شارل أبی نادر در المیادین نوشت: اغلب تحلیلگران مسائل آمریکا از احتمال انجام یک حمله نظامی از سوی ترامپ، علیه ایران و محور مقاومت، سخن میگویند، که میتواند پیش از پایان دوره ریاست وی بوقوع پیوندد. با توجه به اینکه در طول چهار سال ریاست جمهوری ترامپ حوادث زمینهای زیادی اتفاق افتاد که میتوانست منجر به درگیری فراگیری بین ایران و امریکا شود، اما رئیس جمهور ایالات متحده از ورود به این مقابله سر باز زد، میتوان گفت دلیل اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران، در زمان و شرایط فعلی، شکست ترامپ در انتخابات است، گویی که ایران و محور آن، مسئول کارزار انتخاباتی بایدن و حامی او برای رسیدن به کاخ سفید هستند! یا این محور باعث شکست ترامپ در مقابله با بحران کرونا شده اند!
در ادامه این مطلب آمده است: دلایل شکست ترامپ در انتخابات هر چه باشد، آیا امکان اقدام نظامی علیه ایران و محور مقاومت، پیش از ترک منصب ریاست جمهوری از سوی ترامپ وجود دارد؟
بررسی کارنامه ترامپ در چهار سال اخیر نشان میدهد که رفتار وی پر از تناقض است، از تعیین اغلب اعضای کابینه اش و سپس برکناری سریع آنها گرفته، تا خروج از توافقهای بین المللی و شبه بین المللی که دولتهای قبلی آمریکا، به آن پایبند بودند. آخرین اقدام عجیب ترامپ، نپذیرفتن نتایج انتخابات به این شیوه بچگانه ضعیف و واکنش جنون امیز اوست. این شرایط وی را بر آن میدارد تا یک تصمیم استراتژیک حساب شده برای تجاوز به ایران بگیرد، تجاوزی که قطعا میتواند پیامدهای هولناکی داشته و باعث چرخش امور به سمت یک جنگ ویرانگر شود.
اما دولت پنهان در ایالات متحده آمریکا که همواره نقش ضامن و تنظیم کننده تصمیمات مهم ریاست جمهوری را بر عهده داشته است، به رئیس جمهور اجازه اتخاذ تصمیم حساس، خطرناک و سرنوشت سازی در مورد جنگ را نمیدهد.
از بعد نظامی، در حال حاضر هیچ تغییری نسبت به گذشته ایجاد نشده است، بویژه از نظر معادله بازدارندگی ایران که روز به روز در حال تقویت آن است و رزمایشهای دریایی و زمینی و آزمایش موشکهای بالستیک که بهترین دلیل برای افزایش قدرت بازدارندگی این کشور است. واشنگتن به خوبی این مساله را در نظر دارد و اساسا به همین دلیل است که به تهران فشار وارد میکند، در واقع قدرت نماییهای اخیر ایران در زمینه معادله بازدارندگی اش، هر رئیس جمهور و فرمانده نظامی آمریکایی را بر آن میدارد تا قبل از ورود به هر ماجراجویی، تمام ظرفیتهای نظامی ایران را در نظر داشته باشد.
علاوه بر این، اسرائیل همواره نقطه ضعف حساسی در هر گونه تجاوز به ایران یا طرفهای محور مقاومت است، چرا که این موضوع خطر بزرگی برای اسرائیل داشته و قطعا صهیونیستها به دور از هیاهوی ترامپ پس از شکست در انتخابات، عناصر زیادی را مد نظر قرار داده و به بررسی دقیق شرایط میدانی و خطرات ورود به جنگ با ایران، میپردازند.
در صورتی که آمارها در مورد انتخابات آمریکا، مبنی بر رأی دادن نسبت زیادی از یهودیان این کشور به نفع بایدن و دوریشان از ترامپ که هر خدمتی به اسرائیل کرده، درست باشد، همین امر کافی است تا اسرائیل در موضع مخالف با هر گونه ماجراجویی نظامی ترامپی در منطقه باشد، این در حالی است که همه از میزان اثرگذاری صهیونیستها در تصمیمات مهم کاخ سفید آگاه هستند.
برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، به معنای ورود عملی به تصمیم جنگ با ایران نیست، چرا که چنین تصمیمی نیازمند پیشنهادهای پنتاگون بوده و تحت تاثیر موضع مسئولان نظامی قرار نمیگیرد. گذشته از این، در صورتی که ترامپ توانسته باشد از مانع بزرگ قانونی، یعنی مخالفت کنگره با جنگ، عبور کند، دیگر توجهی به مخالفت وزیر دفاع و نیروهای نظامی خود ندارد.
از سوی دیگر، عقب نشینی یکی از بزرگترین ناوهای آمریکا از خلیج فارس، با هدف حمایت از آن در برابر موشکهای ایرانی در صورت وقوع جنگ هم نمیتواند شاخص قاطعی برای وجود تصمیم شعله ور شدن جنگ در خلیج فارس باشد، چرا که صدها پایگاه آمریکایی همچنان در منطقه پابرجاست، که همگی در تیر رس موشکها و پهپادهای ایران هستند.
در نهایت، درست است که شرایط فعلی امکان آغاز حملهای به ایران، با دستور ترامپ را بعید میشمارد، اما شخصیت غیر قابل پیش بینی رئیس جمهور مستقر آمریکا، میتواند نقش مهمی در امکان اتخاذ تصمیمات جنون آمیزی توسط وی را داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید