات نظامی نیز روسیه حتما دنبال این است که خودش را بهعنوان فروشنده بزرگ تسلیحات در جهان نشان دهد؛ باید با همه کسانی که خریدارند و تسلیحات روسی را میخواهند، بتواند تعامل کند. برای روسیه یک مشتری هم یک مشتری است و یک مشتری بزرگ مثل ایران را نادیده نمیگیرد. به همین دلیل اگر منفعت دوجانبه است، میتوانیم از این طریق سامانه دفاع هوایی خود را تقویت کنیم و روسها هم فروش تسلیحات بینالمللیشان را افزایش میدهند. تمام اینها منافع دوجانبه داشته و دو طرف استفاده کردهاند. اینکه نگران این بدقولیها باشیم، بخش بزرگی از آن برمیگردد به شرایط خاص ما. هرکس جای روسیه بود، اینگونه با ایران بازی و سعی میکرد بهنوعی تعامل کند که هم منافعش تأمین شود و هم تهدیدی متوجه خودش نشود.
از برخی اظهارنظرها برمیآید که تمام سرمایهگذاری ایران برای فردای لغو تحریمها، معامله تسلیحاتی با روسیه و چینی است که بههرحال هماکنون هم از دوستان ایران محسوب میشوند و این معاملهها حداکثر به تحکیم روابط منجر میشود. آیا از نگاه شما کشور دیگری از میان قدرتهای کوچک و بزرگ جهانی نیست که ایران با چنین تعاملی بتواند روابط تازهای با آنها ایجاد و در بزنگاههای احتمالی از آن سود ببرد؟ یا این انحصار تعامل جدی با این دو قدرت شرقی فعلا تنها گزینه پیشروی ایران است؟
هیچ کشور دیگری نیست که اولا توانمندی تسلیحاتی مثل روسیه داشته باشد که ما بتوانیم تسلیحاتی از آن تأمین کنیم. حتی چینیها خریدار تسلیحات روسی هستند. گزینههای زیادی پیشروی ایران نیست که انتخاب کند از چه کشوری خرید تسلیحاتی داشته باشد. هیچ کشور دیگری هم حاضر نیست تهدیدات و پیامدهای تحریم آمریکا را تحمل کند و بپذیرد. روسها هم این کار را نخواهند کرد که این تحریمها را تحمل کنند؛ ولی با روسیه راحتتر میشود کار کرد و راههایی را برای دورزدن این تحریمها و مشکلات پیدا کرد. بعید میدانم کشور دیگری حاضر باشد مثل روسها برای پیداکردن راههای دورزدن تحریمها و موانع همکاری کند؛ بنابراین اگر ما به دنبال نوع خاصی از تسلیحات متعارف نظامی هستیم، خیلی حق انتخاب نداریم. البته این را نباید الزاما امر منفی در نظر گرفت. بالاخره قاعده روابط بینالملل تا بوده، همین بوده که کشورها از طریق پیوندخوردن امنیتی با قدرتهای دیگر امنیتشان را تأمین کنند. هر کشوری متناسب با شرایط و اهداف سیاست خارجی نوع تعاملات بینالملل خود را تنظیم و از طریق همکاری با کشور دیگر ابزارهای تأمین امنیتش را گسترش میدهد. این خیلی امر نامربوط و ناآشنایی در روابط بینالمللی نیست و درباره خیلی کشورها اتفاق افتاده است. البته وابستگی امنیتی نباید داشته باشیم؛ اما همکاری امنیتی کاملا مرسوم و اجتنابناپذیر است.
از آن طرف هیچ کشوری هم به اندازه ایران تاکنون تحت تأثیر فشارها و تحریمهای قدرت بزرگ دیگری مثل آمریکا نبوده است. نوع فشارها و دشمنیها با ایران تا الان خیلی وسیع بوده و از هر ابزار و امکاناتی استفاده شده. ما هم در سطح بینالمللی ابزارهای اثرگذاریمان محدود بوده است؛ بنابراین دلایل برخی فرازونشیبها در روابط با روسیه را باید در نوع تعامل با قدرتهای دیگر دید. اگر بعضا روسها با ما بازی میکنند یا اگر در مواردی بدقولی میکنند، برمیگردد به مسیری که انتخاب کردیم. شاید اگر شرایط دیگری بود، اتفاق دیگری میافتاد.
یعنی اگر به فرض زمانی مسئله ایران و آمریکا به شکلی حل شود، شکل این رابطه هم تغییر خواهد کرد؟
بههرحال نمیتوان انکار کرد که بخش عمدهای از تعاملات ما با روسیه به دلیل ملاحظاتی بوده که هم ما و هم روسها در سیاستهای خارجی خودمان دنبال کردهایم. یک دلیل همکاری ایران و روسیه مقابله با نوع سیاستهای آمریکا در منطقه و در عرصه بینالمللی بوده است. اگر آن شرایط از بین برود، طبیعتا نوع تعریفی که از دوستیها و دشمنیها در سطح بینالملل هست، متفاوت میشود و نوع ائتلافها و یارگیریها متفاوت خواهد شد. اما در ارتباط با آمریکا حتی اگر نوع روابط ما با آمریکا تغییر کند، بخش عمدهای از دلایل همکاری ما با روسیه باقی خواهد ماند. ما بخشی از همکاریهای اقتصادی را با روسیه داریم که به دلیل همجواری ما با روسیه است و در هر شرایطی باید حفظ کنیم و هر دولتی در هر شرایط بینالمللی بعید است بخواهد خود را از منافع تجارت با اتحادیه اقتصادی اوراسیا محروم کند. در موضوعاتی مثل بحث کریدور شمال- جنوب بعید است تحت هر شرایطی هم که باشد، ما خود را محروم کنیم و دلیلی هم وجود ندارد که خودمان را از اینکه مسیر ترانزیتی بین روسیه و هند داشته باشیم، محروم کنیم. اگر مانع آمریکا وجود نداشت، تعاملات ما جدیتر هم میشد. در یک بعد آنجا که آمریکا مانع بوده، طبیعتا برداشتهشدن این موانع باعث میشود روابط ایران و روسیه نهتنها کاهش پیدا نکند؛ بلکه گسترش هم بیابد. به طور کلی حتما به دلیل همجواری جغرافیایی بین ما و روسیه و منافع متعددی که در همکاری دوجانبه وجود دارد، دلیلی ندارد که بخواهیم تحت هر شرایطی روابطمان را از سطح موجود کاهش دهیم.
همانطور که مطلع هستید، بهتازگی تغییراتی در سیستم قانونی روسیه کلید خورده که گفته میشود عملا دوران ریاستجمهوری پوتین را مادامالعمر کرده است. به نظر شما این تغییرات در رابطه ایران و روسیه چه تأثیری میتواند داشته باشد.
طبیعتا نوع سیاستهایی که آقای پوتین در این سالها دنبال کرده است، روسیه را به یک قدرت بزرگ بینالمللی تبدیل کرده که اهداف و منافع خاص خودش را دارد و کشوری نیست که بهراحتی بتوان موضعش را تغییر داد. موضع روسیه در ارتباط با مسائل منطقهای و بینالمللی موضع مشخصی است. حتما تداوم ریاستجمهوری پوتین میتواند به ثبات در روابط ایران و روسیه کمک کند؛ ولی به نظرم با توجه به میراث آقای پوتین بعید است که اگر هر کس دیگری هم به ریاستجمهوری روسیه برسد، خیلی بخواهد از موضع ضعف با قدرتهای غربی برخورد کند و حتما با توجه به این میراث، رئیسجمهور بعدی هم در روسیه با همین جهتگیری با غربیها تعامل خواهد کرد؛ بنابراین حتما تداوم ریاستجمهوری پوتین میتواند به ثبات کمک کند؛ ولی این را نباید نادیده گرفت که اگر تغییری هم صورت بگیرد، با توجه به الزامات روابط دو طرف احتمالا شاهد تغییرات منفی در روابط دو کشور نخواهیم بود. بههرحال این یک امر داخلی در روسیه است و هنوز هم زود است نتیجهگیری کنیم که این اتفاق خواهد افتاد یا نه و ریاستجمهوری پوتین تداوم خواهد یافت یا نه؛ ولی همانطور که گفتم، اگر تداوم پیدا کند، ما خیلی راحتتر روابطمان را با روسیه تنظیم میکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید