شرق- بعید است مصطفی میرسلیم اقبال چندانی در انتخابات ریاست مجلس یازدهم داشته باشد؛ نه به این دلیل که محمدباقر قالیباف رقیب قدرتمندی است که هست، بیشتر به دلیل اینکه بورژوازی سنتی که نمایندهاش میرسلیم است، سالها از گود سیاست به دور بوده و شبکه ارتباطی وسیعی با طیفها و جریانهای سیاسی تازه سربرآورده ندارد. بورژوازی سنتی نقش تعیینکنندهای در سازماندهی نیروهای مذهبی در مبارزه با حکومت پهلوی داشته و این سازماندهی و اثرگذاری تا ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی ادامه داشته است؛ اما در دوران تثبیت رفتهرفته این جریانها از کارهای مدیریتی و اجرائی در دستگاه دولت کنار گذاشته شدند و فقط هرازگاهی برخی از چهرههای مؤثر آنان در شرایطی خاص به صحنه سیاست بازگشتهاند. ازجمله میرسلیم که در مقطعی بسیار حساس بعد از دوره وزارت کوتاهمدت علی لاریجانی که به جای سیدمحمد خاتمی نشسته بود بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زد. این مردِ سرد و گرم روزگار چشیده، تجربیات بسیاری اندوخته است؛ گیرم این تجربیات، قرین به موفقیت نبوده و او سربلند از آن بیرون نیامده باشد. موفقیت یا عدم موفقیت بخشی از سناریوی سیاست است و تجربهاندوزی از شکست بیش از پیروزی به کار سیاست میآید.
قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی بر این باورند که مجلس یکدست آینده، اثرگذاری چندانی نخواهد داشت.
اگر نمایندگان منتسب به جریان احمدینژادیها در این مجلس نبودند، شاید همین میزان از حرفوحدیثها هم درباره مجلس یازدهم وجود نداشت. اغلب تحلیلگران بر این نکته تأکید میکنند که این مجلسِ یکدست، در اجرای تصمیمات بزرگ که از سوی نهادی رسمی مورد تأیید است، نقشی حیاتی ایفا میکند. نمایندگان مجلس یازدهم آمادگی آن را دارند تا بدون تنش و مجادله با اطاعتی خودخواسته در تصمیمات کلانی مشارکت کنند که مجالس دیگر به دلیل تضادهای درونی و تنوع نمایندگانشان قادر به انجام آن نبودند. با پذیرش این نکته باید گفت اگر نقش نمایندگان در تصمیمات بزرگ در حد مهر پای سند هم باشد، باز مجلس را در منظر مردم ارتقا داده و این ارتقا راه را برای پیروزی جناح اصولگرا در انتخابات 1400 مهیا خواهد کرد. این تصمیمات بزرگ از هر جنس و جنمی که باشد، به وقت ضرورت میتوان آن را به خانه ملت ارجاع داد. اینجا دیگر نماد مجلس است که کارایی دارد نه آرای کم یا بیش ملت. تصمیماتی مهم ازجمله انبساط در حل مسائل خاورمیانه و جهان، مانند اقدام و عمل در همکاری منطقهای ایران با رقبا و حتی مذاکره برای رفع تحریمها. نهادهای رسمی با ارجاع برخی موضوعات به مجلس میتوانند این موضوعات را از رده امنیتی خارج کرده و آن را برونسپاری کنند با نظارتی حداکثری. با این صورتبندی به نظر میرسد اصلاحطلبان در وضعیتی دو سر برد قرار دارند. اگر مجلس به پروپای دولت روحانی بپیچد، اصلاحطلبان چندان ضربهای نخواهند خورد. آنان در انتقاد از دولت روحانی، فضل تقدم نداشته باشند، در کمیت انتقادات در نزد مردم دست بالا را دارند. شاید مجلس یازدهم فعلا دغدغه مردم و دیگر جریانهای سیاسی نباشد؛ اما برای میرسلیم، قالیباف و احمدینژادیهای حاضر در این مجلس اینگونه نیست. این چهرههای سیاسی به دلیل همین یکدستی مجلس و آینده وخیم اقتصادی پیشرو، تعداد رو به افزایش بیکاران که به مقولهای امنیتی تبدیل خواهد شد، نهادهای رسمی را ناگزیر به تصمیمات بزرگی خواهد کرد و مجلس همراه نقش تاریخی را ایفا خواهد کرد؛ اما آنکه بر صدر مجلس نشسته است، این تصمیمات مهم را به نام خود ثبت خواهد کرد تا در انتخابات ریاستجمهوری 1400 از آن بهرهبرداری کند. قالیباف و میرسلیم، همواره نشان دادهاند سودای جایگاه بالاتری را در سر دارند و از بد حادثه در این مجلس گرفتار آمدهاند. اگرچه برای اصلاحطلبان و مردم بین قالیباف که برخاسته از بورژوازی حمایتی و میرسلیم که بالیده در بورژوازی سنتی است، تفاوتی وجود ندارد؛ اما برای جریانهای سیاسی که قالیباف و میرسلیم آنها را نمایندگی میکنند، اینگونه نیست. از این منظر میتوان گفت مجلس دو چهره دارد: مجلسی که یکدست و همراه است و مجلسی که از درون دچار شکاف است؛ شکاف بین احمدینژادیها، قالیباف و میرسلیم؛ طرفه آنکه این شکاف قبل از شکلگیری مجلس رخ داده است. بدیهی است مجلس در غیاب مسائل کلان که از سوی نهادهای رسمی به مجلس ارجاع داده خواهد شد، به سمت مجادلاتی حول محور منافع اقتصادی و سیاسی جریانهای مختلف حاضر در مجلس گام برخواهد داشت. سه جریان موجود در مجلس که همگی ذیل اصولگرایان نام برده میشوند، هریک چنان با ناکامیهای سیاسی روبهرو بودهاند که بعید است در اندیشه گذشت و ترک جایگاههای سیاسی خود، چه در مجلس و چه خارج از آن باشند. اگر این بار میرسلیم شکست بخورد، پرونده بورژوازی سنتی به دست بورژوازی حمایتی که نمایندهاش قالیباف است، برای همیشه بسته خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید