ارسال به دیگران پرینت

چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌سوری: آتشی برای روشنایی، نه ویرانی | چهارشنبه‌سوری: از آتشِ خطر تا آتشِ امید

آخرین چهارشنبه‌ی سال که می‌رسد ، هوا بوی خاطره می‌گیرد. انگار چراغی روشن می‌شود در دل کوچه‌ها، در دل آدم‌ها. آتشی که از قدیم روشن می‌کردیم، نه برای ترس بود، نه برای ویرانی، که برای روشنی بود، برای گرم شدن دل‌ها، برای راندن تاریکی و آمدن نور.

چهارشنبه‌سوری: آتشی برای روشنایی، نه ویرانی | چهارشنبه‌سوری: از آتشِ خطر تا آتشِ امید

چهارشنبه‌سوری، آتش مهربانی

عبدالرضا خزایی

آخرین چهارشنبه‌ی سال که می‌رسد ، هوا بوی خاطره می‌گیرد. انگار چراغی روشن می‌شود در دل کوچه‌ها، در دل آدم‌ها. آتشی که از قدیم روشن می‌کردیم، نه برای ترس بود، نه برای ویرانی، که برای روشنی بود، برای گرم شدن دل‌ها، برای راندن تاریکی و آمدن نور.

چهارشنبه‌سوری، جشنِ زنده‌ماندن است، جشنِ بدرقه‌ی زمستان و خوش‌آمد به بهار. آتش، گرماست، روشنی است، جان‌بخش است، اما اگر مهربانی را از آن بگیریم، اگر ندانیم چگونه با آن رفتار کنیم، اگر از بازی نور به بازی با خطر برسیم، دیگر آتشِ جشن نیست، آتشِ درد می‌شود.در روزهایی که شادی کمیاب شده، چهارشنبه‌سوری یکی از همان بهانه‌های قشنگ است که لبخند را به چهره‌ی آدم‌ها برگرداند. اما شادی وقتی زیباست که کسی را نترساند، که پنجره‌ای را با دلهره نلرزاند، که کودکی را در آغوش مادر به وحشت نیندازد.چهارشنبه‌سوری را باید همان‌طور که بود، همان‌طور که باید باشد، زنده نگه داشت؛ با نور، با گرما، با خنده‌های بی‌دلهره، با دستانی که گره نمی‌خورند به اندوه. بگذاریم این شب، بوی دود ندهد، بوی ترس ندهد، بوی بیمارستان ندهد. بگذاریم این آتش، فقط آتشِ زندگی باشد، آتشِ امید، آتشی که از دلش، سالی نو، با دلی آرام آغاز شود.بیایید این چهارشنبه، آتش را برای روشنایی بخواهیم، نه برای ویرانی. بیایید شادی را به هم هدیه بدهیم، نه درد را. بیایید چهارشنبه‌سوری را همان‌طور که باید، جشن بگیریم: با دل‌هایی آرام، با چشمانی که از زیبایی می‌درخشند، نه از اشک.

منبع : عبدالله خزایی
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه