روز دوشنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۳۴ خبرنگارا اطلاعات که از آسایشگاه جذامیهای ایران در تبریز دیدار کره بود گزاش تکاندهنده خود را در این روزنامه منتشر کرد. او آنچه را در آن ناکجاآباد دیده بود به قلم آورد؛ جایی که ساکنانش سالها بود خانوادههایشان را ندیده بودند و لحظه لحظههای زندگیشان در انتظاری تلخ میگذشت، انتظار رهایی از این قلعه نفرینشده.
مشروح این گزارش را در پی میخوانید:
من از حلقه محصور و دربستهای دیدن کردم که دنیایی به غیر از دنیای ماست. مردم در این شهرِ محصور هیچگونه قرابت و نسبتی با یکدیگر ندارند، کمتر میخندند و بیشتر عبوس و مغموم در گوشه و کنار شهرِ فراموششده خود خزیده و به آینده خویش فکر میکنند.
این شهر دربسته مقررات مخصوصی دارد و هیچیک از ساکنین آن حق خروج از دروازه شهر را ندارد و در صورت خروج محکوم به مجازات خواهد شد. این شهر مغموم و تاثرانگیز شهر جذامیهای کشور ماست، شهری است که ۴۰۰ نفر جذامی در آن زندگی گذشته و زن و فرزند خود را فراموش کردهاند و به امید نجات از این قلعه محصور روزشماری میکنند. اکنون با من وارد این شهر فراموششده بشوید:
آسایشگاه جذامیها در محلی به نام بابا باغی واقع در بیست کیلومتری شهر تبریز بین راه اهر و آرپادرهسی بنا شده است. در این آسایشکاه چهارصد نفر زن و مرد و کودک که مبتلا به مرض جذام شدهاند دور از کسان خود زندانی شدهاند.
این آسایشگاه که مانند دژی بر فراز کوه قرار گرفته فقط یک راه فرعی جهت رفت و آمد کارکنان آسایشگاه دارد و بیماران هم حق خارج شدن از چهاردیواری آسایشگاه را ندارند و دائما از آنها مراقبت میشود که فرار نکنند، زیرا در صورت فرار آنها ممکن است این بیماری به نقاط دیگر سرایت نماید.
در این بازدید آقایان مهندس اردبیلی، نماینده تبریز در مجلس شورای ملی، دکتر رحیمی رئیس بهداری کل آذربایجان و دکتر شهیدی حضور داشتند.
سابقا بیماران جذامی در اطاقهای مخروبهای به سر میبردند، ولی ظرف یک سال اخیر ساختمانهای جدیدی برای آنها ساخته شده و یک قسمت از ساختمانهای قدیمی به طرز آبرومندی تعمیر و مرمت گردیده وسایل لازم از قبیل: تختخواب، لباس، خوراک و دارو برای آنها تهیه شده که پس از تکمیل یکی دو ساختمان دیگر تا شهریورماه این بیماران به محلهای جدید که دارای بخشهای جداگانه برای زنان، مردان و کودکان میباشد منتقل خواهند شد.
تعداد بیماران جمعآوریشده از اواسط سال گذشته تا به حال از ۲۶۰ نفر به چهارصد نفر رسیده و به طوری که گفته شد ظرف یک سال اخیر در حدود چهل نفر از این بیماران که مرض آنها خفیف بوده معالجه شدند. پس از آزمایشهای مختلف آنها را مرخص کردهاند و تعداد تلفات در همین مدت در حدود ده نفر بوده است.
بیمارانی که مورد بازدید قرار گرفتند دارای قیافههای غیرعادی بودند برخی از آنها کور شده بودند و عدهای در دست، صورت و پای آنها تغییراتی حاصل شده و یک قسمت از دست یک نفر از آنها از بین رفته بود.
معالجه این اشخاص سابق بر این به هیچ وجه میسر نبود، ولی امروز عدهای از آنها را با تزریق آمپول پرومین و دادن قرصهای مخصوصی مداوا و معالجه مینمایند.
[خبرنگار اطلاعات به اتفاق دکتر رحیمی رئیس بهداری آذربایجان از فاصله یک متری با چند نفر از این بیماران مصاحبه کرد:]هریک از آنها علاقهمند بودند که به زودی معالجه شده و به محل خود بازگردند، زیرا در بین آنها کسانی یافت میشوند که در حدود ده سال یا بیشتر از زن، فرزند و کسان خود دور میباشند و از طرفی هم، چون نمیتوانند از محل مزبور خارج شوند محیط آسایشگاه برای آنها حکم زندان را پیدا کرده است.
یکی از آنها میگفت: «آقا به این دکترها بگویید چرا مرا مرخص نمینمایند، مرض من چیست و چرا معالجه نمیکنید. ندیدن زن و فرزندم مرا رنج میدهد.»
از طرف دیگر این بیماری خطرناک برخلاف سایر بیماریها طوری است که شخص بیمار هیچگونه درد و یا ناراحتی حس نمیکند و از وضع خود هیچگونه اطلاعی ندارد و معالجه آن هم تدریجی و به تانی پیشرفت میکند.
از رئیس بهداری استان آذربایجان سوال شد که «این مرض در کدامیک از نقاط کشور بیشتر وجود دارد و این افراد بیشتر از کدام منطقه به این آسایشگاه اعزام شدهاند؟» وی گفت، این عده از تمام نقاط کشور از جمله ماکو و بهخصوص مهاباد و از ایل کردستان به آنجا آمدهاند.
بودجه آسایشگاه مجذومین سابق بر این سالی ده هزار تومان بود، ولی در سال جاری پانصد هزار تومان اعتبار برای آن تامین گردیده و از این محل ساختمانهای آن تکمیل و وسایل لازم برای نگهداری بیماران خریداری شده و موتور مولد برق آن ده روز قبل شروع به کار کرد. در حدود پنج هزار متر مربع از بناهای قدیمی تعمیر و مرمت گردیده و ۱۵۰۰ مترمربع بنای جدید در دست ساختمان است.
برای سکونت کارکنان بیمارستان در یک قطعه زمین مجاورت آسایشگاه اقدام به ساختمان گردیده و تا شهریورماه کلیه کارهای ساختمانی تمام شده و رسما قسمتهای جدید آن افتتاح میشود. راجع به اینکه آیا کسی از کارکنان آسایشگاه در نتیجه تماس با این عده دچار بیماری گردیدهاند گفته شد تاکنون هیچیک از کارکنان به این مرض مبتلا نشدهاند.
برای زندگی این افراد برنامهای تنظیم شده به این قرار که در محوطه آسایشگاه زمینهایی جهت کاشتن سبزیجات به آنها واگذار شده و برخی از آنها هم که دارای گاو و گوسفند میباشند در همان جا به پرورش اغنام خود مشغول میشوند و محصول لبنیات آنها هم بین جذامیها تقسیم و به مصرف میرسد.
روی هم رفته این آسایشگاه شهر کوچک و محاصرهشدهایست که ساکنین آن زندگانی خارج و کسان خود را فراموش کرده و در دنیای جدیدی که توام با سکوت و تنهایی است به طور انفرادی زندگی مینمایند.
برای نگهدای افراد خانواده بیماران و تامین مخارج زندگی آنها قرار است از طرف بنگاههای خیریه شبنشینیهایی ترتیب داده شود و وجوه جمعآوریشده به نفع خانوادههای بیسرپرست بیماران به مصرف برسد.
دیدگاه تان را بنویسید