همهساله دوم آوریل مقارن با ۱۳ فروردین به پاس تلاشها و نکوداشت نویسنده مشهور، هانسن کریستین اندرسن، بهعنوان روز جهانی کودک و کتاب گرامی داشته میشود. نامگذاریای که با هدف آشناکردن و آشتیدادن کودکان و کتاب و جلب توجه حکومتها و جوامع به اهمیت این حوزه انجام شده است. در ایران بهدلیل کماهمیت تلقیکردن ادبیات کودک در قیاس با سایر قالبهای هنری و ادبی، این روز جدی گرفته نمیشود و تقارن آن با تعطیلات نوروزی هم علت مضاعفی برای این بیتوجهی است. در جهان امروز و با توجه به سرعت و گسترش فزاینده اطلاعات که مناسبات اجتماعی، معادلات سیاسی و محاسبات فرهنگی را در معرض تغییر و تحول اساسی قرار داده است، ضرورت وجود شهروندانی که نسبت به جهان پیرامون خود بیتفاوت نباشند و بتوانند با برخورد فعالانه و مسئولانه در مصاف با تکانهها و پدیدههای اجتماعی و فرهنگی به توسعه فرهنگی جامعه یاری برسانند، بیشتر از هر زمانی نمایان شده است. به همین علت در یک نگاه کلان و راهبردی، پروسه توانمندسازی شهروندی و اهمیت آموزش شهروندی برای زندگی فردی و اجتماعی باکیفیت از سنین کودکی اعتباری دوچندان پیدا میکند. در سطح جهانی توجه به ادبیات کودک در برنامههای توسعهای و بلندمدت جایگاه ویژهای دارد و بهعنوان یک متن اصلی نه یک فهم فرعی در سیاستهای بلندمدت، سرمایهگذاریهای جدی و هنگفتی در آن صورت میگیرد؛ اما در کشور ما به دلایل ساختاری، سیاستی و فرهنگی این حوزه مهم همانطورکه اشاره شد، جدی گرفته نمیشود و اساسا سرمایهگذاری در آن چه در حوزه تولید محتوا، چه در صنعت نشر و چه در تحلیل مضمونی واجد اهمیت کلیدی نیست. معتقدم اصولا نارسایی کتاب و کتابخوانی و بهطور مشخص ادبیات کودکان در کشور ما عمدتا نه اقتصادی که فرهنگی است. بدیهی است که در سالهای اخیر مسئولان به فرهنگ بهمثابه مفهومی استراتژیک در سیاستگذاریهای راهبردی توجه کردهاند؛ اما هنوز در مرحله پذیرش و تدوین ساختاری و محتوایی بهعنوان سند و معیاری بالادستی در توسعه فرهنگی و اجتماعی جایگاه شایسته خود را نیافته است. با این فهم از فرهنگ و نقش آن در انسجام و پیشرفت جامعه میتوان ادعا کرد «کتاب» بهعنوان قلب فرهنگ میتواند بسیاری از نارساییها و ناهنجاریها را در افق برنامههای بلندمدت ترمیم کند. ادبیات کودکان و اهمیت و اصالت و ظرفیت آن در دگرگونکردن و ارتقای «مفهوم زندگی» به «نهاد رفتاری» به حدی است که میتوان آن را با نگاهی فرهنگی به تحولات اجتماعی در تمام حوزههای خرد و کلان، بهعنوان راهکاری مبنایی مبتنی بر نگاه پروسهای به توسعه و بهبود معرفی کرد. روز جهانی کودک و کتاب فرصتی مناسب برای آشناکردن کودکان با کتاب و بستری برای ورود کتاب به دنیای کودکانه است که این روزها با گسترش تکنولوژی و سیطره شبکههای مجازی و بازیهای رایانهای، در معرض خطر و ملکوکشدن قرار گرفته است. متأسفانه این روزهای نمادین و سمبلیک که فلسفه طرح و ترویج آنها «فرهنگسازی» و «آگاهیبخشی» است، صرفا به برپایی و برگزاری مراسمها و برنامههایی محدود میشود که عمدتا میتوان آنها را در مسیرهایی ردهبندی کرد که تا بدلشدنشان به سنت راهی طولانی در پیش دارند. واقعیت این است که برای درانداختن طرحی نو و ارائه راهبردهای آیندهنگرانه که شرط اصلی اهداف مشارکتگرایانه جوامع برای زندگی بهتر است، زیستبوم ذهنی و رفتاری کودکان ماست که با وجود تبعات مدرنیسم لجامگسیخته، در معرض خطر است و مهمترین سازوکار برای تسلیح در برابر تهاجم به این زیستبوم ذهنی و رفتاری، بازتعریف و بازفهم مفاهیم اصلی زندگی برای کودکان است. یکی از مؤثرترین راهکارهای این الگو، تسهیل، ترویج و تقویت نقش کتاب مبتنی بر فرهنگ ایرانی - اسلامی در دنیای کودکانه است. از همین نقطه عزیمت است که میتوان به تعبیر حضرت مولانا که به زیبایی تمام مکانیسمهای ارتباطی با کودکان را در بیت «چون که با کودک سر و کارم فتاد/ پس زبان کودکان باید گشاد» را ترسیم و تعریف میکند، با اتخاذ رویکردهای حرفهای براساس راهبردهای اسلامی - ایرانی و برطرفکردن مشکلات ساختاری، روح تازهای به این عرصه انسانساز دمید و با زبانی کودکانه زندگی، جامعه، فرد، نوعدوستی، شکرگزاری، وطندوستی، مهربانی و فضیلتهایی از این دست را که برای زندگی انسانی ضرورت دارد، برای آیندهسازان تبیین کرد. الگوی ضروری برای پیشرفت و رشد جامعه، سرمایهگذاری و تمرکز و تجمیع امکانات برای آموزش است و قطع به یقین دروازه و معبر ورود به این مسیر و راه، آشناکردن کودکان با کتاب است. این روزها که تهدید کرونا در جهان و ایران جدی است، میتوان آن را به فرصتی در دل تهدید بدل کرد و در فرصت ایجادشده برای جامعهپذیری و نهادینهکردن رفتارهای اجتماعی جامعهگرایانه از سوی نهاد خانواده بهمثابه بنیادیترین نهاد اجتماعی اقدامات جدی انجام شود.
انس با کتاب در خانوادهها بهویژه در بین کودکان نه بهعنوان یک کنش حاشیهای و کماهمیت که بهعنوان یک ضرورت از مصادیق آن به شمار میآید. در این میان نهادهای عمومی مانند شهرداریها در رویکرد خدمات اجتماعی و فرهنگسازی شهروندی، نقشی بیبدیل بر عهده دارند که اگر الزام آن از فعالیتهای عمرانی و خدمات شهری بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. این رویکرد، تعامل دوسویه شهروندان و مدیریت شهری در جهان را ارتقا بخشیده و زیست انسانی را تسهیل خواهد کرد که در مواجهه با بحرانهایی مانند همهگیری، خود را بیشتر نشان میدهد. به باور نگارنده نقش فرهنگ اجتماعی در مهارکردن بحرانها و از جمله در موضوع کرونا در کنار تصمیمهای هوشمندانه و دقیق و قاطع دولت در یک رابطه دوسویه میتواند کشور را با هزینه کمتر و زمان کوتاهتر از بحران عبور دهد.
دیدگاه تان را بنویسید