سجاد بهزادی:
دختران دشت/ دختران انتظار/ دختران امید تنگ/ در دشت بی کران،
و آرزوهای بیکران/ در خلق های تنگ!... دختران رود گل آلود/ دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود/ دختران عشق های دور/ روز سکوت و کار/ شب های خستگی!...
این واژه های عمیق و پرهمهمه، بخشی از شعر شاعری است دردمند برای دختران این سرزمین؛ شاملو میگفت "من این شعر را بیش از دیگر اشعارم دوست میدارم وعملا قسمتی از زندگی من است".
شاعر در این شعر زندگی برخی دختران سرزمین مادری را جز "انتظار" چیزی نمی دید.اما کدام انتظار؟! حالا سوال سخت زمانه ما اینست سال ها انتظار دختران این سرزمین چه سرانجامی به خود خواهد گرفت؟ فقط می دانیم درجهانی اینچنین سرد و سیاه، مظلومیت دختران سرزمین های توسعه نیافته خود حکایتی دگر دارد. "دخترانِ انتظار" درسرزمین ما نیز بر اساس یک بینش تاریخی همواره در انتظار روزهای بهتر زیست کرده اند و البته بسیاری از آنها در این انتظار رفتند و هرگز روی خوشبختی را ندیدند.
"دختران انتظار"در سرزمین ما اگر چه با سختی های زیادی مانوس هستند اما آرزوهای بسیاری از آنها هنوز به آسمان می رسد و به امید روزهایی بهتر سالهای جوانی و عاشقی را سپری می کنند."دختران انتظار" سرزمین ما روزانه با آسیب های اجتماعی ومحدودیت هایی فراوان دست وپنجه نرم می کنند.از نگاه حذفی جامعه به آنها گرفته تا خشونت های فراوان کلامی ،جنسی و جسمی.
"دختران انتظار" سرزمین ما در مقایسه با کشورهای خیلی کمتری در جهان، احساس خوشبختی می کنند و بیشتر غبطه می خورند چرا به جای آنها نیستند و در آرزوی رسیدن به دیگر کرانه ها به دنبال راه گریز می گردند.
چقدر ما و جامعه به باورهای کلیشهایِ منفی درباره دختران دامن زده ایم و آنها را در این باورها تنها گذاشتیم..."مبادا مجرد بمانی"،"مبادا طلاق بگیری"،"به هر قیمتی باید در زندگی بسوزی و بسازی"هرگز نبایدخشونت ها و زخم هایت را به زبان بیاوری"...تنها بخشی از این باورهاست.از نگاه نویسنده این سطور،علل بخش مهمی از آسیب های اجتماعی جامعه ایران نیز می توان در همین باور جستجو کرد.
مشکلات اقتصادی کشور نیز فراوان است و بی میلی ازدواج از سویی دیگر سبب شده دخترانی که به سن تجرد قطعی رسیدهاند و شانس و فرصت ازدواج آنها به حداقل رسیده است نگران کننده باشد و گفته میشود اکنون بیش از یک میلیون نفر از دختران بالای ۳۵ سال به سن تجرد قطعی رسیدهاند و فرصت ازدواج برای آنها به حداقل رسیده است.
آسیب های اجتماعی "دختران انتظار" در سرزمین ما فراوان است و قصد این یادداشت به صف کردن آن آسیب ها نیست.اما انتظار کی به سرخواهد آمد تا نابرابری های این جهان گیتی برای "دختران انتظار" کم تر شود و آنها در کنار سرزمین های سوسیالیستی که سالهاست برابری جنسیت از سرشان گذشته است دیگر در شرم "زن بودن" و فرودستی جنسیت خویش سر در گریبان نباشند.
...لب هایتان کدام شما/ لب هایتان کدام/ ـ بگوئید! ـ/ در کام او شکفته، نهان، عطر بوسه ئی؟/ شب ها تار نم نم باران ـ که نیست کار ـ/ اکنون کدام یک ز شما/ بیدار می مانید/ در بستر خشونت نومیدی/ در بستر فشردة دلتنگی/ در بستر تفکر پر درد رازتان
شعردرون متن برگرفته از " زخم قلب آبایی" اثر احمد شاملو می باشد.
* کانال توسعه و جامعه جم
دیدگاه تان را بنویسید