هزاران شهید و جانباز و بازماندگان دردمند آنان، هزینه این دست آورد شده اند و خواهند شد.
ایران عزیز، در عرصه استقلال، تماما به هدف دست یافته و خود، به پرچمدار بلامنازع عزت طلبی و استقلال خواهی ملتها تبدیل شده است.
در عرصه آزادیهای مشروع اجتماعی و سیاسی، انصاف حکم میکند که اعتراف کنیم اوضاع نسبت به دوره پهلوی بسیار بهتر شده است، اما مسوولان کشور باید تمهیداتی بیندیشند تا بتوانند موانع قانونی و سلیقه ایِ تهدید کنندهی آزادی فعل و بیان و پس از بیان را بر دارند؛ آزادیهایی که در سیره نبوی و علوی و نیز قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده اند.
و، اما پس از چهل سال، ارمغان امیدبخش "جمهوری اسلامی" به علت غفلت ها، نادانی ها، بی کفایتی ها، مطامع سیاسی و جناحی و دنیاطلبی بسیاری از مدعیان انقلاب و اسلام، مخدوش شده است.
وجدانهای بیدار نمیتوانند تحمل کنند که جمهوری اسلامی به عنوان ثمره خون هزاران شهید، به درس عبرتی برای نسلهای بعدی ایران و سایر ملتها تبدیل شود.
چرا باید به گونهای عمل شود که ملت بدین نتیجه رسد که این، نه جمهوری است و نه اسلامی و یا اسلام ذاتا نمیتواند با سیاست و مدیریت و مردم سالاری سازگار باشد؟! ایران اکنون پرچمدار ایجاد یک تمدن انسانی نوین است، مدیریت کشور در تمامی ابعاد باید متناسب با این رسالت عظیم باشد؛ فرصتها همانند ابرها میگذرند، آنها را غنیمت شماریم!
دیدگاه تان را بنویسید