از روزهای ابتدایی اسفند ۹۸ و با شیوع کرونا در کشور، بحث ضرورت موافقت کارفرمایان با دورکاری و مرخصی کارمندان به میان آمد و از همان زمان اجرای طرح دورکاری در خیلی از مشاغل آغاز شد. این اتفاق جدید در ایران کارفرمایان و کارمندان آنها را درگیر چالشهای جدیدی مثل حفظ میزان بهرهوری همراه با حضور کمتر افراد در ادارات کرد. شاید پیش از این، حاضر نشدن سر کار و درآمد داشتن، شغل رؤیایی خیلیها بود و از آن استقبال میکردند، اما وقتی کار به اجرا رسید معلوم شد معایبی هم وجود دارد که انکار آنها، نشدنی است.
دورکاری بدون امکانات ممکن نیست
امیرمحمد، کارمند مالی- اداری یک سازمان بزرگ دولتی است. به گفته او، بعضی مدیران به شکل خودخواهانهای بیشتر کارمندان را در دوران دورکاری به سر کار کشاندند؛ «در سازمان ما تصمیم برای دورکاری بر عهده مدیران هر بخش گذاشته شد و آنها به اکثر ما گفتند فقط میتوانید در هفته یک روز نیایید. الان هم که هر روز سر کار میرویم.»
دورکاری و تماسهای مکرر همکاران نیز دردسرهای خودش را ایجاد کرد. او میگوید: «در بخش ما فقط با دورکاری یک نفر موافقت شد. شب عید بود و همکار مورد نظر، همراه خانوادهاش خارج از شهر بود. مدیر ساعت ۱۱شب درباره موضوعی کاری به او زنگ زده بود و همین موضوع باعث دعوا و کشمکش میان او و خانوادهاش شد». او ادامه میدهد: «فرهنگ دورکاری برای بعضیها جا نیفتاده است. اگر قرار است در خانه کار کنیم، فقط باید به اندازه شیفت کاری از ما کار بخواهند و تماس بگیرند. خارج از این ساعت نباید مزاحمت ایجاد کنند. متأسفانه دوستان دیگرم هم این شکایت را از کارفرمایشان داشتهاند».
امیرمحمد مشکل دیگری را نیز درباره دورکاری مطرح میکند: «حتی اگر مدیرم هم با دورکاری من موافقت میکرد، چارهای جز سر کار آمدن نداشتم، چراکه امکانات کار در خانه برایم مهیا نبود. من یک مینیلپتاپ دارم که حتی برنامه آفیس هم روی آن بالا نمیآید. توقع کار با برنامههای حساس و پیشرفته را نمیتوانند از من داشته باشند. زیرساختهای سختافزاری، موضوع مهمی در دورکاری محسوب میشود. توقع دارند با امکانات شخصی، اینترنت خانگی و با استفاده از آب و برق منزل کار کنیم، بدون اینکه هزینهای برای تامین این موارد به ما پرداخت کنند. این در حالی است که در دوران دورکاری از حقوقمان کسر هم شد و اضافه کار نیز برایمان درنظر نگرفتند».
مشکلات سختافزاری برای او به همین جا ختم نشد؛ «از طرف دیگر، کارهای ما محرمانه است و در روزهایی که سر کار نمیرفتیم باید انتقال اطلاعات محرمانه را از طریق جیمیل یا واتساپ انجام میدادیم که بستر امنی نبود. حداقل باید برای سازمانهای مهم، سرور داخلی درنظر بگیرند یا بستری ارائه کنند که کارکنان از طریق آن بستر داخلی با هم در ارتباط باشند. جالب است که با گذشت دوران دورکاری هم مدیران سازمان به فکر ایجاد بستری برای چنین شرایط بحرانیای نیفتادند.» خیلیها اعتقاد دارند که اگر امکانات کار از منزل برای آنها از سوی سازمان فراهم شود، در شرایط عادی هم ترجیح میدهند در خانه کار کنند و بازدهی خوبی داشته باشند. او میگوید: «زمانهایی هست که حتی در سازمان با توجه به رفتوآمد زیاد آدمها کارهایم را نمیتوانم انجام دهم. اما محیط خانه آرام است. هزینه رفتوآمد ندارم، ترافیک را تحمل نمیکنم. زمان طولانی را در راه نمیمانم. سازمان نیز با دورکاری بلندمدت کارکنان خود میتواند دستگاههای عریض و طویل خود را کم کند و بعضی ساختمانها را بفروشد و هزینهها را کاهش دهد. بعضی مشاغل مستلزم حضور فیزیکی در محل کار است، اما کارهای ستادی را بهراحتی میتوان با دورکاری جمع و جور کرد. حضور فیزیکی من پشت میز در اداره به درد چهکسی میخورد. درصورت وجود بعضی امکانات، همه این کارها را میتوانم در خانه انجام دهم».
