شرق: هرچند صنعت پالایش در ایران به تحریمها گره خورده اما توانسته تا حد مطلوبی از بحران عبور کند. تلاش برای ارتقای پالایشگاههای نفت خام از یک سو و توسعه پالایشگاههای میعانات گازی از سوی دیگر، سبب شده تا کشور در زمینه فراوردههای نفتی بهویژه بنزین و گازوئیل تا حدود زیادی از واردات بینیاز شود. بااینحال، نمیتوان نادیده گرفت که تحریم بر این صنعت نیز اثر گذاشته و به دلیل سختتر شدن تأمین مالی و تجهیزات، برخی پروژههای تعریفشده متوقف شدند. غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد نفت و انرژی در گفتوگو با «شرق» با تبیین این موضوعات، درعینحال مورد دیگری را نیز مطرح میکند. به گفته حسنتاش، زمانی که وزارت متولی تمامی پالایشگاههای کشور بود و هنوز کنترل بسیاری از آنها به خصولتیها واگذار نشده بود، این وزارت میتوانست در راستای افزایش بهرهوری پالایشگاههای نفت خام که بر مبنای مصرف نفت کوره طراحی شده بودند، اقدام کرده و با نوسازی پالایشگاهها، تولید نفت کوره کاهش مییافت تا فراوردههای مرغوبتری تولید کنند اما وزیر نفت وقت، این موضوع را جدی نگرفت. به گفته او: «شاید یکی از علتهایش این بود که در قوانین بودجه سنواتی درآمد صادرات فراورده در اختیار وزارت نفت بود و وزارت نفت نمیخواست از این منابع ارزی محروم شود. در آن زمان هم چندان مشکلات تحریمی برای روزآمدکردن پالایشگاهها وجود نداشت و آن فرصت از دست رفت». پس از آن با واگذاری پالایشگاهها به مالکین جدید که عمدتا خصولتی بودند، مالکین جدید هم حاضر یا قادر به سرمایهگذاری در این مورد نبودند. حال حسنتاش تأکید دارد که وزارت نفت و شرکت پالایش و پخش فراوردههای نفتی در این مسیر بهعنوان دستگاههای حکمرانی و رگولاتوری باید هم اعمال حمایت و هم اعمال فشار کنند. این کارشناس میگوید: «آنها میتوانند استانداردهای سختگیرانهتری را برای خرید فراوردهها از پالایشگاهها تعیین کنند تا پالایشگاهها که اغلب در کنترل خصولتیها هستند، مجبور به سرمایهگذاری برای بهبود بازده پالایشگاهی و کیفیت محصولات شوند».
ارزیابی شما از عملکرد صنعت پالایش در سال گذشته چیست؟
ابتدا باید توجه داشت که هماکنون صنعت پالایش ما به دو بخش توسعه یافته است، یکی پالایشگاههای نفت خام که از قبل هم وجود داشتند و یکی پالایشگاههای میعانات گازی که پدیدهای جدیدتر است. در چند سال اخیر ظرفیت تولید پالایشگاههای نفتی کشور تفاوتی نکرده است اما ظرفیت تولید پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس در اواخر سال 1397 از 240 هزار بشکه در روز به 360 هزار بشکه در روز افزایش یافت و با بهرهبرداری از فاز سوم این پالایشگاه کشور از واردات فراوردههای نفتی بینیاز شد. ما در گذشته مجبور به واردات مستمر بنزین و واردات موردی گازوئیل (در بعضی فصول) بودیم اما اکنون دیگر این ضرورت وجود ندارد. البته ما پالایشگاههای گازی هم داریم که وظیفه اصلیشان تصفیه گوگرد و ترکیبات گوگردی از گاز طبیعی و جداسازی میعانات گازی و تحویل گاز به اصطلاح خشک و شیرین به شبکه خطوط لوله انتقال گاز است که فکر نمیکنم موضوع سؤال شما باشد.
درحالحاضر، چه نقاط قوت و ضعفی در این حوزه وجود دارد؟
نقطه قوت صنعت پالایش ایران این است که درحالحاضر و با توجه به تحریمهای سخت و ظالمانه، کشور را از نظر فراوردههای نفتی مورد نیاز، خودکفا کرده است اما نقاط ضعفی هم خصوصا در مورد پالایشگاههای نفت خام وجود دارد. بازدهی پالایشی در پالایشگاههای نفتی ایران چندان مطلوب نیست. میزان تولید فراوردههای سنگین بالاست و میزان تولید فراوردههای مرغوب و سبک مثل بنزین نسبتا کم است. کیفیت فراوردهها و خصوصا نفت کوره و گازوئیل نامطلوب است و ترکیبات آلاینده آنها و خصوصا ترکیبات گوگردی بسیار بالاست. صاحبان جدید پالایشگاهها که بعد از واگذاریهای ناشی از سیاستهای ابلاغی اصل 44 مالک پالایشگاهها شدهاند، سرمایهگذاری لازم را برای بهبود بازدهی و کیفیت فراوردههای خود نمیکنند. چند پالایشگاه جدید قرار بوده است که در کشور ساخته شود ولی قریب به اتفاق پروژههای مربوطه با مشکل روبهرو شده و متوقف است.
چه راهکارهایی برای بهبود روند در این صنعت پیشنهاد میکنید؟
لازم است سرمایهگذاریهای لازم برای ارتقای بهرهوری پالایشگاهها و بهینهکردن محصولات پالایشی آنها تمهید شود و وزارت نفت و شرکت پالایش و پخش فراوردههای نفتی در این مسیر هم اعمال حمایت و هم اعمال فشار کنند. اکنون که در بسیاری از فراوردهها مازاد ظرفیت داریم و تنگناهای گذشته وجود ندارد، وزارت نفت و معاونت پالایش و پخش آن بهعنوان دستگاههای حکمرانی و رگولاتوری، میتوانند استانداردهای سختگیرانهتری را برای خرید فراوردهها از پالایشگاهها تعیین کنند تا پالایشگاهها که اغلب در کنترل خصولتیها هستند، مجبور به سرمایهگذاری برای بهبود بازده پالایشگاهی و کیفیت محصولات شوند.
به عقیده شما چه بسترهایی برای این صنعت هنوز فراهم نیست و موجب کژکارکردیها و سوءاستفاده شده است؟
ببینید پالایشگاههای قدیمی نفت خام ما با مشکلات تاریخی روبهرو هستند که لازم است مورد توجه قرار گیرد و آن، این است که در سالهای بین 1376 تا 1384 وزارت نفت که وزیرش از وزارت نیرو آمده بود، اقدام به گازسوزکردن اغلب نیروگاهها کرد و این در حالی بود که از دیرباز و در زمانی که در سطح جهان هم اهمیت گاز طبیعی شناختهشده نبود، نیروگاههای ایران عمدتا بر مبنای مصرف نفت کوره طراحی شده بودند و بهتبع آن پالایشگاههای قدیمی کشور هم بر مبنای تولید نسبتا بالای نفت کوره طراحی شده بودند. بنابراین زمانی که تصمیم به جایگزینی گاز با نفت کوره در نیروگاهها گرفته شد، باید این کار تدریجی انجام میشد و متناسبا و همزمان باید پالایشگاههای ایران نوسازی میشدند تا تولید نفت کورهشان پایین بیاید و فراوردههای مرغوبتری را تولید کنند، اما وزیر وقت نفت عنایتی به این مهم نداشت. در آن زمان پالایشگاهها همه تحت مالکیت و مدیریت مجموعه وزارت نفت بودند و این مهم تا حدودی در دستور کار شرکت پالایش و پخش فراوردههای نفتی قرار گرفت، ولی بر اساس اطلاعاتی که بنده دارم، این تلاش شرکت مذکور نهتنها مورد حمایت نبود، بلکه حتی نوعی کارشکنی هم در این کار میشد. شاید یکی از علتهای این کارشکنی این بود که در قوانین بودجه سنواتی درآمد صادرات فراورده در اختیار وزارت نفت بود و وزارت نفت نمیخواست از این منابع ارزی محروم شود. در آن زمان هم چندان مشکلات تحریمی برای روزآمدکردن پالایشگاهها وجود نداشت و آن فرصت از دست رفت. بعد از سال 1384 درحالیکه بسیاری از پالایشگاهها وضعیت مطلوبی از نظر بازدهی (ترکیب محصولات) و کیفیت محصولات نداشتند، بر اساس سیاستهای ابلاغی اصل 44 واگذار شدند و مالکان جدید هم بعضا حاضر یا قادر به سرمایهگذاری در این مورد نبوده و نیستند. خصوصیسازی هم که چندان واقعی نبوده است و عمدتا خصولتیها مالک شدهاند که بعضا نیز صلاحیتهای لازم بهرهبرداری مطلوب را ندارند. البته قبل از آن هم در همان دوره 1376 تا 1384 یک کار غلط دیگر هم انجام شده بود و آن این بود که واحدهای قیرسازی و روغنسازی پالایشگاههای کشور را که بخشی از یک فرایند یکپارچه پالایشی بودند جدا کردند و بابت بدهیهای دولت به صندوقهای بیمه واگذار کردند. عمده نفت کوره صادراتی ما بهعنوان سوخت کشتی (بونکر) استفاده میشود و به دلایل زیستمحیطی در این مورد هم محدودیتهایی در سطح بینالمللی وضع شده است که صادرات ما را مشکل میکند. ضمن اینکه کشتیهای جدید در حال شیفتکردن به LNG بهعنوان سوخت هستند. اینها بسترهایی است که وجود دارد و باید اصلاحات اساسی صورت گیرد.
با تخلفاتی که از ناحیه مینیریفاینریها و مواردی همانند آن ممکن است رخ دهد، چه باید کرد؟
البته پالایشگاههای کوچک در ایران که یک دوره هم خیلیها به سراغشان رفتند چندان موفق نبوده است و بعضی از این پالایشگاهها به تعطیلی کشیده شدهاند. به نظر من اولا توسعه این پالایشگاهها و اعطای مجوز به آنها بر اساس یک نقشه راه جامع برآمده از یک طرح جامع انرژی نبوده است. ثانیا اندازه یا اسکیل اغلب اینها اقتصادی نبوده و ثالثا معمولا پالایشگاههای کوچک فرایندهای محدودی دارند، بنابراین بازدهی محصولشان مطلوب نیست و با پالایشگاههای بزرگ هم نمیتوانند رقابت کنند. درحالحاضر وزارت نفت بر اساس سیاستهای ابلاغی اصل 44 دیگر اجازه پالایشگاهسازی و پالایشگاهداری ندارد. بنابراین وزارت نفت در این مورد تنها وظیفه بسیار مهم حکمرانی به معنای سیاستگذاری و کنترل و نظارت و رگولاتوری و تعیین استانداردها را دارد و به اعتقاد من با این وظایف دیگر وجود شرکتی به نام پالایش و پخش معنا ندارد کمااینکه وجود شرکت ملی صنایع پتروشیمی نیز معنا ندارد، شرکت برای سرمایهگذاری و بنگاهداری است که دیگر نباید انجام شود. بنابراین این دو شرکت باید منحل شده یا تبدیل به معاونتهایی در وزارت نفت شوند یا حداکثر تبدیل به یک سازمان ستادی شوند و کار حکمرانی را در پیش بگیرند، ولی از دید من متأسفانه متناسب با واگذاری پتروشیمیها و پالایشگاهها این تفکر در وزارت نفت به وجود نیامده است. بههرحال دستگاههای حکمرانی هستند که وظیفه جلوگیری از تخلفات را دارند.
آیا ایران ظرفیت ایجاد پتروپالایشگاه را دارد؟
حتما ایران با وجود منابع هیدروکربنی خود این ظرفیت و موقعیت را دارد، اما اینکه ضرورت و نیاز هم دارد یا نه با کلیگویی نمیشود. اینها نیازمند مطالعات جامع است؛ حداقل از یکسو طرح جامع بلندمدت انرژی کشور باید روشن باشد و از سوی دیگر طرح جامع توسعه صنعت پتروشیمی کشور باید روشن باشد. برای هرکدام از اینها باید مطالعات بازار مفصلی انجام شود و روندهای بازار و روندهای تکنولوژی مورد بررسی قرار گیرد. حداقلش این است که باید اشراف جامع و کاملی در وزارت نفت وجود داشته باشد که وقتی میخواهند برای توسعه پتروپالایشگاهها مجوز بدهند کاملا مطمئن شوند که متقاضی تمام مطالعات لازم را انجام داده است و سرمایهگذاریاش همسو با منافع ملی و در جهت توسعه کلان ملی است.
در شرایط تحریم، این صنعت آسیب میبیند یا میتواند به دور از آسیب تحریمها به سازوکار خود ادامه دهد؟
فکر میکنم واقعیت این است که این صنعت قطعا از تحریم آسیب میبیند. قبلا اشاره کردم که چندین پروژه پالایشگاهی عملا متوقف است که یکی از دلایل عمدهاش تحریم است که تأمین مالی و تأمین تجهیزات را مشکل میکند. در مورد اصلاح فرایندها و روزآمدکردن پالایشگاههای موجود هم همین مشکل وجود دارد. همچنین صادرات فراورده و برگرداندن وجوه آن نیز دچار مشکل است.
پیشبینی و چشمانداز شما از عملکرد این صنعت در سال آینده چگونه است؟
من فکر نمیکنم ظرفیت پالایشی کشور و وضعیت صنعت پالایش کشور در سال آینده، یعنی 1399 دستخوش تحول خاصی باشد، چون حتی اگر در این سال تحولی هم در مسئله برجام و روابط خارجی رخ دهد، تا آثار اجرائی آن بروز و ظهور پیدا کند به سال 99 نخواهد رسید. دولت هم که متأسفانه برنامه خاص و متفاوتی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید