شاید کنایهآمیز باشد که تغییر شرایط در منطقه و در تقابل قدرتهای جهانی و منطقهای در آن و اتفاقات بیسابقه و کمسابقه در ماههای اخیر، آنقدر مکرر و متوالی شده که خرق عادت، عادت جدید منطقه شده است. اتفاقاتی که در ماههای اخیر، چند روزی فضای سیاسی و رسانهای را به خود مشغول میکنند، شاید در شرایط سالهای گذشته، انفجاری خبری ایجاد کرده و هفتهها تحلیلگران، ناظران و بازیگران را مشغول ارزیابی چیدمان جدید صحنه بازی میکردند، اما در فضایی که ایالاتمتحده بدون هماهنگی و اجازه از دولت عراق، در خاک این کشور یک فرمانده نظامی ایران را هدف حمله قرار میدهد و ایران مستقیما با موشک به پایگاه نظامی آمریکا حمله میکند و زخمیهای سهرقمی بر جای میگذارد، این اتفاقات، پیامدهایی نهچندان غافلگیرکننده به نظر میرسند و بیش از آنکه تصویر صحنهای تازه را ترسیم کنند، حس تعلیق و انتظار برای عبور از وضعیت مبهم فعلی و مشخصشدن نتیجه را تقویت میکنند. اتفاقی که چند روز پیش در حمله نیروهای آمریکایی و عراقی به نیروهای حشدالشعبی، تقابلِ حاصل و آزادی بلافاصله آنها افتاد، از قطعههای همین پازل است که شکل نهایی آن همچنان مبهم است.
برای بررسی این تصویر، گفتوگویی با حسن لاسجردی، کارشناس مسائل منطقه و عضو شورای سردبیری وبسایت خبرآنلاین داشتهایم. او در این گفتوگو برخی از گمانهزنیهای اولیه دراینباره را بررسی و ارزیابی میکند. از نگاه او، این اتفاق بیش از آنکه تکلیف این تقابل را مشخص کند، محکی برای بخشی از تواناییهای دو طرف بوده است. لاسجردی برخلاف برخی ناظران، این درگیری را برای قضاوت درباره برنامهها و اهداف مصطفی الکاظمی، نخستوزیر تازه به کرسی نشسته عراق، کافی نمیداند و معتقد است سفرهای او و تصمیمات، مذاکرات و توافقاتش با سه بازیگر خارجی مهم، ایران، عربستان سعودی و ایالاتمتحده آمریکا، نشانههای بهتری از چشمانداز اقدامات او به دست خواهد داد. لاسجردی البته کاظمی را گرفتار محدودیتهایی میداند که ممکن است باعث شود بیگداربهآبزدن او بدون توجه به حمایت جریانهای شیعی، برایش گرانتمام شود.
اتفاقی که میان نیروهای آمریکا و نیروهای حشدالشعبی افتاد، تحلیلهای بسیاری را باعث شد و بحثهایی جدی را شکل داد. شما این صحنه را چگونه میبینید؟
ببینید، صبح آن روز جمعه، به برخی از مقرهای حشدالشعبی در عراق از سوی نیروهای آمریکا و نیروهای ویژه عراق حمله شد و تعدادی دستگیر شدند. پس از آن نیروهای مردمی، چه حزبالله چه کتائب و چه دیگر نیروهای مقاومت، وارد میشوند و بحث حمله موشکی مطرح میشود و بعد آن نیروهای دستگیرشده آزاد میشوند. در تحلیل این اتفاق، نکته مهم، همراهی نیروهای ویژه عراق با آمریکاست. حلقه وصل اینها کسی مثل نخستوزیر است و الساعدی منتخب او. نیروهای مقاومت اصطلاحا نوک پیکان حملات را به طرف این دو نفر بردند. نکته دوم، چرایی این اتفاق است. معتقدم موضوع مرتبط در این زمینه، فشار آمریکا و ایجاد محدودیت برای نیروهای مقاومت و حذف فضای آنهاست. دیگر بحثهای مربوط به ادغام و بیاثرشدن آنها در مسائل سیاسی و امنیتی عراق است. از طرف دیگر، نکته مهم درخور توجه این بود که نمایندگان، چهرههای سیاسی و احزاب میگویند گروههای حشدالشعبی و نیروهای مقاومت در جنگ علیه تروریسم میدان دیدهاند و تجربهدار شدهاند و به درد امنیت کشور میخورند و حذف و محدودکردن و بیاثرکردن آنها، خلاف مصالح ملی است. این موضوع محل نزاع و چالش در سطح ملی شده و بحثهای آن وارد ادبیات روزانه عراقیها شده است. تشکلها و سازمانهای مردمنهاد عراق وارد موضوع میشوند و تشکیل این چالش بین دولت و نیروهای مردمی و مقاومت میتواند هزینههای سختی در شرایط فعلی عراق ایجاد کند.
از طرف دیگر، خیلیها معتقدند آمریکاییها میخواهند در مقابل رقبایشان خود را بر اوضاع داخل و بیرون عراق مسلط کنند و از اینرو، دست به اقدامات اینگونه میزنند تا دست برتر را داشته باشند و فضای عراق را مدیریت کنند. این اتفاق منحصر به ابعاد امنیتی نیست و بحثهای ارتباطات سیاسی داخل عراق و منطقه خاورمیانه نیز مطرح است. با این اوصاف، خود اتفاق خیلی مهم بوده است. در داخل عراق اولینبار است این سطح و حجم نیرو و ادوات درگیر شدهاند. نمایش بزرگی بوده است. مسئله مهمی بوده و نتیجه یا واکنش آن هم خیلی سروصدا کرد. مخالفان دولت در فضاهای چالشی نشستهاند و منتظر لغزش دولت هستند.
با توجه به این روند، به نظر شما ایالاتمتحده توانست در این روند به هدفش برسد یا واکنش نیروهای حشدالشعبی توانست تأثیر بیشتری بگذارد؟
ببینید در حوادث اینگونه، برآورد اینکه کدام دست برتر را دارد، خیلی کار راحتی نیست. مثلا شاید الان بشود گفت آمریکاییها به این پایگاه حمله کردهاند و نیروهای ویژه عراق و ارتش و مقامات فعلی عراق همراهی کردهاند. آنها یعنی نیروهای مقاومت هم تهدید کردهاند و در مقابل، این طرف هم نیروهای آنها را رها کردهاند؛ پس این تهدید هم کارساز بوده است. با توجه به پیچیدگیهای بحثهای نیروهای امنیتی داخل عراق و نقش قبایل و عشایر، لااقل از این منظر باید گفت که الان نیروهای مردمی در انواع و اقسام مقابلهها با تروریسم موفق بودهاند و داخل عراق مورد حمایت هستند. به نظر من فضای داخل به نفع نیروهای مقاومت شده است. برابری به لحاظ نیروها و امکانات لجستیک نیست و دست برتر را آمریکا دارد؛ ولی تهدید به زدن پایگاه آمریکا نشان میدهد اینها امکان عمل دارند و اینطور در این وضعیت نابرابر نامتوازن داخل عراق بالانس ایجاد میشود.
برخی بهخصوص داخل ایران میگوید این اتفاق با چراغ سبز و خواست نخستوزیر عراق انجام شده و مصطفی الکاظمی به این ترتیب در حال ایجاد فضای مطلوب برای آمریکاست. شما چه برداشتی در این زمینه دارید؟
به نظر من، نخستوزیر عراق هنوز شخصیت واقعی خود را در این زمینه بروز نداده است. اولا تازه سر کار آمده است. در گذشته نیز مجموع اقدامات و تصمیماتش چنین نتیجهای را نشان نمیدهد. نکته دیگر اینکه از زمان سرکارآمدنش، شاید زمان مناسب مقتضی برای قضاوت، بعد از سفرهایی باشد که بناست داشته باشد؛ به واشنگتن و تهران و ریاض. بهنظر با توجه به اینها، هنوز زود است که بگوییم کاظمی آمده با نیروهای مقاومت در عراق برخورد کند و برای حضور و بروز آمریکا زمینهسازی کند یا هر تحلیل دیگری. هنوز زود است بگوییم کدام سیاست را پیش میگیرد.
چند نکته درباره کاظمی میتواند به این سؤال جواب نهایی بدهد؛ نکته اول اینکه دولت او یک دولت کاتالیزور است؛ دولتی چهارساله نیست؛ دو سال زمان دارد تا انتخابات را برگزار کند. به این ترتیب، او زمان چندانی ندارد، مگر در این دوره کارآمدی نشان بدهد. نکته دوم اینکه کاظمی خیلی تلاش کرد تا به قول خودش یک دولت یا هیئت حاکمه تکنوکرات بر سر کار بیاورد، اما همانطور که گزینههای دیگر نخستوزیری نتوانستند کاظمی هم نتوانست. اگر آقای کاظمی ملاحظات مربوط به پشتیبانی سیاسی پارلمان و پشتیبانی مردمی را در نظر نداشته باشد، به نظر من روزهای سختی در عراق خواهد داشت. اگرچه در حاکمیت در این اضطرار دوساله برای شرایط انتخاباتی آماده میشود، بهطور حتم ناکارآمدی برای او مشکلساز خواهد بود. اگر به لحاظ سیاسی بتواند شیعیان را همراه خود داشته باشد، موفقیت یا حتی تضمین حضور در دوره بعد را با شرایط داخل عراق و بیرون آن خواهد داشت.
انتخابات آمریکا هم البته نزدیک است. فکر میکنید ممکن است دولت دونالد ترامپ دنبال این باشد که با اقدامی ضربتی و سنگین در این زمینه، مخالفان و رقبای خود در عراق را کنار بزند و امتیاز آن را در انتخابات به کار بگیرد؟
به نظرم آمریکاییها تجربه حضور چندساله در عراق را دارند و نمیتوانند ضربتی و همهجانبه عمل کرده و همه مشکلاتشان در عراق را حل کنند. عراق جامعه چندلایهای است و آمریکا این را میفهمد. از زمان برمر تا الان این مسیر را رفته و نشان میدهد نمیتوانند دفعی و ناگهانی مسائلشان را حل کنند. هر چند مدت، تلاشی میکنند تا برتری و سیطره بر عراق داشته باشند، اما چون عراق چندلایه است، اگر آمریکاییها از لحاظ لایههای مختلف محاسبه نکنند، به مشکل میخورند. در حال حاضر هم تیم آمریکا اقدامات قدمبهقدم مرحلهای را دنبال میکند.
دیدگاه تان را بنویسید