مجله معتبر اسپیکتیتور درباره دلایل خروج اخیر پاتریوتها و سربازان آمریکایی از عربستان نوشت: ایالاتمتحده آمریکا در آستانه تغییر استراتژی ۷۵ ساله خود نسبت به ریاض و منطقه خاورمیانه قرار دارد. علاوهبر غریزه ضدسعودی ترامپ، خودکفایی ایالاتمتحده در زمینه انرژی وابستگی را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به شدت کاهش داده است. از همین رو در صورت انتخاب مجدد ترامپ در نوامبر۲۰۲۰ شاهد خروج بیشتر نیروهای آمریکایی از منطقه خواهیم بود و این ناشی از چرخش خارقالعاده در سیاست آمریکا نسبت به خاورمیانه و در اولویت قرار گرفتن مهار چین خواهد بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده در اکتبر سال ۲۰۱۸ گفت که خانواده سلطنتی عربستان سعودی بدون آنها بیشتر از دو هفته دوام نخواهد آورد. هفته گذشته اما دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده بالاخره به غرایز ضد سعودی خود جامه عمل پوشاند. شنبه ۲۷ اردیبهشت برابر با ۱۶ ماه مه، جان بردلی، نویسنده، روزنامهنگار و متخصص حوزه خاورمیانه در مجله اسپکتی تور نوشت: ترامپ دستور برچیده شدن پدافند هوایی پاتریوت را از این کشور صادر کرده است. این سیستم ضد موشکی پس از حمله موشکی به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان به این کشور ارسال شد. ترامپ همچنین دستور به فراخوانی صدها سرباز و نیروی دریایی آمریکا از خلیج فارس داده است. حضور ناوهای جنگی آمریکا با دهها فروند جنگندههای هوایی این کشور در آبهای خلیج فارس در برابر هرگونه بیثباتی احتمالی حیاتی بهحساب میآید.
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و رهبر دوفاکتوی این کشور که عادت دارد از مجازاتهای سنگین فرار کند، اکنون باید با عواقب بالقوه مخرب تصمیمی بیپروا که با استانداردهای او غریبه است، دست و پنجه نرم کند. در بحبوحه بیماری پاندمی، عربستان سعودی با کاهش قیمت نفت، ضربهای به صنایع شکننده آمریکا وارد آورده است. در مقابل، دونالد ترامپ، در حال دوری از سیاست تامین امنیت ۷۵ ساله نفت عربستان سعودی در آبراهههای جهانی است. برخی تحلیلگران در این شوک هستند که این اقدام ترامپ، به منزله چراغ سبزی به ایران، برای افزایش نفوذ منطقهایاش است. در ابتدا پنتاگون از پذیرفتن چنین نتیجهگیریهایی سرباز زد. این تحولات اما فقط میتواند حاوی یک پیام باشد: «اینکه ایالاتمتحده با دستیابی به خودکفایی انرژی، دیگر به نفت عربستان سعودی وابسته نیست.» ما شاهد آن هستیم که یک وارونگی خارقالعاده در گروه فکری و ژئوپلیتیک در واشنگتن رخ داده که طی چند دهه گذشته بیسابقه است. در گذشته هر بیثباتی در عربستان با توجه به نقش این کشور در بازار انرژی جهان، رشد اقتصادی جهانی و البته رونق اقتصادی ایالاتمتحده را تهدید میکرد. اما این استهلاک در نقش منطقهای هماکنون تاثیرات خود را بر بزرگترین شرکت نفتی دنیا به جا گذاشته و آمریکا نیز با افزایش قیمت نفت با آسودگی بیشتری برخورد میکند. در شرایطی که این ستون تاریخی اتحاد بین عربستان سعودی و ایالاتمتحده- تامین امنیت نفت- در حال فروپاشی بوده، داستان دیگری مطرح شده است: آمریکا برای حمایت از اسرائیل در برابر ایران، با عربستان سعودی همسو شده بود.
درواقع در واشنگتن نشانههایی مبنی بر تنشزدایی بین تهران و واشنگتن نیز دیده میشود. مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالاتمتحده روشن کرده است، در حالی که آمریکا گفتوگوهای خود را با ایران متوقف کرده است، اما این گفتوگوها بهطور کامل رها نشده است. این یک اذعان ظریف به این مساله است که ایالاتمتحده این واقعیت را پذیرفته که واشنگتن برای بازگرداندن حکومت ایران به پای میز مذاکره شکست خورده است. در عین حال هر دو کشور پیشرفتهایی را برای مبادله زندانیان با یکدیگر بهدست آوردهاند و ایرانیها نیز گفتهاند برای این امر آماده هستند. ایران گفته است که هیچ پیششرطی را نمیپذیرد و باید این رویه در هفتههای آتی ثمربخش باشد. با این حال تاریخ انقضای تصمیمات غریزی ترامپ خیلی زود به پایان میرسد، بهطور مثال ترامپ قول داده بود که سربازان خود را از سوریه خارج کند، اما خیلی زود از گفته خود عقبنشینی کرد، اینبار نیز میتواند همین اتفاق رخ دهد. او نیروهای خود را از سوریه خارج کرد اما بلافاصله نیرو جایگزین آنها کرد. به معنای واقعی کلمه دو دقیقه طول کشید تا همین اتفاق برای عراق تکرار شود.
اخیرا ترامپ مشخصا گفته بود که قصد دارد تا نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند اما مجددا از این مساله هم طفره رفت. همچنین تلاش او برای دور شدن از عربستان سعودی با مقاومتهایی روبهرو شده است. پمپئو و برایان هوک فرد معرفی شده توسط جان بولتون که اکنون نماینده امور ایران در وزارت خارجه آمریکا است، میگویند وقتی حرف از روابط عربستان و ایالاتمتحده میشود، باید گفت هیچ چیز تغییر نکرده است. بهطور معمول چنین فشارهایی همواره باعث شده است که ترامپ جا بزند. درست یک روز پس از اینکه دستور به خروج موشکهای پاتریوت از سوی رئیسجمهوری آمریکا صادر شد، او با پادشاه عربستان سعودی صحبت کرد و گفت که کشورش به دفاع از ریاض متعهد است.
در واقع ترامپ در برابر مقاومتهای ساختاری جا میزند. حالا اما همهچیز به خاطر بیماری کووید-۱۹ تغییر کرده است. درباره اولین اقدام باید گفت که تا اینجا ترامپ از تصمیمش برای خروج نیروها و جنگافزارهای آمریکایی از عربستان سعودی بازنگشته است. با این روش و شیوههای دیگر ترامپ متناسب با اولین اقدامش قصد دارد تا کل نیروهای خود را از منطقه خارج کند. وی برای دور اول ریاستجمهوریاش مجبور به راه آمدن با شاهزادههای (عربستانی) همسو با اسرائیل و سناتورهای ضد ایرانی شد، زیرا که میدانست آنها میتوانند با استفاده از اهرم استیضاح علیه وی اقدام کنند. به همین ترتیب وی مجبور به آرام کردن اوانجلیکاهای (طرفدار اسرائیل) است، زیرا به رأی آنها برای انتخاب مجدد نیاز دارد. اگر او برای بار دوم رئیسجمهور آمریکا شود، دیگر به حمایت هیچکدام از این گروهها نیاز ندارد و اینبار راحتتر میتواند همسو با غرایزش عمل کند.
چند ماه پس از به شهادت رسیدن قاسم سلیمانی، فرمانده ایرانی به نظر میرسید که بازهای مستقر در آمریکا در حال پیروزی و هدایت آمریکا به سوی یک جنگ هستند. اما حالا این فرضیه دیگر محلی از اعراب ندارد و اقتصاد آمریکا توسط ویروس همهگیر مستهلک شده است. هیچگاه در میان آمریکاییها چنین ماجراجوییهایی حامی نداشته است، اما در شرایط فعلی چنین اقداماتی میتواند یک عمل جنونآمیز نابخشودنی تلقی شود. اگر ترامپ انتخاب شود، احتمال مذاکره بین ایران و آمریکا بالاتر خواهد رفت. به هر حال با توجه به داستان ووهان، از این پس تمرکز واشنگتن روی چین خواهد بود. آمریکا همواره یک دشمن داشته است: اول کمونیسم، بعد رادیکالهای اسلامی و حالا حزب کمونیست چین. ژنرالها شاید بیشتر در این خصوص با ترامپ موافق باشند که آمریکا نباید در بیش از یک جبهه بجنگد. اگر چنین باشد، سیاستهای آمریکا در خاورمیانه از نو نوشته خواهد شد و اصول آن مبتنی بر اصول غیرمداخلهجویانه ترامپ خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید