ارسال به دیگران پرینت

گغتگوی اختصاصی ۵۵ آنلاین،

گفت‌وگو با سارا هدایت، مؤسس «دیوباف»؛ روایت پارچه‌هایی که قصه می‌گویند

در این گفت‌وگو با سارا هدایت، از مسیری می‌گوید که آگاهانه آغاز شد، اما در تلاقی با زنان بافنده، سنت‌های محلی و چالش‌های معاصر، شکل تازه‌ای به خود گرفت؛ روایتی از تارهایی که با زبان فرهنگ گره خورده‌اند.

گفت‌وگو با سارا هدایت، مؤسس «دیوباف»؛ روایت پارچه‌هایی که قصه می‌گویند

سارا هدایت، طراح و پژوهشگر نساجی سنتی، بیش از دو دهه است که در دل تار و پود پارچه‌های دستباف ایرانی زندگی می‌کند؛ با نگاهی تلفیقی از تاریخ، اسطوره، طبیعت و هنر. او مؤسس برند «دیوباف» است؛ نامی الهام‌گرفته از ژرفای اساطیر ایرانی که احیای خاطره‌ی فراموش‌شده‌ی دیباهای ایرانی را هدف گرفته است. در این گفت‌وگو از مسیری می‌گوید که آگاهانه آغاز شد، اما در تلاقی با زنان بافنده، سنت‌های محلی و چالش‌های معاصر، شکل تازه‌ای به خود گرفت؛ روایتی از تارهایی که با زبان فرهنگ گره خورده‌اند.

  • ۱. شما از سال ۱۳۸۶ در حوزه طراحی و بافت پارچه‌های دستباف فعالیت دارید. چه چیزی باعث شد به این مسیر وارد شوید؟ آیا این انتخاب آگاهانه و از ابتدا هدفمند بود یا در طول مسیر شکل گرفت؟

ورود من به این مسیر کاملاً آگاهانه بود. اما چالش‌هایی که در ادامه پیش آمد باعث شدند هدفمندتر و جدی‌تر به این مسیر نگاه کنم. از سال ۱۳۸۳، همکاری با هنرمندان و صنعتگران محلی در مناطق مختلف ایران را آغاز کردم و این ارتباط مستقیم، به مرور من را به سمت طراحی و تولید پارچه‌های دستباف سوق داد. کار با زنان بافنده در نقاط مختلف کشور، عمق تازه‌ای به مسیر حرفه‌ای‌ام بخشید و نگاهم را به پارچه، فراتر از یک ماده خام برد.

  • ۲. نام «دیوباف» حسی از سنت و اسطوره را به ذهن متبادر می‌کند. چه فلسفه‌ای پشت انتخاب این نام وجود دارد؟

این نام را از کتاب نوروزنامه خیام الهام گرفتم. در آنجا آمده که ساکنان فلات ایران پیش از ورود آریایی‌ها، «دیوان» نام داشتند و در حرفه‌های مختلف، از جمله پارچه‌بافی، بسیار ماهر بودند. آن‌ها پارچه‌ای خاص به نام «دیوباف» می‌بافتند که بعدها به «دیبا» شهرت یافت. انتخاب این نام، نوعی ادای احترام به پیشینه کهن پارچه‌بافی در ایران است.

  • ۳. در طراحی‌های خود بیشتر به دنبال احیای سنت‌های قدیمی هستید یا تلاش می‌کنید رویکردی مدرن و نوآورانه داشته باشید؟

سعی می‌کنم اصول طراحی و نقوش اصیل مناطق مختلف ایران را حفظ کنم، اما آن‌ها را به شکلی معاصر بازآفرینی کنم تا با نیازها و کاربردهای امروز سازگار باشند. 

  • ۴. آیا هنر بافت پارچه و نساجی سنتی ایران را یک صنعت زنده می‌بینید یا آن را در معرض خطر فراموشی می‌دانید؟

متأسفانه این هنر به‌شدت در معرض زوال است. بی‌توجهی، کمبود آگاهی عمومی و میل عمومی به چیزهای سطحی و دم‌دستی باعث شده تا روز به روز بیشتر به فراموشی سپرده شود. تنها راه نجات این هنر، آگاهی است. مردم باید صنایع دستی شهرها و مناطق مختلف را بشناسند و درباره آن بدانند. چون شناخت، انگیزه‌ای برای حفظ می‌سازد و باعث می‌شود قدر داشته‌هایشان را بدانند و آن را با چنگ و دندان حفظ کنند.  اما اگر نشناسند و ندانند و نخواهند که بدانند، دیگر امیدی نخواهد بود. همان‌طور که مولانا می‌گوید: «دست بگشا، دامن خود را بگیر.»

  • ۵. در دنیایی که تولیدات صنعتی و پارچه‌های ارزان‌قیمت بازار را تسخیر کرده‌اند، چطور می‌توان برای پارچه‌های دستباف جایگاه پایداری ایجاد کرد؟

واقعیت این است که رقابت با پارچه‌های ماشینی ارزان‌قیمت بسیار دشوار است، تنها راه این است که دولت وارد عمل شده و حمایت‌های جدی و ساختاری از سوی دولت صورت بگیرد. به عنوان مثال، ارائه مواد اولیه باکیفیت با قیمت مناسب به روستاییان می‌تواند تولید را افزایش دهد. بدون این حمایت‌ها، افراد مستقل مثل من و شما، کار زیادی از دستشان برنمی‌آید.

  • ۶. در مسیر حرفه‌ای خود چه چالش‌های بزرگی را تجربه کرده‌اید؟ آیا لحظاتی بوده که حس کنید این مسیر دیگر ادامه‌پذیر نیست؟

چالش‌ها بسیار زیاد بوده‌اند، اما هیچ‌وقت نایستاده‌ام. حتی در لحظات ناامیدی، باز هم حرکت کرده‌ام. این مسیر، اگرچه پر از دشواری است، اما ذات آن بی‌عیب و نقص بوده و می‌شود از آن لذت برد. فقط باید یاد گرفت که هرگز در برابر سختی‌ها توقف نکرد.

  • ۷. میزان آگاهی و استقبال بازار داخلی از پارچه‌های دستباف در سال‌های اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

استقبال نسبت به گذشته بیشتر شده، اما همچنان نیاز به آگاهی‌سازی وجود دارد. مردم باید فراتر از پارچه دستباف، با کلیت فرهنگ، تمدن و هنر ایران آشنا شوند. شناخت، کلید همه‌چیز است.

  • ۸. آیا در فرآیند طراحی و تولید، تلاش می‌کنید تا رویکردی پایدار و دوستدار محیط‌زیست داشته باشید؟ نساجی سنتی ایران در این زمینه چه مزایایی دارد؟

از همان ابتدا هیچ‌گاه از الیاف مصنوعی استفاده نکرده‌ام. همیشه از پنبه، پشم و ابریشم طبیعی بهره برده‌ام و رنگرزی را هم به شیوه گیاهی انجام داده‌ام. حتی الیاف پنبه‌ای را برای بافت روستایی، با رنگ‌های گیاهی رنگ می‌کنم و بعد به بافندگان می‌سپارم. خوشبختانه آن‌ها هم از این رویکرد استقبال زیادی کرده‌اند. این شیوه کاملاً پایدار، بومی و دوستدار طبیعت است.

  • ۹. طرح‌ها و رنگ‌های شما از چه منابعی الهام می‌گیرند؟

منابع الهام من شامل نقوش اصیل ایرانی در قالی، گلیم، جاجیم و پارچه‌های کهن هستند. همچنین طبیعت، کاشی‌کاری‌ها و معماری ایرانی نیز الهام‌بخش طراحی‌های من بوده‌اند. پالت رنگی‌ام هم به‌شدت متأثر از همین عناصر است.

  • ۱۰. چگونه پارچه‌های دستباف می‌توانند روایت‌گر یک فرهنگ باشند؟ آیا تا به حال در طراحی‌های خود داستانی را از طریق بافت و رنگ بیان کرده‌اید؟

ذات دستباف بودن یک پارچه و در کل وجود هر دستبافته‌ای، از قالی گرفته تا پارچه،  نشان از اصالت یک‌‌ تمدن است. پارچه، مثل هر رسانه دیگری، می‌تواند حامل روایت باشد. همان‌طور که نقاش از بوم و رنگ استفاده می‌کند، بافنده هم می‌تواند با نخ و بافت، داستان بگوید. در بسیاری از طرح‌های من، روایت‌هایی از تاریخ، اسطوره و طبیعت ایران بافته شده‌اند.

  • ۱۱. به نظر شما جایگاه هنرهای سنتی ایران در بازار جهانی چگونه است؟ آیا تجربه‌ای در زمینه ارائه و فروش محصولات خود به مشتریان بین‌المللی داشته‌اید؟

در سطح فردی تجربه‌های خوبی داشته‌ام و محصولاتم را به مشتریان بین‌المللی ارائه داده‌ام، اما به‌صورت کلان، ایران جایگاه مناسبی در بازار جهانی صنایع‌دستی ندارد. اغلب افرادی که در این حوزه موفق هستند، به‌صورت مستقل و خودجوش فعالیت می‌کنند.

  • ۱۲. اگر قرار باشد یک ویژگی مشخص را در پارچه‌های دستباف ایرانی به عنوان هویت و میراث آن حفظ کنیم، آن ویژگی چیست؟

ابتدا باید مواد اولیه طبیعی و رنگرزی گیاهی حفظ شود. سپس نقوش و موتیف‌ها که بیانگر اصالت فرهنگی هستند. این دو عنصر، شناسنامه پارچه‌های دستباف ایرانی‌اند.

  • ۱۳. اگر کسی بخواهد امروز وارد حوزه طراحی و بافت پارچه‌های دستباف شود، چه توصیه‌ای برایش دارید؟ مهم‌ترین مهارتی که باید داشته باشد چیست؟

مهم‌ترین مهارت، خوب نگاه کردن است. هنرمند باید نگاه دقیقی داشته باشد و بعد دانش و شناخت عمیقی از هنر و فرهنگ کسب کند. بدون دید عمیق، هنر فقط تکنیک است.

  • ۱۴. در نهایت، اگر بخواهید فلسفه و رسالت کاری خود را در یک جمله خلاصه کنید، آن جمله چیست؟

از نظر من هنرهای اصیل ایرانی چه صنایع دستی چه دیگر هنرهای کاربردی، باید با دانش و شناخت و به شیوه‌ی صحیح معاصرسازی شوند. تنها راه ماندگاری این هنرها این است که با شناخت و آگاهی به‌درستی معاصر شوند؛ چه از نظر فرم، چه کاربرد.

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

دیدگاه تان را بنویسید

 

دیدگاه

توسعه