ارسال به دیگران پرینت

پرویز پرستویی نباید حرف بزند؟!

«علاوه بر حوزه تخصصی‌اش در دیگر حوزه‌ها جملات تأثیرگذار و اغلب تندوتیزی دارد که تعدادی از آنها ماندگار شده است. کاری که پرستویی در حوزه‌های دیگر می‌کند، زیاد مرتبط با این مطلب نیست؛ بلکه فقط اظهار نظراتش در حوزه ورزش تا حدودی زیر ذره‌بین قرار گرفته است. آیا پرویز پرستویی حق ندارد درباره ورزش و اتفاقاتی که در این حوزه رخ می‌دهد، اظهار نظر کند و حرف بزند؟»

پرویز پرستویی نباید حرف بزند؟!
«می‌گویند از آن سلبریتی‌های بی‌غم است که اوقات بی‌کاری‌اش را لم می‌دهد و استوری می‌گذارد؛ آن‌هم بدون این که بداند مردم چه دردی می‌کشند! از آن بدتر این که درباره همه‌چیز هم حرف می‌زند؛ از سینما و تلویزیون گرفته تا سیاست و اقتصاد. منتقدانش به‌تازگی از اظهار نظرهای ناتمامش در حوزه ورزش هم گلایه دارند و می‌گویند چرا در چیزی که سررشته ندارد، باید اظهار نظر کند. اینها فقط چند جمله مختصر از منتقدان پرویز پرستویی است؛ بازیگر شهیر سینمای ایران که چند سالی می‌شود به ‌طور جدی در فضای مجازی فعال و پرکار است. پرویز علاوه بر حوزه تخصصی‌اش در دیگر حوزه‌ها جملات تأثیرگذار و اغلب تندوتیزی دارد که تعدادی از آنها ماندگار شده است. کاری که پرستویی در حوزه‌های دیگر می‌کند، زیاد مرتبط با این مطلب نیست؛ بلکه فقط اظهار نظراتش در حوزه ورزش تا حدودی زیر ذره‌بین قرار گرفته است. آیا پرویز پرستویی حق ندارد درباره ورزش و اتفاقاتی که در این حوزه رخ می‌دهد، اظهار نظر کند و حرف بزند؟

شیر  مادر  حلالت

منتقدان تازه‌اش به سؤالی که در بالا مطرح شده است، پاسخ منفی می‌دهند. می‌گوید بهتر است سرش در کار خودش و سینما باشد. چه کار به ورزش و ورزشکاران دارد؟ اظهار نظرهای پرستویی در شرایطی در حوزه ورزش هم رو به فزونی گرفته که با مرور تعدادی از آنها می‌شود به این نتیجه پی برد که او نه در قالب یک کارشناس بلکه بیشتر در قالب یک هوادار احساسی اظهار نظر می‌کند؛ کاری که هر علاقه‌مند دیگری به ورزش و ورزشی‌ها ممکن است انجامش دهند. او کمتر به مسائل فنی پرداخته و بیشتر، چیزی را که احساس به او دیکته کرده، به رشته تحریر درمی‌آورد؛ بروز احساسات که البته غالبا هم با متونی زیبا و تا حدودی منحصر به خودش به رشته تحریر درمی‌آید. می‌شود نمونه‌ای از این کارهای پرستویی را در خلال اتفاقاتی که در المپیک گذشته رخ داد، جست‌وجو کرد. او هر بار که مدالی به دست می‌آمد یا مدالی از دست می‌رفت، مثل یک هوادار دوآتشه واکنش نشان می‌داد؛ مدال کیانوش، نامهربانی با بهداد و وداع حمید سوریان، سوژه‌هایی بود که پرستویی را بر آن داشت تا به آنها واکنش نشان دهد.

پرستویی وقتی که با حس ناداوری درباره وزنه‌های بهداد سلیمی روبه‌رو شد، برایش نوشت: «بهداد جان می‌دانم چه زجرهایی کشیدی. به‌خوبی در حافظه‌ام نقش بسته است آن‌همه دردکشیدن‌ها و فریادهایت. با عصا می‌آمدی. با درد و فریاد اما امید. تخت به تخت هم شاهد بودم تحمل می‌کردی تا امروز را بار دیگر معنا کنی و پولاد سخت و سرد را شرمنده غیرتت. آن روزها در کلینیک فیزیوتراپی دکتر نوروزی زانوی جراحی‌شده‌ات را محکوم به غیرت کرده بودی تا همت کند و بار دیگر پرصلابت کیلو کیلو کوه را بر دستانت بالای سر ببری. ۶۴ جلسه شاهد بودم چه مرارت‌ها کشیدی تا به امروز برسی. پهلوانی کردی قهرمان و دم نزدی. حال بار دیگر با آن همه پولاد سخت که مغلوب غیرتت شد، بر دوش هم‌وطنانی قرار داری که عشق به تو را خوب بلدند نجوا و تفسیر کنند. شیر مادر حلالت پهلوان که دل‌ها را با جنگیدن شاد کردی... .»

او به قهرمانی کیانوش رستمی در مسابقات وزنه‌برداری المپیک هم این‌طور واکنش نشان داد: «درود به غیرتت کیانوش رستمی پهلوان و قهرمان کرد جهان و المپیک شیرت حلال. الحق که کردی و آبروی ایران را با مدال خوش‌رنگت حفظ کردی. یادمون نرفته که چگونه تنها و غیرتمندانه تمرین می‌کردی و خودت مربی خودت بودی. درود بر شرفت.»

و دست آخر دلنوشته‌اش برای حمید سوریان بعد از وداعش از المپیک هم در ذهن‌ها ماند: «دیشب که برایتان می‌نوشتم، در دلم غوغا بود، دستم می‌لرزید، اضطراب، راه نفسم را می‌بست... نه فقط برای شما، برای تمام پهلوانانی که امروز مبارزه داشتند... امشب هم راه نفسم بسته است... با بغض... بیشتر از هر چیز برای حمید که آن‌گونه غیرتمندانه مبارزه می‌کرد و امتیاز هفت... ولی ناگهان آسمان و زمین بر هم آمدند و ... باور می‌کنی هنوز نمی‌دانم چه شد؟!... دلاوران، مراقب جسم‌های خسته‌تان باشید ... ما می‌فهمیم که توان خود را در میدان ریختید ... ما دیدیم... تمام ایران دید.... حمید جان انگار قرار نبود از عدد هفت بگذری... هفت مدال و امتیاز هفت در این کشتی آخر... .» پرواضح است که در پست‌های پرستویی نشانی از اظهار نظرات فنی نیست و بیشتر شبیه دلنوشته‌هایی است که با احساس بیان شده است؛ نکته‌ای که اما در همین بین غافل مانده و کمتر به آن اشاره شده، این است که پرویز پرستویی دست‌ کم بیش از خیلی‌های دیگر، رقابت نمایندگان ایران در بالاترین سطح از رقابت‌ها را دنبال کرده و برعکس «عده»ای، ندیده، چیزی ننوشته است.

پارتی‌بازی  در  کار  است؟

رفاقت پرویز پرستویی با کشتی و کشتی‌گیرها بر کسی پوشیده نیست؛ دوستی‌اش با رسول خادم هم که انکارشدنی نیست. او از معدود سلبریتی‌های سینما بوده که چندین‌ بار به اردوی تیم ملی کشتی رفته و هر بار هم که فرصتش دست داده از کشتی‌گیران حمایت کرده است. به سبب همین دوستی‌هاست که شایعه حمایت از روی پارتی‌بازی برای پرویز پرستویی به وجود می‌آید؛ این که هوای کشتی‌گیران مورد علاقه‌اش به‌ویژه رسول خادم و تیمش را دارد. شاید این موضوع صحت داشته باشد؛ این که سعی می‌کند چیزی به زبان نیاورد تا رسول خادم و کشتی‌گیران نزدیک به رسول ناراحت شوند ولی تجربه ثابت کرده بیشتر حرف‌های پرستویی «دلی» است و «احتمالا» پارتی‌بازی جای کمتری در پست‌هایش داشته باشد. از این مورد گذشته در همین چند خط بالا دیده شد که او قهرمانان را به یک چشم دیده و خیلی حواسش را به کشتی‌گیران نداده است. او حتی برای امیرعلی اکبری، فایتر ایرانی حاضر در رقابت‌های MMA هم پست می‌گذارد و از از تلاش او تمجید می‌کند:

«تبریک به پهلوان امیرعلی اکبری عزیز. درود بر تو شیرمرد. چه عیدی خوبی به ملت ایران دادی. شک نکن ملت ایران قدردان تو خواهند بود که پرچم ایران را به اهتزاز درآوردی. تبریک به مادر مهربانت که لحظه به لحظه دعاگوی تو بوده. یاشاسین سلطان امیرعلی ‎اکبری. به امید بهروزی و پیروزی‌های روزافزون.»

پرستویی حتی پرچم‌داری کیمیا علیزاده در بازی‌های آسیایی را هم از قلم نینداخت و برایش جملاتی نوشت تا به‌خوبی حال و روزش را توصیف کند. «کیمیا علیزاده عزیز دختر قهرمانم، انتخاب شما در ۲۰‌سالگی به‌عنوان دومین پرچم‌دار کاروان ورزشی کشورمان در مراسم افتتاحیه هجدهمین دوره بازی‌های آسیایی نشان از جایگاه والا و انکارناپذیر شیردختران و زنان ایران‌مان دارد. این که روز ٢٧ مرداد در پیشانی قهرمانان و ورزشکاران کشورمان در جاکارتا پرچم کشورمان را در دست خواهی گرفت، نشان‌دهنده عزت دختر و زن ایرانی است. خوشحالم که به‌عنوان تنها دختر مدال‌آور بازی‌های المپیک و دارنده مدال‌های نقره و برنز قهرمانی جهان در رشته تکواندو روزبه‌روز شاهد درخشش بیشتر تو هستیم تا دختران و زنان کشورم بیش‌ازپیش باور کنند دارای بالاترین توانایی‌های ممکن در عرصه‌های بین‌المللی هستند. دخترم آن مدال برنز کمتر از دو ماه قبل خود در آسیا را فراموش کن. آن را شکست تلقی نکن. همه ما می‌دانیم که عمل جراحی سختی را پشت‌ سر گذاشته بودی. همه ما می‌دانیم با کلی آسیب‌دیدگی شدید قبل از عمل جراحی خود، فینال قهرمانی جهان را واگذار کرده بودی، و همه ما می‌دانیم در بازی‌های آسیایی ٢٠١٨ جاکارتا و المپیک ٢٠٢٠ توکیو دوباره با تمام توان خواهی درخشید و تحسین همگان را برمی‌انگیزی.»

‌پشت عادل، پشت  پژمان

پرستویی همیشه فقط از ورزشکاران حمایت نکرده؛ بلکه حمایتش پشت‌ سر «ورزشی‌ها» هم بوده است. او از عادل فردوسی‌پور و برنامه نود هم حمایت کرد و حذف‌شان را زیر تیغ انتقاد برد. آن هم در روزهایی که کمتر چهره هنری‌ای که سابقه کار با تلویزیون را داشته، به خودش اجازه می‌داد تا رفتار تلویزیون با عادل را زیر سؤال ببرد. پرستویی برای عادل مثل همان وقت‌هایی که برای یک قهرمان می‌نوشت، حرف‌های قشنگی به کار برد. «متوجه شدم فرزند ۲۰‌ساله عادل فردوسی‌پور، «نود» رو گروگان گرفتند. نمی‌دونم این خبر رو جامعه ورزشی شنیدن یا نه! و اگر شنیدن چگونه با خودشون کنار اومدن! اونم‌ گروگان‌گرفتن فرزند ۲۰‌ساله عادل فردوسی‌پور رو که هر دوشنبه منتظر شروع برنامه‌اش بوده‌اند تا ورزش ایران و جهان رو از زبانش بشنوند و ببینند! راستش حکایت عادل فردوسی‌پور به‌نوعی حکایت استاد شجریان در عرصه موسیقی است. اگر بخواهند روزی بهترین خواننده سال یا ابدی را انتخاب کنند، باید ابتدا استاد شجریان را کنار بگذارند و تازه ببینند که کدام خواننده بهترین است؛ چراکه استاد شجریان صدایش یک ارکستر کامل است و قابل قیاس با هیچ‌کس نیست. با ادای احترام به همه خوانندگان خوب ایران‌زمین. حال، حکایت عادل فردوسی‌پور در عرصه برنامه‌ساز ورزشی و اجراست... . هیچ‌کس نخواهد توانست بر سکان برنامه نود بنشیند. حال تحت هر عنوانی و اگر صداوسیما با عذرخواهی این کار را نکند، باید دیگر کم‌کم فاتحه صداوسیما را خواند. چون مدام در حال خطاست. چرا صداوسیما را ملک شخصی خود کرده‌اید؟ چرا از بیرون به عملکرد خودتان نگاه نمی‌کنید؟ این میزها و پست‌ها به هیچ‌کس وفا نکرده، همه رفتنی هستید؛ مثل مسئولان قبلی، تو رو خدا این‌قدر جفا نکنید... .»

حمایت‌های او شامل حال پژمان جمشیدی، بازیکن سابق پرسپولیس که سر از سینما درآورد، هم شد؛ همان زمان که نامش در جشنواره فجر به‌عنوان کاندیدای دریافت جایزه نقش مکمل مرد خوانده شد و حضار که دست‌برقضا بسیاری از همان‌ها، از جنس هنر بودند، به نشانه تمسخر و با صدای بلند خندیدند. پرستویی آن روز برای پژمان هم سنگ‌تمام گذاشت. «پژمان عزیز، به قول خودت، چهار سال فحش، چهار سال تهمت، چهار سال فشار، چهار سال صبر، چهار سال تلاش و حالا کاندیدا. با تمام وجود بهت تبریک می‌گم. نگران نباش. تا بوده، همین بوده و خواهد بود. قابل توجه اون‌هایی که زمان اعلام کاندیداشدن تو خندیدند. یادمون نره زنده‌یاد فردین هم کشتی‌گیر بود و تبدیل به یک اسطوره به‌یادماندنی شد. حتما لیاقتش رو داشته، زنده‌یاد عزیز اصلی هم از فوتبال به سینما اومد و در خیلی از فیلم‌ها خوش درخشید و... مبادا صدای خنده‌ها، تو رو از راهی که پیش گرفتی، مأیوس کنه. تو در تئاتر، تلویزیون و سینما از مردم جواب گرفتی و حتما لیاقتش رو داشتی، حالا هم پشتت به همین سرمایه‌های مردمی گرم باشه. حرف زیاده... .»

همیشه  تعریف  و  حمایت؟

این‌طور نبوده که پرویز پرستویی همیشه بخواهد با نوشته‌هایش از همه کارهای ورزشکاران و ورزشی‌ها حمایت کند. این‌طور هم نبوده که همیشه حرف‌هایش درست باشد (واکنش خداداد عزیزی به پست اینستاگرامی پرستویی یکی از آن نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد پرویز همیشه هم گزینه صحیح را انتخاب نکرده است.) او با وجود این که بارها نشان داده از اعضای تیم ملی فوتبال ایران حمایت کرده؛ ولی هر وقت حس کرده یکی از آنها کار اشتباهی کرده است، متذکر شده. نمونه‌اش را می‌شود در رفتار بیرانوند با یکی از اعضای نیروی انتظامی در ورزشگاه آزادی دید. جایی که واکنش تند پرستویی را در پی داشت. او نوشت: «روزی که آقای بیرانوند با صراحت تمام عنوان کرد که در کارواش کارگری می‌کرد و شب‌ها هم آنجا می‌خوابید رو خوب یادمه که چقدر برام دوست‌داشتنی بود و قابل احترام، نهایتا به یک دروازه‌بان مطرح تبدیل شد و جایگاه ویژه‌ای در دل مردم ورزش‌دوست پیدا کرد. وقتی در جام جهانی پنالتی رونالدو رو گرفت، چه جایگاهی در عالم ورزش و طرفدارانش پیدا کرد! آقای بیرانوند عزیز همه این اتفاقات زودگذره دلیل نمیشه شما یک مأمور نیروی انتظامی که در زمین‌های بازی تلاش می‌کنه که امنیت شما حفظ بشه رو بهش توهین کنید و چنین او را از سر راهتان کنار بزنید... اخلاق ورزشی و هنری و کلا اخلاق در جامعه همیشه حرف اول رو میزنه. رنجوندن آدم‌ها هیچ‌وقت زیبا نبوده و نخواهد بود.»

پرستویی  نباید  حرف  بزند؟

می‌گویند او «هنری» است و بهتر است سرش به کار خودش گرم باشد ولی دست‌ کم در همین مطلب دیده شد که پرویز پرستویی اتفاقات مهم ورزش را به صورت نیمه‌حرفه‌ای پیگیری می‌کند و از آنها اطلاعات دارد. البته برای آنهایی که مدعی‌اند پرستویی ورزشی نیست، هم باید به مصاحبه‌اش در حاشیه رقابت‌های جام جهانی روسیه اشاره کرد؛ جایی که او ورودش به فوتبال، دروازه‌بانی برای تیم کارگران و علاقه‌اش به این رشته ورزشی را برملا کرد: «اگر بگویم فوتبال نمی‌بینم، دروغ گفته‌ام؛ تا جایی که وقت یاری کند، همه فوتبال‌ها چه خارجی و چه داخلی را می‌بینم؛ چون دوست دارم. علاقه‌ام به فوتبال از نوجوانی‌ام نشات گرفته که در باشگاه کارگران در محله زندگی‌ام، بازی می‌کردم. زنده‌یاد محراب شاهرخی مربی‌مان بود و من دروازه‌بان بودم.»

پرستویی علاقه‌اش به فوتبال را هم این‌طور بیان می‌کند: «دلیل این که به فوتبال علاقه‌مند شدم، افرادی هستند که در گذشته‌های دور در تیم‌های پرسپولیس و استقلال بازی می‌کردند؛ شیرزادگان، همایون شاهرخی، حسین کلانی، دهداری، ناصر حجازی، عزیز اصلی، علی پروین. عاشقانه بازی آنها را نگاه می‌کردم و علاقه‌مند شدم.»

انتهای پیام

 

منبع : ايسنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه