سیدمصطفی میرسلیم با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده گفت که وقتی راهبرد دولت آمریکا در هفتاد سال گذشته نسبت به ایران تغییری نکرده و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کینهتوزی هم بر آن افزوده شده نباید توقع داشت راهبرد ایران براثر انتخابات آمریکا، دچار تحول شود.
شما پیش از این عنوان کرده بودید ترامپ و بایدن دو روی یک سکه اند، آیا فکر میکنید پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، تغییری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی رخ خواهد داد؟
سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکا اقلا دارای دو لایه است: یک لایه راهبردی و دیگری لایۀ عملیاتی یا کاربردی. هرکدام از این دو لایه باید به دقت بررسی شود و پاسخ مناسب آن تشریح شود.
یعنی شما اعتقادی به تغییر راهبردی ندارید؟
وقتی راهبرد دولت آمریکا در هفتاد سال گذشته نسبت به ایران تغییری نکرده و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اصلاح که نشده، هیچ، کینهتوزی هم بر آن افزوده شده است، چگونه توقع دارید راهبرد جمهوری اسلامی بر اثر این قبیل حرکات انتخاباتی، دچار تحول شود؟ دلائلی که در این باره میتوان مطرح کرد، به برنامههایی برمیگردد که آمریکا علیه ایران به اجرا گذارد؛ بخشی از آن برنامهها پس از تسخیر لانۀ جاسوسی افشا شد و برخی دیگر با بروز جنگ عراق علیه ایران و رفتار آمریکا در زمینههای یورش فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی پس از شکست در زمینۀ سیاسی آشکار شد؛ سیاستمداران آمریکایی متوجه شدند که آنچه با پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد، ابعادی فراگیرتر از انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت دارد؛ به ویژه متوجه شدند که انگیزههای آرمانی یعنی اعتقادی و دینی در انقلاب اسلامی بر سایر انگیزههای سیاسی و اقتصادی قبلی، غلبه دارد و آنها را کاملا تحتالشعاع خود قرارداده است: شعار سراسری استقلال، آزادی جمهوری اسلامی بسیار فراتر از اهداف مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت بود و هدف آن نجات ایران از یوغ سرسپردگی به آمریکا و نجات کشور از سیطرۀ استکبار بر سرنوشت مردم ایران بود و این موضوع نفی بنیادین سلطۀ آمریکا بر مقدرات ایرانیان بود که با این مشخصات برای اولین بار در دنیا مطرح می شد.
و پیروزی انقلاب اسلامی را آغاز این روند میدانید؟
پیروزی انقلاب اسلامی باعث تحیّر سیاستمداران آمریکایی شد ولی متوجه عمق تحولی که در ایران رخ داده بود نشدند و نخواستند آن را به رسمیت بشمرند و بدان احترام گذارند و گمان برده بودند که با همان ترفندهایی که قبلا در ایران و برخی از کشورهای دیگر، برای براندازی حکومتهای ملی به کار برده بودند میتوانند انقلاب اسلامی را نیز سرنگون کنند و این فرآیند را به اجرا گذاشته بودند تا این که با تسخیر لانۀ جاسوسی به طور کامل عنادشان افشا شد و چون آن تسخیر در تاریخ آمریکا بیسابقه بود باعث تحقیر شدید ابر قدرتی سلطهگر به دست کسانی شد که برای حضور در میهنشان از آنها حق توحش میستاندند! کینهتوزی از آن زمان، بر سیاستهای آمریکا اضافه شد. پس از آن در آمریکا و اروپا و بویژه در اسرائیل که دست نشاندۀ انگلیس و تحت حمایت کامل آمریکا بود و هست، بررسیهای دقیق تاریخی و تحقیقات جامعهشناسانه و پژوهشهای دینی دربارۀ اسلام و تحقیقات مذهبی دربارۀ تشیع آغاز شد و محصول آن هزاران مقاله و صدها کتاب است که ما در مرکز بازشناسی اسلام و ایران فهرست آنها را گردآوری کردیم و آن مطالعات شناخت آنها را نسبت به ما ایرانیان و اسلام و تشیع بسیار دقیقتر از کلیاتی که قبلا کم و بیش میدانستند کرد. از جمله نکات مهمی که آنها دریافتند این بود که دین اسلام و بویژه مذهب تشیع ویژگیهایی به لحاظ اجتماعی در ایرانیان بوجود آورده که مانع به خدمت درآوردن آنها به نفع مطامع استکباریشان می شود و اگر با ترفندهایی بتوانند مدتی بر آنها مسلط شوند، آنها به اتکای مبانی محکم اعتقادی خود دیر یا زود دست به قیام میزنند و خود را از زیر بار ستم میرهانند و حتی ستمگر را به کیش خود درمی آورند!
اقدامات آنها چه آثاری از خود به جای گذاشت؟
در چند مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بویژه بعد از خاتمۀ جنگ تحمیلی طبق برنامۀ زمانبندی مشخص و با طرحهای اجرائی دقیق و پشتیبانی شده، اقدامات مهمی را آغاز کردند که دامنۀ نفوذ و اثرگذاری آن منحصر به ایران نمیشد و تمام مناطق دیگر را که با الهام از جمهوری اسلامی تحرکات آزادی خواهانه شروع کرده بودند، دربرمیگرفت:
١- بدون تمرکز بر مقابله با خداباوری، که می دانستند ریشههای محکمی در ایرانیان دارد، موضوع اعتقاد به قیامت را هدف اول خود قراردادند تا این اصل را که در حقیقت معنای کاربردی به خداباوری می داد، بتدریج کمرنگ کنند و تا آنجا پیش بروند که به لحاظ اعتقادی به فراموشی سپرده شود. باور به قیامت نقطۀ قوتی بود که مانع خیلی از رفتارهای انحرافی و خفتبار میشد؛ پس برای تضعیف آن باور و خارج کردن آن از تصمیمات زندگی ایرانیان طراحیهای منسجم و غیرعلنی خود را به اجرا گذاشتند و پیش بردند.
٢- چون اعتقاد به ظهور منجی مانع موفقیت کامل آنها در فراموش کردن قیامت میشد، همزمان با کمرنگ کردن اعتقاد به قیامت به ایجاد انحرافات متعدد در باور مردم نسبت به امام زمان و قیام مهدی موعود پرداختند: صدها گروه و نحله ایجاد شده که البته بسیاری از آنها متلاشی شدهاند.
٣- تقویت اباحیگری با هدف فراری دادن مردم از دین و از پایبندی به احکام شرع در قوانین، که از اصول غیرقابل تغییر قانون اساسی ما است، و عدم اهتمام لازم به آموزش اصول دین در مدارس و پایبندی به اقتضای عفت نزد نسل جوان ، که ادبیات موذیانه آن را با مطالعۀ سند ٢٠٣٠ می توان مشاهده کرد.
٤- بریدن پیوند مردم با خدا با سعی در تضعیف جایگاه مساجد و ائمۀ جماعات و نماز جمعه و نماز جماعت و حتی اصل نماز که ستون دین است.
٥- رشد لاابالیگری و رواج موذیانۀ مواد مخدر و مسکرات که باعث بازشدن دریچۀ بقیۀ مفاسد اجتماعی میشود.
این فعالیتها چگونه پیش رفت؟
برای آن منظور آنها از نتیجۀ یک تحقیق که نشان میداد الگوهای گروههای اجتماعی، هنرپیشهها و ورزشکارانند، از تمام قابلیتهای فعالیتهای هنری و ورزشی استفاده کردند. چگونگی بکارگیری فضای هنری بسیار مفصل است و بر اساس خطوط راهنمایی است که بویژه بر تولید فیلمها اثر میگذارد همچنین موسیقی و در ابعاد محدودتر تئاتر؛ پشتیبان این فعالیتهای هنری طبیعتاً اقدامات فرهنگی است که در تولیدات مکتوب بویژه داستانهای کوتاه و بلند شاهد آنیم. از لحاظ فنی اشاعۀ این تولیدات امروز با استفاده از ماهوارهها و امکانات فضای مجازی آنچنان تقویت شده که شرایط امروز کشور در مقابله با دشمنان ملت، به هیچ وجه قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست. بسیاری از انحرافات و بدآموزیها پس از اشاعه آن تولیدات هنری و فرهنگی و نیز برنامههای ورزشی و گزارشهای وابسته به آنها رخ داده است.
همچنین بدنام کردن و تضعیف اقدامات نظارتی و ممیزی به موازات پخش و اشاعۀ آن برنامههای انحرافی مانع ساماندهی کاربرد بهرهبرداری قانونمند بسیاری از فعالیتهای هنری و فرهنگی و ورزشی مفید شده است.
یعنی شما معتقدید در داخل کشور زمینۀ شیوع چنین فعالیتهایی تسهیل شده است؟
البته! دربارۀ ریشههای داخلی زمینهساز آن انحرافات فرهنگی و اجتماعی، مواردی را میتوان ذکر کرد:
١- ما میدانیم که یکی از دروازههایی که بر روی کفر باز میشود، فلاکت است. بنابراین تدابیری که برخلاف اقتضای خودباوری موجب شکل گرفتن فقر در کشور و افزایش فلاکت شده است، تأثیرگذاری آن انحرافات و تشدید اثر آن را بویژه بر نسلهای پس از انقلاب، تسهیل کرده است. یکی از مسئولان آمریکایی سال گذشته اعتراف کرده بود که از هدفهای اصلی تحریمها، دستیابی به فلج کردن قوۀ مجریه برای مقابله با انحرافات فرهنگی و اجتماعی است زیرا دولت نمیتواند در یک زمان در دو جبهۀ اقتصادی و فرهنگی تلاش مؤثر داشته باشد و ناگزیر میشود معیارها و ارزشهای اعتقادی را فدای رسیدگیهای اقتصادی کند... و همین طور شد.
٢- عدم صداقت مجریان: همان طور که راه نجات از مشکلات در صداقت است، عدم صداقت نیز منتهی به هلاکت میشود. اگر مردم به عدم صداقت مجریان پی ببرند به تدریج از آنها سلب اعتماد میکنند و براحتی در دام کسانی میافتند که ظاهر فریبند ولی از پشت خنجر میزنند. مسئولان با اتخاذ روشهای غلط و سپس برخورد منافقانه با مردم راه را برای پناه بردن مردم به بیگانگان هموار میکنند تا در نتیجه طرفدار برنامههای انحرافی آنها میشوند. گرایش به سمت لاابالیگری تا حدودی محصول یأس است، یأس از کسانی که میبینند با آنها صادق نیستند، یأس از توجیه منافقانۀ کاستیها، یأس از برنامهها و طرحهایی که عملا بر مشکلات مختلف مردم از جمله امور معیشتی میافزاید. یأس از کسانی که توقع دارند چارهگشای قاطع نابسامانیها باشند ولی مردم را با آمار درمانی به تحیّر و تعجب و تنفر گرفتار میکنند.
٣- در انتظار اجرایی شدن سیاستهای گرهگشا و اسناد راهبردی نظام مقدس جمهوری اسلامی و براثر تأخیر در اجرا و به دنبال بیمبالاتی برخی مسئولان، راه نفوذ و حتی پیاده شدن عملی اسناد فریبا و انحرافی نظیر ٢٠٣٠ باز میشود و عملا در مواردی بدون سروصدا به اجرا گذاشته میشود تا اباحهگری بتدریج در اذهان عمومی عادی جلوهگر شود و هویت ملی مخدوش و غیرت ملی کمرنگ و عدم تعهد دینی عادی تلقی شود و همۀ اینها یعنی راه را برای نفوذ معاندان باز کردن.
٤- کمیاب و در نهایت نایاب شدن الگوهای موجه و تغییر یافتن گروههای مرجع اجتماعی و جایگزین شدن با الگوهای نامناسب. به جای آن که در زندگی روزمره و برای آیندهای روشن، پیامبر (ص) و آل او اسوه و سرمشق باشند و بمانند، چهرههای بی بندوبار و کاملا غیرمتعهد، برای دلربایی از مردم بویژه از گروههای آسیبپذیر یورش میبرند. اهمیت جایگاه الگوهای اجتماعی به لحاظ تأثیرگذاری ناخودآگاه بر رفتار مردم در اذهان عمومی کمرنگ و درنهایت محو و به نوعی جامعه خلع سلاح میشود.
شما راه برون رفت از این وضع را چه میدانید؟
راهی که ما طی کردیم تا به پیروزی انقلاب رسیدیم، برای بقای انقلاب و حفظ ارزشهای آن نیز معتبر است، یعنی پایبندی به اسلام و اصول آن از یک سو و نشان دادن تعهد عملی به احکام آن از سوی دیگر: اینها راه خروج از بن بست و نقطۀ قوت ما نزد سرمایۀ نیروی انسانی آرمانگرا و ایثارگر و مؤمن و انقلابی و میهندوست است؛ آنها حافظ استقلال و پشتوانۀ آزادی و ضامن بقا و اقتدار جمهوری اسلامیاند.
چه برنامهای در این زمینه وجود دارد؟
برنامۀ ششم امسال خاتمه مییابد و ان شاءالله در قالب برنامۀ هفتم باید اقداماتی را اولویت دهیم، ازجمله:
١- رفع فقر و فلاکت و بازگشت ارزش پول ملی با محوریت قراردادن تولید و رونق دادن به اشتغال مولد.
٢- آگاهی رسانی عمومی و عمیق نسبت به هجوم بیامانی که به نظام مقدس ما شده است بویژه از نظر فرهنگی و اقتصادی و برای تضعیف سرمایۀ اجتماعی کشور.
٣- مبارزۀ قاطع با فساد بویژه با فرآیندهای فسادزا و اهتمام مشترک سه قوه برای اولویت قایل شدن به پیشگیری از شکل گیری فساد. تا زمانی که روشهای غیرشفاف و فرآیندهای فسادزا ریشه کن نشود امیدی به پیشرفت نمی توان داشت.
٤- تثبیت خداباوری و تقویت اعتقاد به قیامت با محوریت عدالت مهدوی.
٥- افزایش سرمایۀ انقلابی و جلوگیری از ادامۀ غارت کشور، با گزینش مدیران بر مبنای قواعد شایسته سالاری و سپردن شیرازۀ امور کشور به دست کسانی که نسبت به انقلاب نااهل نیستند.
براساس این برنامه مناسبات ما با آمریکا باید چطور باشد؟
آمریکا سه دسته خسارت به جمهوری اسلامی وارد آورده است:
١- بیاعتنایی به پیروزی انقلاب اسلامی و به رسمیت نشمردن آن و طراحی براندازی انقلاب.
٢- اعمال تحریمهای ظالمانه در چهل سال گذشته که هم باعث خسارت و هم موجب عدم نفع برای ما شده است.
٣- اجرای طرحهای متعدد یورش فرهنگی و جنگ سخت و نرم برای ایجاد انحراف نسبت به اصول انقلاب اسلامی.
برای هر سه دسته، غیر از عذرخواهی، آمریکا باید پیشنهاد جبران خسارتهای مادی و معنوی را که بر ما وارد شده است، ارائه دهد و صادقانه عمل کند و نشان دهد دست از رویۀ استکباری و ضد بشری خود برداشته است و الا باید منتظر عواقبی بسیار هولناک باشد.
دیدگاه تان را بنویسید