خانه بودن لذتبخش نیست
نیلوفر نیز از تجربه دورکاری خود چندان راضی نیست. او در یک شرکت دادهکاوی فعالیت میکند و قبلاً هم تجربهای مشابه دورکاری داشته است. حالا دیگر به طور کل در خانه است و در محل کار حاضر نمیشود. میگوید: «محیط خانه برای کار کردن ساخته نشده است. دائم رفتوآمد وجود دارد و خانواده متوجه نیستند که در خانه ماندن تو به معنای تعطیلی نیست و باید کارهایت را بهموقع انجام دهی. محیط خانه پر از مسائلی است که حواست را پرت میکند و نمیتوانی برای کار تمرکز کنی».
او که ۴ماه است همکارانش را از نزدیک ندیده است، میگوید: «هر روز چای را آماده میکنم و با لباس کار و آماده پشت لپتاپ مینشینم. کارم مثل گذشته از ۸صبح آغاز میشود. برای انجام پروژهها هر صبح با مدیر و دیگر کارکنان جلسه آنلاین داریم. هماهنگیها را انجام میدهیم و گزارش کار ارائه میکنیم. اما بازدهی همهمان نسبت به زمانی که در شرکت حاضر میشدیم، بسیار پایینتر آمده. پروژهها بسیار کندتر پیش میرود و درصد خطاها نیز بالاتر رفته است. آدمها وقت مفید کمتری را برای کار میگذارند و شاید استراحت و جنبههای دیگر زندگی برایشان پررنگتر شده است». نیلوفر میگوید حاضر نیست دورکاری را در شرایط عادی نیز دنبال کند و ادامه میدهد: «شاید اگر در خانه، اتاق کار مخصوص خودم را داشتم، کمی شرایط قابل تحملتر بود، اما در هر حال بعد از این مدت طولانی دیگر نمیتوانم از خانه بودن لذت ببرم. دلم کار در فضای اجتماعی با افراد دیگر را میخواهد».
پدرام، فعال حوزه فناوری اطلاعات و متخصص طراحی وبسایت میگوید دورکاری و فاصله اجتماعی بر روال کار او تأثیری نمیگذارد. او ادامه میدهد: «حتی اگر در دفتر، کار کنم، باز هم بخش عمدهای از کارهایم را به خانه میبرم چرا که بعدازظهرها و شبها بازدهی بیشتری دارم. بنابراین وقتی دورکاری اجباری شد، در زندگی من تغییر زیادی ایجاد نشد. فقط کارم در خانه کمی بیشتر از قبل شد. احتمالاً این موضوع برای آنهایی که این روزها برای نخستین بار کار از خانه را انجام دادهاند، سختتر است».
سمانه حسابدار یک اداره دولتی است. او که یک فرزند دهساله دارد، میگوید: «دورکاری برای من عالی بود. در آن ۲ماه به کارهای خانه و فرزندم میرسیدم. حضور من در خانه او را نیز خوشحالتر نگه میداشت و حال فرزندم بهتر بود. خودم هم خوب بودم و انرژیام بسیار بالا رفته بود و با آنکه فقط ۳ روز در هر هفته در محل کار حاضر میشدم، بازدهی کارم از گذشته بهتر بود. خسته نبودم و بهراحتی کارهایم را انجام میدادم». او ادامه میدهد: «در خانه نیز برای کار مشکلی نداشتم. صبحها تماس میگرفتم و درباره سندهای شرکت هماهنگیهای لازم را انجام میدادم، ایرادات کار را میگفتم و با اپلیکیشنهای واتساپ و تلگرام کارها را هماهنگ میکردیم. اگر دورکاری ادامه پیدا میکرد بهشدت از آن استقبال میکردم. البته دورکاری بدیهای خودش را هم دارد. مثلاً اگر این دورکاری دائمی باشد، از ارتباط و تعامل روزانه با همکاران و دوستانم محروم میشوم».
فاطمه، مترجم در یک سازمان غیردولتی، میگوید از اینکه در خانه کار میکند، بسیار راضی است؛ «کار کردن در خانه بسیار جالب است چرا که زمانت را خودت برنامهریزی میکنی و همه چیز انعطافپذیر است. حواسپرتیهای دفتر هم وجود ندارد. همینطور در هزینههایم هم خیلی صرفه جویی شد. رفتوآمد برایم خیلی هزینهبر بود. علاوه بر هزینه، با وجود کرونا استرس هم در این رفتوآمدها وجود داشت که با دورکاری همه این دغدغهها رفع شد.»
دیدگاه تان را بنویسید