آنچه در شرایط فعلی ضرورت دارد پرهیز از افراط و تفریط و نگاه صفر و صدی به روند مذاکرات پیشرو است باید با واقع نگری و عینیت شناختی بدور از هیجان زدگی به روند پیش رو نگریست و اجازه فضاسازی به مخالفان و کارشکنان با شفافیت و انسجام اطلاع رسانی توسط وزارت امور خارجه و تدبیر و عقلانیت عمومی کاربران و لایه های مختلف و متکثر جامعه که ذینفعان حقیقی و بزرگترین حامیان تیم مذاکره کننده ایرانی هستند، از همین بدو و ابتدای کار نداد.
هنوز نه خانی آمده و نه خانی رفته است، نه به بار است و نه به دار است، نه هنوز بساط دیپلماسی پهن شده که منتظر دود سفید و سیاهش باشیم و نه هنوز سفرهای پهن گشته که منتظر صرف اطعمه و اشربهاش باشیم و درباره کم و کاست چاشنی و کیفیت آن به بحث و مجادله بپردازیم که از هر سو حرفی و سخنی به هوا خاسته و هر طیف و شخصی از منظر خود به تحلیل و بازخواست مذاکرات و مذاکره کنندگان شمشیر راست کرده است.
از همان اولین دقایق انعقاد اظهارات ترامپ در خصوص مذاکره با ایران، در اولین واکنش ها به جای پرداختن به اصل ماجرا، حاشیه سازی ها شروع شد و حتی شمار زیادی از حامیان مذاکره و توافق، انگشت اتهام به سمت داخلی ها گرفته و عطف به بکارگیری عنوان مذاکره مستقیم، طرف ایرانی را متهم به دروغگویی و پنهان کاری از همین بدو کار کردند، در حالی که ترامپ شهره به اظهارنظرهای غلوآمیز و جنجالی در راستای شخصیت محوری خاص خود است، بیانیه وزارت خارجه که ساعتی بعد انتشار یافت و طی آن مکان و مذاکره کنندگان مشخص شد، نشان داد که طرف ایرانی با هوشیاری و شفافیت پیامدی قرار نیست این بار فضای رسانهای را به طرف مقابل وا سپارد و عنان امور را به دست گرفته است، با اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که رسما اعلام داشت تاکنون هیچ مذاکرهای بین دو طرف انجام نشده، مشخص شد که حق با طرف ایرانی بوده و مذاکراتی برقرار نشده که مستقیم یا غیر مستقیم باشد و منظور ترامپ از مذاکرات مستقیم، آغاز گفتگوهای دوجانبه و بی واسطه نه شکل و شمایل مذاکرات است.
مقاله سید عباس عراقچی در روزنامه واشنگتن پست در خصوص منظور، کم و کیف و چارچوب مذاکرات غیر مستقیم از سوی طرف ایرانی در نشریه معتبر آمریکایی به همه حرف و حدیث ها و شایعات در این زمینه پایان بخشید، البته اگر در نظر منتقدان سخنان رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی سندیت داشته باشد!
حال فارغ از این چانه زنی ها در خصوص ساختار و شاکله عنوانی مذاکرات پیش رو، شاهد آن هستیم که طیف های مختلف و متکثر سیاسی هنوز سوت آغاز ماراتن مذاکرات به صدا در نیامده است، به انحای مختلف ساز مخالفت کوک کرده و مشغول سم پاشی در اذهان عمومی داخلی و خارجی هستند، بدون آنکه ذره ای به مصالح ملی و منافع ملی و خیر عمومی و دغدغههای توده های ملت توجه و عنایتی داشته باشند.
که این مخالف خوانی ها به لحاظ طیفی و ماهیت و خاستگاه سیاسی و نیز تفکر و مسئله نگری در چند قالب کلی قابل صورت بندی هستند:
اول-مخالفان از جنس براندازی و ضدیت با اصل نظام سیاسی مستقر که قاطبه آنان دلخوش به چالش افزایی میان ایران و ایالات متحده به مثابه یگانه مفر و روزنه برای تغییر ساختار حاکمیتی هستند و تا بدانجا پیش رفتهاند که برای حمله نظامی به موطن مادری خود لحظه شماری میکنند و تنها امید آنان برای آینده سیاسی خود آویزان شدن به طرف خارجی به هر طریقی است و بدیهی است که هرگونه پالس مثبتی مبنی بر تنش زدایی برای آنان به منزله بر باد رفتن تمامی اوهام و آرزوهای خیالی است.
دوم-حامیان افراطی موسوم به سوپر انقلابی های دو آتشه که هرگونه مسامحه و تساهل در برابر ایالات متحده را به متابه وادادگی در برابر دشمن تاریخی می دانند و مذاکره را به معنای تسلیم و وادادگی در برابر شیطان بزرگ، نگرش ایدئولوژیک محوری که ریشه در واقعیات میدانی و تحولات جهانی ندارد و به تجربیات تاریخی و آموزه های مذهبی و سیره های دینی نیز التفات و اعتنایی ندارند که بزرگان و پیشوایان مذهبی نیز به ضرورت با خصم مبین و دشمنان ددمنش به مذاکره و تفاهم رسیده و در نهایت پیروز نهایی جبهه حق بوده است.
سوم-کسانی که خود را در زمره حامیان و هسته سخت قدرت در جمهوری اسلامی قلمداد میکنند و به رغم آنکه میدانند اصول کلی سیاست خارجی منطبق بر سه عنصر عزت و حکمت و مصلحت در سطوح کلان و عالیه نظام تدبیر و تبیین و تدوین میشود، از آنجا که حیات و ممات سیاسی آنان در طول سالیان متمادی بر فضای التهابی و پرتنش استوار شده و مانیفست و پارادایم سیاسی آنان بر وجوه سلبی استوار است و در وجه ایجابی حرفی برای گفتن و گزارهای برای جلب افکار عمومی ندارند، به رغم آنکه میدانند سیاست اصولی فعلی اقتضای تنش زدایی و حرکت در مسیر دیپلماسی تعادلی دارد، به طرق مختلف و به شیوه های متفاوت، علنی و در لفافه مشغول فضاسازی منفی در قبال مذاکرات پیش رو هستند.
چهارم-کسانی هستند که در طول بیست و دو سال گذشته که گردنده هستهای ایران تبدیل به چالش جدی و پرهزینه برای کشور شده است، از این فضا منتفع گشته و به قول عامیانه در زمره کاسبان تحریم قرار دارند، کسانی که خود را با وضعیت بغرنج این سالها تطبیق داده و توانسته اند با حداکثر بهره برداری ممکن خود را مستفیض و کامروا از شرایط موجود کنند و بدیهی و طبیعی است که هر حرکت و تکانههای که منجر به گشایش در وصعیت موجود و فروپاشی ساختار تحریم های ظالمانه شود، برای آنان چون زهر هلاهل میماند و به هر طریق ممکن در مسیر مذاکرات از هیچ کارشکنی دریغ نخواهند ورزید.
پنجم-موافقان بی چون و چرا و تمام قامت مذاکره در هر شرایط و موقعیتی و با هر کم و کیفی که تنها راه نجات کشور از بحران را در عادی سازی روابط با ایالات متحده می دانند و در این مسیر دچار چنان افراطی میشوند که به عنوان متال راجع به سخنان ترامپ در همان وهله اولیه انگشت اتهام را به سمت اردوگاه خودی گرفته و مقامات داخلی را مورد هجمه و حمله قرار دادند، اینان هر چند مخالف مذاکره نیستند اما در نهایت این نگاه افراطی آنان نه تنها در داخل ایجاد حساسیت زایی و انشقاق و چند دستگی می کند و این در عمل به ضرر مذاکره کنندگان خواهد بود و آب به آسیاب مخالفان مذاکره خواهد ریخت که در نهایت پالس های نادرستی نیز به طرف خارجی مخابره میکند.
ششم-طیفی از سیاسیون هستند که با اشاره به اتفاقات گذشته و برخی سیاست های نادرست و فرصت سوزی ها در ادوار گذشته مذاکرات بهغصوص در برهه توافق برجام، با اشاره به آن اتفاقات نسبت به آن کنایه و متلک گفته و معتقدند که با چنین دست فرمان هایی، همچون «مذاکرات غیر مستقیم» بعید است که فرجام منتج به نتیجهای حاصل شود. آنان البته گربیراه سخن نمیگویند و برخی ایرادات را به درستی گوشزد میکنند اما توجه ندارند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و گذشته؛ گذشته است و در شرایط حال و فعلی است که باید با همنوایی و همداستانی در برابر طرف خارجی از صحنه و میدان مذاکره برای منافع ملی و هیر عمومی نتیچه ابتیاع کرد و اکنون وقت گله و گله گذاری نیست.
هفتم-کسانی که همه چیز را به نتیجه مذاکرات گره زده و از هم اکنون سطح توقعات را آنچنان بالا میبرند که گویی به طرفه العینی همه چیز در اندک مجالی عادی و مرتفع میشود و با آغاز مذاکرات فضا گل و بلبل خواهد شد. خطر این آگراندیسمان و نگاه فانتزی کمتر از تندروهای ضد مذاکراتی نیست، و چنین توقع سازی هم گریبان گیر مذاکره کنندگان است و در هر صورت موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات پیش رو نیز منجر به هزینهسازی مضاعف خواهد شد.
در نهایت باید گفت آنچه در شرایط فعلی ضرورت دارد پرهیز از افراط و تفریط و نگاه صفر و صدی به روند مذاکرات پیشرو است باید با واقع نگری و عینیت شناختی بدور از هیجان زدگی به روند پیش رو نگریست و اجازه فضاسازی به مخالفان و کارشکنان با شفافیت و انسجام اطلاع رسانی توسط وزارت امور خارجه و تدبیر و عقلانیت عمومی کاربران و لایه های مختلف و متکثر جامعه که ذینفعان حقیقی و بزرگترین حامیان تیم مذاکره کننده ایرانی هستند، از همین بدو و ابتدای کار نداد.
دیدگاه تان را بنویسید