ارسال به دیگران پرینت

بازگشت به خویشتن در جهان کرونایی

بیش از حد گرفتار جلوت شده بودیم؛ دچار میکروفن، جمع‌های مختلف، سالن‌ها و نمایشگاه‌هایی که خلوت را از ما گرفته بودند و این خلوتی است که به آن نیاز داشتیم؛ هر چند که اسباب فراهم شدن آن خوشایندمان نبوده و نیست. این خلوت ناخواسته اهالی فرهنگ و هنر را دوباره به خویشتن دعوت کرده و این اتفاقی است که باید منتظر مشاهده اثرات آن در آینده باشیم.

بازگشت به خویشتن در جهان کرونایی

سهیل محمودی، شاعر و نویسنده، نوشت: «این روزها مهم‌ترین گفته متخصصان اغلب حوزه‌های مرتبط با سلامت، درباره تبعاتی است که شیوع کرونا سبب آن شده است. این در حالی است که درباره اثرات مثبت ناخواسته‌ای که بر زندگی‌مان داشته کمتر صحبت شده، اینکه خانه نشینی‌ها و محدودیت‌های ناشی از آن فرصت خوبی به‌ دست همه ما داده تا بیش از پیش متوجه خودمان و برخی ضرورت‌هایی شویم که در حاشیه زندگی پرشتاب امروزی به فراموشی سپرده شده‌اند.

شرایط اجباری این روزها مجالی به اهالی فرهنگ و هنر داده تا بتوانند در دوره‌ای که شرایط حاصل از آن همه جهان را گرفتار کرده قدری متوجه خویشتن شوند. هنر در خلوت پدید می‌آید و این در حالی است که مشغله‌ها و سبک زندگی امروزی چنین فرصتی را از ما گرفته است.

بیش از حد گرفتار جلوت شده بودیم؛ دچار میکروفن، جمع‌های مختلف، سالن‌ها و نمایشگاه‌هایی که خلوت را از ما گرفته بودند و این خلوتی است که به آن نیاز داشتیم؛ هر چند که اسباب فراهم شدن آن خوشایندمان نبوده و نیست. این خلوت ناخواسته اهالی فرهنگ و هنر را دوباره به خویشتن دعوت کرده و این اتفاقی است که باید منتظر مشاهده اثرات آن در آینده باشیم. البته از گفته‌ام نباید این‌گونه برداشت کرد که متوجه اثرات منفی این بیماری نیستم؛ به هر حال کرونا اثر منفی بسیاری بر اقتصاد و حتی زندگی اجتماعی‌مان بر جای گذاشته. عزیزان بسیاری را از ما ربوده که حتی چهره‌های شاخص‌مان هم در میان آنها دیده می‌شوند.

با این حال بد نیست که در کنار همه این محدودیت‌ها و آسیب‌های جدی، جنبه‌های ناخودآگاه مثبت آن را هم ببینیم؛ این که به اجبار شرایط قدری از این اشتیاق بی‌حد و حصر برای دیده شدن دست کشیده‌ایم. حتی فرصتی فراهم شده تا به سراغ کتاب‌هایی برویم که شاید در شرایط عادی آنها را نمی‌خواندیم. خود من به شخصه در این چند ماهی که ناچار به رعایت برخی محدودیت‌ها و از سویی رفت و آمد کمتر بودم به سراغ کتاب‌هایی رفتم که سال‌ها از آخرین مرتبه‌ای که آنها را خوانده بودم می‌گذرد. به خاطرم هست که رمان «ماجراهای هاکلبری فین» نوشته «مارک تواین» را سال‌ها پیش، در دهه شصت خوانده بودم. این روزها فرصتی فراهم شده تا دوباره به سراغ آن بروم و با نگاه تازه‌ای این کتاب مشهور را بخوانم. نه چند دهه قبل و نه حالا موفق به مطالعه ترجمه «ابراهیم گلستان» از این رمان نشدم و هر دو مرتبه به سراغ ترجمه شادروان نجف دریابندری رفتم. این کتاب را می‌توان به نوعی درباره انسانی دانست که در جست‌و‌جوی آزادی است.

رودخانه می‌سی‌سی‌پی به همان معنای هگلی‌اش به نوعی نماد تاریخ است. «جیم» و «هاک» دو شخصیت اصلی این رمان هستند؛ جیم، برده سیاهپوستی است که به‌ دنبال آزادی است و هاک هم در صدد کشف جهان و از سویی به بلوغ رسیدن و ارتقای فکری - شخصیتی خود است. نکته‌ای که در آخر نباید فراموش کرد این است که با وجود تعطیلی یا محدود شدن بخش قابل توجهی از آمد و شدهای فرهنگی، فضای مجازی و شبکه‌های مجازی تا اندازه‌ای به جبران این شرایط شتافته‌اند و نگذاشته‌اند که چندان از عالم بیرونی و زندگی قبلی‌مان دور بمانیم.»

 

منبع : ايسنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه