یک بررسی پژوهشی جدید که بهتازگی در مجموعه مقالات آکادمی ملی ایالات متحده آمریکا منتشر شده است، به این نتیجه رسیده که ذرات دوده از اوایل دوران انقلاب صنعتی اروپا راهی طولانی را پیموده و بر قله هیمالیا فرود آمدهاند. این دوده محصول جانبی از احتراق زغالسنگ از اوایل انقلاب صنعتی در حدود سال ۱۷۸۰ است که در مغزه یخی جداشده از یخچالهای طبیعی Dasoupu، در ارتفاع بیش از هفت هزارمتری در کوه شیشاپانگما بهدست آمده است. این کوه که مواد سمی از اواخر قرن 18 میلادی را ذخیره کرده است، نزدیک به 10 هزارو 300 کیلومتر از لندن، آنجا که انقلاب صنعتی آغاز شد، فاصله دارد! پائولو گابریلی، نگارنده اصلی این گزارش از مرکز تحقیقات قطبی و اقلیمی Byrd در اوهایو، به نیوزویک گفته است: «عواقب ناخواسته همیشه بخشی از تاریخ انسان بوده و هستند، من طنز تلخ را در این واقعیت میبینم که انسان این درس را نیاموخته و ما هنوز باور داریم همهچیز تحت کنترل ماست». تیم پژوهشی از ایالت اوهایو که این گزارش را منتشر کرده، بخشی از یک گروه بسیار بزرگتر از پژوهشگرانی است که در سال ۱۹۹۷ برای بهدستآوردن مغزه یخی از یخچالهای طبیعی به Dasoupu سفر کردند. مغزههای یخی برای دستیابی به گنجینهای از اطلاعات از جمله سوابق بارش برف، جریانات جوّی و دیگر تغییرات محیطزیستی در طول زمان سودمند هستند. مرکز تحقیقاتی Byrd صاحب یکی از بزرگترین کلکسیونها از مغزههای یخی است.
گابریلی و همکارانش یک مغزه یخی که شکلگیری آن را بین سالهای ۱۴۹۹ و ۱۹۹۲ تخمین میزنند، برای ردیابی ۲۳ عنصر کمیاب ارزیابی کردهاند. آنها حد بالاتر از معمول شماری از فلزات سمی، از جمله کادمیوم، کروم، نیکل و روی را در حدود سال ۱۷۸۰ کشف کردهاند. این فلزات محصولات جانبی از احتراق زغالسنگ هستند که احتمالا بههمراه بادهای زمستانی- که از غرب به شرق بهدور دنیا میوزند- انتقال یافتهاند. گابریلی گفته: «انقلاب صنعتی یک انقلاب در زمینه استفاده از انرژی بود و به این ترتیب احتراق زغالسنگ موجب انتشار ذرات دودهای شد که بنا بر تصور ما بههمراه باد به هیمالیا منتقل شدهاند». با وجود این، گابریلی اضافه کرده که برخی از فلزات یافتشده - از جمله روی- احتمالا از آتشسوزیهای بزرگ جنگلها، بهویژه در حد وسیعی از اوایل قرن ۱۹ برای تبدیل مناطق جنگلی به زمین کشاورزی ناشی شدهاند. گابریلی گفته: «آنچه آن زمان علاوه بر انقلاب صنعتی بهوقوع پیوسته، افزایش انفجارآمیز جمعیت است که نیاز به مزارع را افزایش داده و راه معمول برای بهدستآوردن زمین بیشتر، سوزاندن جنگلها بوده». بیشترین حد فلزات سمی در لایههایی پیدا شده که بین سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۸۰ یخ زدهاند؛ آنچه پژوهشگران آن را احتمالا نتیجه زمستانهای مرطوبتر از معمول میدانند که موجب شدهاند یخ و برف بیشتری شکل بگیرند. گابریلی و تیم او گزارش دادهاند نمونههای بهدستآمده از قرن بیستم یک ماده سمی دیگر، همانا سرب را نشان میدهند؛ سرب که احتمالا نتیجه افزودن آن به بنزین است. گابریلی اضافه کرده است: «میزان فلزاتی که ما یافتهایم بالاتر از حدی هستند که در طبیعت وجود دارد، اما آن اندازه هم بالا نیست که مسمومکننده باشد. با وجود این، در آینده زیستانباشتگی میتواند موجب شود فلزات به میزان خطرناکی در آب ذوبشده از یخها و نتیجتا در بافت ارگانیسمهایی که در زیر یخچالهای طبیعی زندگی میکنند، برسند».
خواننده عزیز ستون قلم سبز!
آثار و عواقب سبک زندگی جهانیان از حدود بیش از ۲۰۰ سال پیش، اینک اندک اندک از فاصلهای حتی 10 هزارکیلومتری و در نقاطی صعبالعبور و یخزده خود را نشان میدهد. تو گویی این همان کارنامه اعمال ما در دوزخ است که چیزی را پنهان یا ثبتناشده باقی نمینهد. تأملبرانگیزتر آنکه توان فناوری و قدرت مخرب آدمی در 250 سال پیش، در مقایسه با امروز، شوخیای بیش نیست. تصور کنید ماجراهایی همچون نشان نارنجی که در جنگ ویتنام استفاده شد، انفجارات اتمی از هیروشیما تا چرنوبیل و از ناکازاکی تا فوکوشیما، تلاش برای دستکاری ژنتیکی محصولات و تولید تراریختهها، ورود سالانه بیش از ۳۰۰ ماده شیمیایی جدید به کره زمین، زبالههای فضایی و کثرت ماهوارههای سرگردان در نیوار، رزمایشهای مهیب در اقیانوسها و تبعات تغییر اقلیم چه بلایی را برای ساکنان زمین در قرن ۲۲ به ارمغان خواهد آورد؛ بلاهایی که نشانههایش را در ظهور ویروسها و بیماریهای کشندهای مانند سارس، ایدز، ابولا، کرونا و... میتوان رهگیری کرد. بیش از صد سال پیش، الکسیس کارل، اکولوژیست نامدار جهان، هشدار داده بود: «برای حکومت بر طبیعت، باید از قوانین آن پیروی کرد». کاش آن هشدار و زنهار خردمندانه را درک میکردیم... .
دیدگاه تان را بنویسید