ارسال به دیگران پرینت

رمز موفقیت آثار زهرا بهرامی از زبان خانم طباطبایی مدیر گالری مژده

پس از آنکه نمایشگاه آثار زهرا بهرامی با عنوان «خط‌بافته‌هایی از جنس خیال» در گالری مژده برگزار و با استقبال مواجه شد خانم طباطبایی در گفت و گویی به همراه این هنرمند رازهای موفقیت او را بازگو کرد. او گفت:من به دنبال خلاقیت و حرف نو می‌گشتم که این خلاقیت و حرف نو را در آثار خانم بهرامی دیدم.من زنانگی و ظرافت خاصی در بیان خانم بهرامی احساس کردم که ترکیب اینها با دست‌بافته‌های ایرانی نظرم را بسیار جلب کرد. به نظرم کارهای خانم بهرامی موسیقی دارد

رمز موفقیت آثار زهرا بهرامی از زبان خانم طباطبایی مدیر گالری مژده

۵۵آنلاین :

به بهانه این نمایشگاه با زهرا بهرامی، هنرمند جوان حوزه نقاشیخط و مژده، طباطبایی، مدیر گالری مژده گفت‌وگو کرده‌ایم.

خانم بهرامی، چطور شد که به خوشنویسی علاقه‌مند شدید و تصمیم گرفتید اول نمایشگاه انفرادی خودتان را در گالری مژده برگزار کنید؟ زهرا بهرامی: من از سال‌ها قبل به خوشنویسی علاقه‌مند بودم ولی فضایی برای ورود به این عرصه پیدا نکردم تا اینکه در سال ٨٥ خط سفیر را دیدم و به آن علاقه‌مند شدم. همان زمان مطلع شدم که استاد احمد آریامنش در آموزشگاه «کرشمه» به آموزش خط و نقاشیخط می‌پردازند. به کلاس استاد رفتم و در حضور ایشان هر چه لازم بود را تلمذ و به‌مرور تلاش کردم اولین مجموعه مستقل خودم را کار کنم. می‌خواستم اولین مجموعه‌ای که کار می‌کنم، به بیان شخصی خودم نزدیک باشد که در پیروی از همین تفکر، مجموعه نقاشیخط «خط‌بافته‌هایی از جنس خیال» را جمع‌آوری کردم. پیش از این در نمایشگاه‌های گروهی متعددی حضور پیدا کرده بودم ولی این مجموعه که در گالری «مژده» نمایش داده شده، اولین نمایشگاه انفرادی من محسوب می‌شود.

در نمایشگاهتان از بافته‌های سنتی ایران در کنار خط استفاده کرده‌اید. ایده ترکیب‌کردن این دو مدیوم چطور به ذهن‌تان رسید؟ بهرامی: بافته‌های سنتی برایم ارزشمند بوده و همیشه علاوه‌بر رنگ، طرح و فرم دست‌بافته‌ها، صبوری هنرمندان این مدیوم هم برایم جذابیت دارد. فرش‌بافی نیازمند ظرافت و تلاش زیادی است و دل بزرگی می‌خواهد چون در نهایت یک دست‌بافته‌ را روی زمین پهن می‌کنند و وجه کاربردی آن بیشتر از وجه هنری‌اش به چشم می‌آید. من دوست داشتم در این مجموعه به خانم‌های فرش‌باف و گلیم‌باف که کمتر به عنوان یک هنرمند دیده می‌شوند اشاره کنم و از هنر گلیم‌بافی هم برای جذاب‌ترشدن کارم کمک بگیرم.

طرح و نقش آثارتان با الهام از نقوش سنتی در هنر گلیم‌بافی روی بوم شکل گرفته‌اند. چه شد که گلیم را انتخاب کردید؟ بهرامی: خواستم اولین مجموعه‌ انفرادی که به نمایش می‌گذارم سادگی خاصی داشته باشد. گلیم‌بافی خیلی ساده‌تر و قدیمی‌تر از قالی‌بافی است و به نوعی مقدمه قالی‌بافی محسوب می‌شود. گلیم‌ سادگی‌های خودش را دارد که من سعی کردم در مجموعه اولم این سادگی‌ها وجود داشته باشد. بیشتر آثاری که در این مجموعه قرار داده‌ام، با تکنیک قلم و مرکب خلق شده و برای پشت‌زمینه این تابلوها هم از بوم استفاده کرده‌ام.

خانم طباطبایی، با توجه به اینکه در سال‌های اخیر نقاشیخط چندان مورد توجه گالری‌ها قرار نمی‌گیرد، چه شد که تصمیم گرفتید این گام جدی را بردارید و آثار خانم بهرامی را در نمایشگاه‌تان به نمایش بگذارید؟ مژده طباطبایی: در سال‌های اخیر هنرمندان زیادی در عرصه نقاشیخط به من مراجعه کردند تا آثارشان را در گالری «مژده» به نمایش بگذارم که من یک وجه تمایز میان خانم بهرامی با آنها دیدم. اغلب آثاری که هنرمندان دیگر به من ارائه می‌دادند، نسخه ضعیف‌تر و کوچک‌‌شده آثار اساتید خودشان بود ولی من به دنبال خلاقیت و حرف نو می‌گشتم که این خلاقیت و حرف نو را در آثار خانم بهرامی دیدم. شاید به خاطر محدودیت‌هایی که نقاشیخط دارد، کسی در این عرصه انتظار آثار عجیب و غریب نداشته نباشد ولی به هر حال در سال‌های اخیر این اتفاق در شاخه‌های مختلف نقاشیخط افتاده و بعضی از هنرمندان از جمله خانم بهرامی خلاقیت‌های خودشان را وارد این کار کرده‌اند. وقتی خانم بهرامی به من مراجعه کردند، مرا با آثاری مواجه کردند که ضمن بحث نقاشیخط، در آنها بحث تکنیک و طراحی حروف هم وجود داشت. من زنانگی و ظرافت خاصی در بیان خانم بهرامی احساس کردم که ترکیب اینها با دست‌بافته‌های ایرانی نظرم را بسیار جلب کرد. به نظرم کارهای خانم بهرامی موسیقی دارد و من این موسیقی را کاملا در آثار مجموعه «خط‌بافته‌هایی از جنس خیال» احساس کردم. هندسه حروف و هندسه گلیم دو چیز متفاوت است که خانم بهرامی توانسته این دو را با هم تلفیق کرده و به‌درستی سر جای خودشان بنشاند. خانم بهرامی معتقد است که در خیلی از آثارش از فرمت عشایر استفاده کرده ولی در عین حال سادگی خاصی در شکل و فرم‌ گلیم‌ها دیده می‌شود. شاید اگر می‌توانستیم از حضور چند خانم از عشایر بهره‌مند شویم تا آنها هم دانسته‌ها و برداشت‌های خودشان از گلیم را به ما منتقل کنند، اتفاق خیلی جالبی می‌شد. خانم بهرامی حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارد و من مطمئن هستم که ایشان در آینده می‌تواند در همین مسیر حرکت کند و به یک مجموعه پخته و کامل‌تر برسد.

معمولا در فضای نقاشیخط حضور آقایان چشمگیرتر است و کمتر پیش می‌آید خانمی به صورت حرفه‌ای در این زمینه فعالیت کند. شما این فضا را چطور ارزیابی می‌کنید؟ بهرامی: من معتقدم توانایی‌های خانم‌ها کمتر دیده می‌شود. به همین خاطر عمدا خواستم آثار مجموعه اولم طوری باشد که مخاطبان متوجه شوند این آثار را یک خانم خلق کرده است. شاید ظرافت و دقتی که یک خانم در نقاشیخط دارد، پر رنگ‌تر است و بیشتر به چشم می‌آید. بافندگی، بیشتر هنری است که خانم‌ها انجام می‌دهند. شاید بعضی از خانم‌های بافنده در این زمینه تحصیلاتی نداشته باشند اما خیلی توانمند و خلاق هستند. من در مجموعه آثارم به طور مستقیم کار بافندگی انجام نداده‌ام ولی خواستم با استفاده از مدیوم گلیم، به خانم‌های بافنده اشاره کنم. طباطبایی: خانم‌هایی هم وجود داشته و دارند که در زمینه نقاشیخط موفقیت‌هایی را کسب کرده‌اند ولی اگر بخواهیم به طور جامع‌تر به این قضیه نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که رشته نقاشیخط در ایران یک مقدار مردانه‌تر است. ما در رشته‌های مجسمه‌سازی و عکاسی هنرمندان خانم بیشتری از رشته نقاشیخط داریم که دقیقا نمی‌دانم دلیلش چیست. هنرمندان حوزه نقاشیخط باید ابتدا زیرمجموعه انجمن خوشنویسان شوند و مراحل طاقت‌فرسای این انجمن را طی کنند تا بعد وارد کار حرفه‌ای شوند که شاید این مسیر طاقت‌فرسا باعث می‌شود این هنر تا حدودی مردانه‌ شود. هر هنرمندی نمی‌تواند از زیر بار این مسیر طاقت‌فرسا عبور کند. با وجود این، نمی‌توان گفت که آقایان اجازه واردشدن خانم‌ها به این رشته را نمی‌دهند. هرگز این‌طور نبوده و نیست.

خانم طباطبایی، اشاره کردید که در سال‌های اخیر هنرمندان زیادی آثار نقاشیخط خودشان را به شما معرفی کرده‌اند. این در حالی است که بازار هنری دیگر اقبال چندانی به نقاشیخط نشان نمی‌دهد. دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟ طباطبایی: هنر خوشنویسی مثل هنر فرش‌بافی برای مردم و فرهنگ ایران یک حالت نوستالژی دارد و مردم همیشه به نوشتار و خطاطی علاقه‌مند هستند. در حروف فارسی آهنگ و توازن خاصی نهفته شده که وقتی این حروف به شکل نقاشیخط در می‌آیند، مردم ما از آن لذت می‌برند و حال عجیبی بهشان دست می‌دهد. خوشنویسی برای ما یک سابقه تاریخی دارد که این سابقه تاریخی می‌گوید ما هم خوشنویس‌های خیلی مطرحی در تاریخ هنر کهن و معاصرمان داشته‌ایم و هم علاقه مردم به این هنر پایان‌ناپذیر است.

کشور ما به خاطر خط زیبایی که دارد و به خاطر استعداد هنرمندانش، همیشه پتانسیل خوبی در عرصه خوشنویسی داشته است ولی شاید امروز حال و اوضاع خوشنویسی در ایران چندان خوب نباشد. البته صحبت من بیشتر از منظر مارکت و فروش است و بحث‌های فنی را می‌خواهم به عهده اساتید این فن بگذارم. ما بارها با همکاران و اساتید حوزه خوشنویسی در این مورد صحبت کرده‌ایم و حتی بعد از نمایشگاه «خط کهن» که چند سال پیش در گالری «مژده» برگزار شد هم یک جلسه نقد و بررسی با اساتید داشتیم تا ببینیم چه بلایی دارد بر سر نقاشیخط این سرزمین می‌آید.

صحبت‌های ما خیلی خوب شروع شد ولی آن‌طور که باید به سرانجام نرسید. امیدوارم دوباره چنین جلساتی برگزار شود تا به یک جمع‌بندی درست برسیم چون به عنوان شخصی که به طور مستقیم با بدنه مارکت هنرهای تجسمی ارتباط دارم، هر روز بعینه می‌بینم که تعداد کارهای کپی و قلابی در زمینه نقاشیخط بالا می‌رود و کمتر هنرمندی پیدا می‌شود که مثل خانم بهرامی دست به خلق ایده‌های جدید بزند. الان خیلی از کسانی که برای ارائه آثارشان به ما مراجعه می‌کنند، کارشان نه به لحاظ نوشتار و ترکیب و نه به لحاظ تکنیک و بافت درست نیست و آنهایی که اجراهای خوبی دارند هم کارشان کپی از اساتید است. وضعیت نقاشیخط در دهه ٨٠ این‌طور نبود و این هنر رو به اوج بود ولی حالا دچار یک نابسامانی شده که باید این وضعیت را به نوعی اصلاح کرد.

چه چیزی باعث شد این نابسامانی در عرصه نقاشیخط به وجود بیاید؟ طباطبایی: چند سال پیش برخی از هنرمندان جوان ما به تصور اینکه نقاشیخط کاری ساده است، وارد این حوزه شدند و دلالانی هم در این مسیر بهشان کمک کردند تا بدون داشتن شایستگی‌های لازم مطرح شوند. اینها موقتا توانستند مطرح شوند و آثارشان هم در منطقه از جمله دوبی با فروش خوبی مواجه شد اما عمده مشکلی که به وجود آوردند این بود که بقیه جوانان علاقه‌مند به خوشنویسی هم کار و زندگی‌شان را رها کردند و به تصور ساده‌بودن نقاشیخط، وارد این حرفه شدند. آنها حتی نمی‌دانستند که رنگ را باید چطور رقیق کرد یا قرار است از چه نقطه‌ای به چه نقطه‌ای برسند ولی به هر حال سعی کردند رنگ و بوم بخرند و روی بوم بنویسند. این اتفاق باعث شد که لطمه شدیدی به سیستم نقاشیخط وارد شود. در آن سال‌ها خیلی‌ها می‌توانستند جلوی این جریان را بگیرند اما این کار را انجام ندادند. این‌طور بود که مخاطب عام به‌تدریج نتوانست سره را از ناسره تشخیص بدهد و اعتمادش به نقاشیخط سلب شد. به همین خاطر خیلی ساده‌تر از آنچه فکرش را کنید جامعه نقاشیخط را پس زد. این در حالی‌ است که تا پنج، شش سال پیش با من تماس ‌گرفته می‌شد و سراغ آثار نقاشیخط را می‌گرفتند. مایه تأسف است که در حال حاضر نقاشیخط در ایران به این وضعیت دچار شده است. آن هم درست زمانی که هنرمندان ترک و کشورهای عربی از جمله کویت، قطر و امارات دارند خودشان را در عرصه بین‌المللی نشان می‌دهند و جایگاه اجتماعی و بین‌المللی خودشان در زمینه نقاشیخط را حفظ کرده‌اند.

کشور ما همیشه بهترین خوشنویس‌ها را داشته و از همه جای دنیا طالب خوشنویسی و نقاشیخط ایران بوده‌اند اما عدم مدیریت و برنامه‌ریزی‌های صحیح باعث شده وضعیت خوشنویسی و نقاشیخط در ایران به این روز بیفتد. فکر می‌کنم به‌مرور این شرایط تغییر کند ولی به هر حال هنرمندان ایرانی حوزه نقاشیخط لطمه شدیدی از این نابسامانی‌ها خورده‌اند که ای کاش این‌طور نمی‌شد. الان به خاطر همین اتفاقات، آثار هنرمندان ایرانی در بخش بین‌المللی هم به فروش نمی‌رسد و شما به جز دو، سه هنرمند نقاشیخط، هنرمند دیگری را نمی‌شناسید که آثارش در خارج از کشور به فروش برسد. اینها به خاطر سیاست‌های غلطی است که در چند سال اخیر از سوی یک‌سری از گالری‌ها، دلال‌ها، کیوریتورها و مدیران هنری اتخاذ شده است. به هر حال این اتفاق تلخی است که در عرصه خط در ایران افتاده اما الان بهترین کاری که می‌شود انجام داد این است که سعی کنیم اتفاقات گذشته را جبران کنیم. خیلی از اساتید دارند تلاش‌های خودشان را در این زمینه انجام می‌دهند که این تلاش‌ها نویدبخش اتفاقات خوبی است ولی به هر حال زمان لازم است که اتفاقات چند سال گذشته در حوزه خط جبران شود و ما بتوانیم دوباره جایگاه خودمان را در مارکت جهانی خوشنویسی و نقاشیخط پیدا کنیم.

فکر می‌کنید راه برون‌رفت از این وضعیت حوزه نقاشیخط چیست؟ طباطبایی: به نظرم جامعه به‌تدریج سره را از ناسره تشخیص می‌دهد و هنرمندان کاربلد حوزه نقاشی را غربال می‌کند، کما‌اینکه در هنرهای دیگر هم چنین اتفاقی افتاده است. هنر خوشنویسی با فرهنگ مردم ایران در هم آمیخته شده و همیشه طرفداران خاص خودش را دارد. این هنر هیچ‌وقت از بین نمی‌رود و حتی در این وضعیت نابسامانی که به وجود آمده هم خیلی‌ از مخاطبان ایرانی آثار برجسته نقاشیخط را تشخیص می‌دهند و خریداری می‌کنند. خط در خارج از کشور نشانه ایرانی‌بودن است و حتی ایرانی‌های مقیم خارج از کشور هم به آن می‌بالند و آثار خوشنویسی و نقاشیخط را خریداری می‌کنند. بنابراین نقاشیخط همیشه طرفداران خاص خودش را دارد و فکر می‌کنم دوباره به‌تدریج بتوانیم سلیقه عمومی مردم را تغییر بدهیم اما مسئله مهم این است که سعی کنیم به چنین گرداب‌هایی نیفتیم که بعدا لازم باشد با هزار سختی و دشواری خودمان را از آن بیرون بکشیم. فکر می‌کنم انجمن‌ها، واسطه‌ها، اساتید و حراجی‌ها می‌توانند حداقل هر شش ماه یک‌بار جلساتی با هم داشته باشند و مشکلات را بررسی کنند تا نقاشیخط و دیگر هنرهای تجسمی به این وضعیت دچار نشوند. همه می‌دانیم که هنر ایران در عرصه بین‌المللی زیر ذره‌بین است. آثار هنرمندان ایرانی در حراجی‌ها، اکسپوها، آرت‌فرها و بی‌ینال‌های مطرح جهانی به نمایش گذاشته می‌شود که این باعث افتخار ماست و پتانسیل هنرمندان ایرانی را می‌رساند. ما این جایگاه را به‌آسانی به دست نیاورده‌ایم، پس آن را نباید به‌آسانی از دست بدهیم. در همین ١٥-٢٠ سال اخیر آثار بسیاری از هنرمندان معاصر در موزه‌های مطرح جهانی به نمایش گذاشته شده و در حراجی‌های برجسته بر سر خرید آثار این هنرمندان رقابت می‌شود. وقتی چنین هنرمندانی داریم که باعث افتخارمان هستند، باید یک مقدار با وسواس بیشتری دست به خلق اثر هنری بزنیم و برای ارائه آثار تولیدشده به عرصه بین‌المللی فکر بیشتری کنیم.

منبع : ایران آنلاین
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه