حدود۵۰ سال پیش ابراهیم قنبری مهر، سازنده سرشناس ساز، قیچک سیستانوبلوچستان را به تهران آورد و بهاصطلاح موزیسینها آن را شهری کرد. قیچک از گواتی، زار، جشن زایمان، ختنه سوران و خرما چینی سیستانوبلوچستان به کارگاه فرهنگ و هنر رسید، از آنجا به ارکستر سازهای ملی که فرامرز پایور پیش از انقلاب داشت، رفت اما بعد از انقلاب تقریبا به فراموشی سپرده شد تا دهه ٧٠ که دوباره نوازندهها به آن گرایش پیدا کردند.
چند روز پیش سید عبدالمجید شریفزاده، رئیس گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، پیشنهاد جایگزینی ساز «قیچک باس» به «ویولنسل» را در ارکستر ملی طرح کرد و گفت که این ساز به وسیله سیامک قلمی و سمیرا عزیزی مطلق از هنرمندان کارگاه ساز سازی این مجموعه ساخته شده است. البته که پس از انتشار این خبر برخی تصور کردند که این گروه ساز ادعای ساخت قیچک باس را داشتهاند این حرفها را رد میکند: «این ساز قبلا ساخته شده بود و حالا ارتقا یافته است. با استفاده از علوم هندسه، فیزیک و شیمی طراحی نوینی که در ساخت ساز قیچک باس صورت گرفته تا حد مقبولی اشکالات فنی این ساز کاهش یافته است و امکان بیشتری به وجود میآورد که در تولید آلبومهای موسیقی سنتی از ساز قیچک باس استفاده شود مخصوصا در جایی که به ضرورت و تشخیص آهنگساز نیاز به ساز ویولنسل باشد این ساز میتواند جایگزین مناسبی باشد.»
پس از انقلاب با بهرهگیری از تکنیکهای سازهای غربی برای پرکردن کاستیهای سازهای کششی در رپرتوار موسیقی سنتی ایرانی قیچک هم به گونههای سوپرانو، آلتو و باس ساخته شد اما از نظر بسیاری از موزیسینها اشکالاتی داشت که ضبط استودیویی را دچار مشکل میکرد: «گونههای مختلف قیچک بدون حساب و کتاب ساخته شد در صورتی که سازسازی علم آکوستیک، فیزیک صوت، ریاضی و هندسه است و اگر به پیچیدگیهای آن دقت نشود از نظر آکوستیکی دچار ایرادات فراوانی خواهد بود.
یکی از دلایل استقبالنشدن از این ساز در گذشته و مهجورماندن آن هم ایرادات آن بود؛ بهویژه در استودیو که به پالایش صوتی زیادی نیاز دارد. گروههای موسیقی و حتی خود آقای پایور هم به دلیل اشکالات آن در استودیو از ویولنسل استفاده میکرد. ما به صورت تیمی بر روی این ساز مطالعه و دوباره آن را به طور علمی از نو طراحی کردیم و به بیانی دیگر حالا این ساز تکاملیافته سازهای قبلی است. هوم صدا یکی از مشکلات استودیویی بود که برطرف شده است. قیچک چهار سیم دارد و وقتی نوازنده میخواهد از سیم چهار به سیم سه برود، صدای سیم قبلی هنوز هست چون ارتعاش آن تمام نشده بنابراین تداخل صوتی ایجاد میشود. به این تداخل صوتی همان هوم صدا گفته میشود که در استودیو به علت میکروفنهای قوی بیشتر به چشم میآید و بهاصطلاح زیر میکروسکوپ میکروفنهاست. ابعاد ساز و اندازه کاسه، طول دسته، نوع اتصال دسته به کاسه و شیب آن در نمونه جدید تغییر کرده و تست صوتی آن هم در ارکستر «آهنگ» نتیجه خوبی داشته است. درواقع هیچکدام از اشکالات قبلی را ندارد بنابراین در استودیو هم قابل استفاده است.»
با نامآوردن از ارکستر ملی در خبری که چند روز پیش در خبرگزاریها منتشر شد این تصور به وجود آمد که تلاش این گروه برای پیشنهاد قیچک باس به جای ویولنسل در ارکستر و در کنار سازهای کلاسیک و جهانی است آن هم در حالی که رنگ صوتی و وسعت صدای قیچک باس با ویولن اول، ویولن دوم و ویولا در ارکستر ملی کاملا متفاوت است و اختلاف رنگ آن در همنشینی اجرا به چشم خواهد آمد. البته منظور این گروه از ارکستر، ارکستر سازهای ایرانی است و قطعا جایگزینی این ساز به ارکستر سمفونیک یا ارکستر ملی ارتباطی ندارد.
زنان بیشترین متقاضیان یادگیری قیچک
سیامک قلمی از کودکی در کارگاه سازسازی پدر به تماشای ساخت و بررسی قیچک و تار و رباب نشسته است و از سال ٨٦ هم با کارگاه سازسازی پژوهشگاه میراث فرهنگی همکاری دارد. او میگوید که تمایل کمی به سازهای اصیل و ایرانی وجود دارد و همین تعداد انگشتشماری هم که برای یادگیری و خرید قیچک به او مراجعه میکنند، زنان هستند: «تقریبا از هر ١٠ نفری که ساز سفارش میدهند، ٩ نفرشان خانمها هستند. شکل قیچک برای خانمها جذاب است و همینطور صدایش به روحیه آنها نزدیکتر و برایشان جذابتر است. در کنار همه اینها دلیل دیگری هم مطرح است؛ اینکه قیچک نوازندگان کمی دارد بنابراین کسانی که وارد پروسه یادگیری این ساز میشوند، حتی اگر در سطح متوسطی باشند، میتوانند وارد گروههای موسیقی شوند. ٣ تا ٤ سال زمان میبرد تا یک نوازنده قیچک بتواند کار کند در صورتی که نوازنده تار دست کم باید ١٠ سال کار کند تا به نتیجه نسبتا مطلوبی برسد. برای نوازنده تار امکان ورود به نوازندگی حرفهای در مدت زمان کم وجود ندارد. سرپرستان گروههای موسیقی هم در شرایط کمبود نوازنده قیچک مجبورند نوازندگانی که از نظر اجرا سطح کیفیت پایینتری دارند را انتخاب کنند. بنابراین خانمها با انتخاب این ساز سریعتر میتوانند جذب گروههای
موسیقی شوند.»
ساز قیچک از کهنترین آلات موسیقی فلات ایران و بخشی از شبه قاره هند است که پیشینه تاریخی زیادی در میان سرزمینهای شرق و جنوب شرقی ایران ازجمله سیستانوبلوچستان دارد و گفته میشود در برخی مناطق حتی برای معالجه امراض هم به کار میرود. دین محمد زنگشاهی، پهلوان رسول بخش زنگشاهی، علیمحمد بلوچ، علی آوارگان و چند تن دیگر از معدود هنرمندان ایرانی بودند که سالها «سرود» یا قیچک را نواخته و حالا برخی از آنان از دنیا رفتهاند. در شمال افغانستان هم قیچک در موسیقی سنتی رواج دارد و برخی ولایات مثل بغلان، کندز و بلخ هم از این ساز در محافل عروسی و دیگر مراسم خوشی استفاده میکنند. برطرفکردن هوم صدا، رفع محدودیت نوازندگی در پوزسیون، استانداردشدن جایی نتها، کوک دقیق، سهولت و سریع و حذف سیم گیر و پایه تاندون از مواردی است که تیم کارگاه سازسازی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری سعی در اصلاح قیچک باس به آن پرداخته است. کاسه این ساز از چوب توت، دسته و زیر گیریف چوب گردو، گیریف چوب آبنوس یا فوفل، خرک از چوب کبوده، سیمها پیراسترو اواپیرازی، پوست ضخیم بره، گوشیها طرح ویتنر، قورقوری است.
رباب را نمیشناسند
ساز رباب هم از دیگر سازهای مهجور ایرانی است که اصالت آن به خراسان دوره اسلامی، سیستانوبلوچستان و افغانستان برمیگردد و مهمترین نوازنده حال حاضر آن در ایران بیژن کامکار است. در حال حاضر اما کمتر کسی سراغ نوازندگی این ساز میرود و وضع برای ساز آن به مراتب نگرانکنندهتر از انواع قیچک است: «اغلب نوازندگان رباب همان نوازندگان تار هستند و این ساز اصلا نوازنده تخصصی ندارد. هیچ تبلیغی روی این ساز صورت نگرفته و حتی برخی فارغالتحصیلان رشته موسیقی هم آن را نمیشناسند. سالهاست این سازها شهری و از نظر فنی مناسب ارکستر شدهاند اما شاید سالها زمان ببرد تا استقبال از آنها به تار، سه تار یا سنتور برسد.» او درباره تفاوت رباب و تار هم میگوید: «صدای رباب با تار تفاوت زیادی میکند چون سیمهای آن نایلونی یا فنری است اما سیمهای تار فولادی است بنابراین رباب صدای بم دارد و از آن میتوان در ارکستر به جای بم تار هم استفاده کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید