تکنولوژی و ابزارهای هوشمند چند سالی است که خودشان را به بازی ادبی قدیمی ما هم رساندهاند؛ نرمافزارها و ابزارهای الکترونیکی که با شما به مصاف مشاعره میآیند یا در رقابتهای مشاعره میتوانند یار و همراهتان باشند.
نرمافزارها و مشاعرههای رباتی
خیلی از ما ایرانیها شاید حتی اگر یکبار هم پای مصاف مشاعره نرفته باشیم اما بارها پای دیدن این رقابت نشستهایم، چرا که برنامه «مشاعره» با اجرای اسماعیل آذر سالها از تلویزیون پخش میشد، و کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان با بیتهای شعرهای فارسی با یکدیگر رقابت میکردند.
اما مشاعره رفتهرفته از گذشته شکل و روی دیگری به خود گرفته است؛ در حدود یک دهه قبل مشاعرهکنندگان برای اینکه شعرهای بیشتری در حافظه داشته باشند، سراغ کتابهای مشاعره میرفتند که در آنها بیتها براساس حروف الفبا مرتب شده بودند و به افراد کمک میکردند تا از هر حرف الفبای فارسی بیتهای فراوانی را به خاطر بسپارند. احتمالا به دلیل همین اشتراک میان بیتهای انتخابشده در این کتابها هم بود که معمولا در مشاعرهها بیتهای تکراریای را میشنیدیم.
اما حالا انگار نرمافزارها بیتها را به حافظه میسپرند!
طراح این نرمافزار «مشاعره» مدعی است که برنامه «حاوی مجموعهای از شعرهای کوتاه است که به ترتیب حروف الفبا مرتب و دستهبندی شدهاند، به این ترتیب که شما با انتخاب هر یک از حروف الفبا از فهرست کتاب میتوانید به مجموعهای از شعرها که با آن حرف آغاز میشوند دسترسی پیدا کنید.» در واقع میتوان گفت این نرمافزار همان کتاب مشاعره را به گوشی آورده است، البته با این تفاوت که براساس منو نمایش دادهشده حتی به جای شما به خاطر میسپارد که کدام بیت را خوانده و کدام یک را نخواندهاید!
برنامه دیگری هم شما را به مشاعره هوشمند دعوت میکند و میتوانید با او مشاعره کنید.
البته این برنامهها و ابزارها نقایصی هم دارند؛ مثلا بعضا علیرغم اینکه در معرفی خود عنوان میکنند «چیزهای زیادی از شعر فارسی میدانند» اما قابلیت تشخیص این را که آنچه وارد میکنید اصلا یک بیت شعر است یا خیر ندارند و فقط از حرف عبارت واردشده برای اینکه بیتی با شروع آن حرف ارائه کنند استفاده میکنند؛ در واقع تفاوت شعر را از غیر شعر تشخیص نمیدهند!
شاید لازم است طراحان اینگونه رباتها و برنامهها توجه بیشتری به ورودیهای تعریفشده برای آنها داشته باشند. هرچند که با توجه به گستردگی دامنه شعر فارسی گنجاندن همه بیتهایی که ممکن است به ذهن کاربر برسد کار آسانی نیست اما میتوان از API سایتهای شعر فارسی مثل گنجور و ... استفاده کرد.
مشاعره در سینما
البته این سرگرمی قدیمی با بیتها از دنیای واقعی بارها به فیلمها هم راه یافته است؛ گاهی شخصیتهای داستان مشاعرهای داشتهاند که آن صحنه را به یکی از ماندگارترین صحنههای آن فیلم تبدیل کرده است. مثلا در فیلم «شبهای روشن» که فیلمنامه آن را سعید عقیقی نوشته و فرزاد موتمن آن را کارگردانی کرده و از دنیای ادبیات بر اساس متنی از داستایوفسکی به سینما راه یافته، شخصیتهای اصلی با آخرین مشاعره از یکدیگر جدا میشوند.
گارینه نظریان در بخشی از مقالهای با عنوان «آخرین مشاعره» که نقدی بر «شبهای روشن» است، نوشته: فضای فیلم شاعرانه است و شخصیتها از درون شعر بیرون آمدهاند. شخصیتهای فیلم شبهای روشن برخلاف اینکه از ادبیات داستانی روسیه اقتباس شدهاند، شعرگونهاند و بیشتر حاصل ذهن شعردوست سعید عقیقی هستند. علاقه عقیقی به شعر نو و کلاسیک در اینجا به زیبایی نمایان شده است و قطعههایی که از شاعران مختلف از سبکهای گوناگون شنیده میشود، مستقیم وارد داستان فیلم میشود و به یکی از شخصیتهای اصلی و تاثیرگذار فیلم تبدیل میشود. برخلاف بیشتر فیلمهایی که از شعر برای بیان فکری و عقیدهای استفاده میکنند، شبهای روشن نه تنها از شعر استفاده نمیکند و آن را وسیلهای برای بیان قرار نمیدهد بلکه آن را به بازی و علاقهای در فیلم تبدیل میکند که جزء جداییناپذیر شخصیتها و فصل مشترک آنهاست. پایان رابطه زیبای استاد و رویا موجب پایان شعر نیز میشود. صحنهای در فیلم وجود دارد که دو شخصیت اصلی آخرین مشاعره خود را انجام میدهند و این مشاعره لایت موتیفی است که نوستالژی ایجاد میکند و ترحمبرانگیز است. رویا و استاد با آخرین مشاعره به رابطه خود پایان میدهند و پایان فیلم با پایان رابطه و پایان مشاعره یکی میشود. شعر کاربردی متفاوت در سینما پیدا کرده است و میتواند در نقش شخصیتی ظاهر شود که حتی به تنهایی با بیننده همذاتپنداری میکند. شعر تنها شخصیتی است که از راز رویا و استاد خبر دارد و سعی میکند آنها را به هم نزدیک کند. رویا و استاد توسط شعر از هم لذت میبرند و میآموزند و زندگیشان متحول میشود.
منازعه سنتگرایان با نوگرایان
مشاعره شاید بیش از هر چیز برای ما یک بازی باشد و بس. این در حالی است که به عقیده برخی، پیشینه بازیهای ادبی و همچنین تغییر قوانین مشاعره در طول تاریخ نشان میدهد اهداف مشاعره فراتر از یک سرگرمی است.
عیسی امنخانی (پژوهشگر و مدرس دانشگاه) در بخشی از مقالهای با عنوان «مشاعره، بازی و قدرت (نگاهی تبارشناسانه به چرایی بازطراحی مشاعره و اهداف آن در زمان حاضر)» نوشته است: نگاه سرگرمکنندگی/تفنن به ادبیات و بهویژه شعر، جدای از ایجاد آن انواع، سبب پیدایش بازیهای ادبی مختلفی نیز شده است؛ بازیهایی که به گواه اسناد و متون، میان مردم رواج و مقبولیت عام داشته است...
اگرچه نمونە چنین بازیهایی در تاریخ ادبیات ما کم نیست؛ بیگمان معروفترین و شناختهشدهترین آنها مشاعره است؛ بازیای که اگرچه پیشینهای چندین صدساله دارد در سالهای اخیر و به لطف رسانههای جمعی چون رادیو و تلویزیون، مخاطبان و علاقهمندان بسیاری نیز یافته است. دربارە این بازی ادبی نگاه غالب/باور رایج این است که تنها کارکرد یا اصلیترین کارکرد آن سرگرمکنندگی مخاطبان است؛ اما به نظر میرسد، کاهش آن به صرفِ سرگرمکنندگی دور از واقعیت باشد؛ چرا که برخی از بازیهای ادبی جدا از جنبە سرگرمکنندگی، کارکردهای اجتماعی، سیاسی، دینی، فرهنگی و ... دیگری نیز داشته تا آنجا که میتوان گفت کارکرد سرگرمکنندگی آنها فرع دیگر کارکردهای آنان بوده است...
شاید بتوان این مسئله (کارکردهای دیگر بازیهای ادبی) را به مشاعره نیز تعمیم داد. مشاعره (بهویژه در دورە معاصر) از اغراض فرهنگی و ... خالی نیست و هدف آن و یا حداقل یکی از اهداف آن حفظ و احیای سنت در برابر نوگرایی بوده است. خلاصه اینکه دورە معاصر (از عصر ناصری به بعد) را میتوان و باید دورە نزاع و کشمکش سنت و تجدد دانست (حال چه در شکل سیاسی و چه در شکل ادبی آن). اگرچه نوگرایان با نقدهای خود کوشیدند شعر گذشته و سنتهای ادبی را به حاشیه رانده، آن را به بهانههایی چون بیگانگی با روح زمان، طرد کنند، در مقابل، سنتگرایان نیز آرام ننشسته به دفاع از سنتهای ادبی و شعر گذشته پرداختند. بازطراحی مشاعره در دورە معاصر تقریباً برای رسیدن به چنین هدف/منظوری انجام شده است. مشاعره در دورە معاصر با تغییراتی در قوانین آن به ابزاری برای مخالفت با نوگرایی تبدیل میشود؛ به عبارتی دیگر در این زمان مشاعره بیش از اینکه بازی باشد، ابزاری است برای احیای سنت و طرد نوگرایی. تدوینکنندگان مشاعره با وضع قوانین تازه برای آن در دورە معاصر، نه تنها زمینە احیای سنت را فراهم ساختند بلکه کوشیدند تا در نهان، شعر نو را به حاشیه ببرند و سرکوب سازند. برای بیان بهتر این مسئله یعنی نشان دادن کارکردهای دیگر بازی مشاعره باید به سیر تاریخی آن تا روزگار حاضر (البته با رویکردی تبارشناسانه) اشارهای شود.
او در بخش دیگری از این پژوهش ضمن بررسی بازطراحی مشاعره در سیر تاریخ آورده است: آنچه از بررسی کتابهای مشاعره دریافت میشود، غیاب شعر نیمایی در آنهاست. تقریباً در کتابهایی که دربارە مشاعره نوشته/تدوین شده است، هیچ نشانهای از شعر نیمایی (شعر نو) دیده نمیشود. پرسش این است که این غیاب شعر نو و غفلت تدوینگران این کتابها از گنجاندن اشعار نوگرایانی چون نیما، شاملو و ... تصادفی بوده است و یا اینکه تدوینگران این بازی اندیشیده، قواعد را چنان بازطراحی کردهاند که امکان حضور شعر نو در آن نباشد. هرچند نباید در اینباره با قاطعیت سخن گفت، امکان تعمدی و آگاهانه بودن چنین کاری نیز دور از ذهن نیست. غیاب شعر نو در این بازی میتواند پیامی پنهان برای بینندگان یا حاضران در آن داشته باشد؛ ناهنجار بودن شعر نو. حضور قاطع شعر گذشته و غیاب شعر نو در این بازی میتواند القاکنندە این باور باشد که تنها شعر گذشته شایستگی حضور و به یاد سپرده شدن دارد و نه شعر نوگرایانی چون نیما. این هدف با توجه بیش از اندازه به بیت در قواعد جدید مشاعره تحقق مییابد. چنانکه در قواعد مشاعره ملاحظه شد، واحد اصلی شعر در مشاعره بیت است و نه تمامی یک شعر. این تأکید تنها به دلیل آسان بودن حفظ کردن ابیات نیست بلکه به این دلیل است که این مسأله دقیقاً محل منازعه سنتگرایان و نوگرایانی چون نیما بوده است. تاکید و توجه به بیت در این بازی میتواند با آگاهی صورت گرفته باشد؛ چرا که تنها با تاکید بر آن است که میتوان مانع حضور شعر نو در مشاعره شد.
مشاعره با حرف آخر شعر