ارسال به دیگران پرینت

برجام ۱۰ ساله | تحریم ترامپ

ده سال پس از برجام: برنامه هسته‌ای ایران، همچنان در نقطه عطف

ریچارد نفیو و آرین طباطبائی در یادداشتی در پایگاه اینترنتی «وار آن د راکس» نوشتند: دونالد ترامپ احتمالاً آخرین رییس‌جمهوری است که فرصت توقف ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران را خواهد داشت. آیا او موفق خواهد شد؟ 

ده سال پس از برجام: برنامه هسته‌ای ایران، همچنان در نقطه عطف

ریچارد نفیو و آرین طباطبائی در یادداشتی در پایگاه اینترنتی «وار آن د راکس» نوشتند: دونالد ترامپ احتمالاً آخرین رییس‌جمهوری است که  فرصت توقف ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران را خواهد داشت. آیا او موفق خواهد شد؟ در ادامه این مطلب آمده: تهران در موقعیتی تضعیف شده قرار دارد، چرا که به‌طور فاجعه‌باری پیامد‌های بلندمدت حملهٔ حماس در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پاسخ بعدی از سوی اسرائیل را دست کم گرفته است. اما حتی یک جمهوری اسلامی تضعیف‌شده نیز می‌تواند به منافع آمریکا آسیب برساند و باعث شود این کشور مجبور شود منابع قابل توجهی را برای مدیریت بحران دیگری در منطقه اختصاص دهد. در حالی که تمرکز اخیر بر روی ایران عمدتاً بر فعالیت‌های منطقه‌ای آن بوده و توجه به مسئلهٔ هسته‌ای را کمرنگ کرده است، اما به لحاظ تاریخی شرایط برعکس بوده است — و دیر یا زود مشکل هسته‌ای دوباره به سرخط اخبار باز خواهد گشت. دولت ترامپ اکنون فرصت و تعهدی برای برقراری توازنی مجدد دارد، یعنی همزمان مسئلهٔ هسته‌ای را مدیریت کند و فضای لازم برای بازسازی شبکهٔ نیابتی‌ای که نیرو‌های آمریکا و همپیمانانش را هدف قرار داده و گزینه‌های آنها را طی ده سال گذشته محدود کرده بود، را از ایران بگیرد. اسرائیل نشان داده که امکان پذیرش ریسک‌های بیشتر در پاسخ به تحریک‌ها و حملات ایران وجود دارد. ایالات متحده نیز باید به همین منوال عمل کند — و از کل ابزار‌هایی که در اختیار دارد استفاده نماید تا از تبدیل برنامهٔ هسته‌ای ایران به یک سلاح جلوگیری نماید، از بازسازماندهی نیرو‌های متحد ایران جلوگیری کند و از فروغلطیدن بیشتر منطقه به سمت هرج و مرج جلوگیری نماید.

چگونه به این نقطه رسیدیم همیشه هدف این بوده است که امسال سال مهمی برای برنامهٔ هسته‌ای ایران باشد. ده سال پس از انعقاد توافق هسته‌ای ایران (که به‌طور رسمی «برنامه جامع اقدام مشترک» نامیده می‌شود)، قرار بود مرحله فراغت مسئلهٔ هسته‌ای ایران با پایان محدودیت‌ها و تحریم‌های عمدهٔ هسته‌ای رقم بخورد. اما توافق هسته‌ای آن ده سال را به عنوان دهه‌ای می‌دید که برنامهٔ هسته‌ای ایران به شدت محدود شده و تلاش‌های تحقیق و توسعهٔ آن مهار گشته و توانایی گسترش زیرساخت‌های هسته‌ای تهران از بین برود. اگرچه برخی از خردمندان در باب درستی این منطق تردید داشتند، اما آن ده سال به عنوان سنگ بنایی برای مذاکرات دیگر در نظر گرفته شده بود، شاید حتی مذاکراتی که مستقیماً به برنامهٔ هسته‌ای مربوط می‌شد، با تمدید مهلت‌های پایان و محدودتر کردن برخی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران.سال ۲۰۲۵ همچنان سالی مهم باقی خواهد ماند، اما به دلایلی بسیار متفاوت. با رهایی از محدودیت‌های ناشی از تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای در ماه می ۲۰۱۸ با امید به یک توافق بهتر، ایران برنامه‌های تحقیق و توسعهٔ سانتریفیوژ‌ها و گسترش هسته‌ای خود را از سر گرفت. پس از رسیدن به قدرت، دولت بایدن تلاش‌های خود را بر بازگشت متقابل به عمل به توافق متمرکز کرد، اما در نهایت ایران علاقه‌ای به این موضوع نشان نداد. پیشرفت هسته‌ای ایران از آن زمان بدون توقف ادامه یافته است. امتناع دولت بایدن از در نظر گرفتن هر چیز دیگری جز توافق هسته‌ای برای دو سال اول دوران ریاست جمهوری و سپس عدم توانایی در اعمال فشار کافی برای محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، منجر به این شده است که اکنون ایران تنها یک یا دو هفته فاصله زمان نیاز داشته باشد تا در صورت تصمیم گیری، مواد کافی برای ساخت اولین سلاح هسته‌ای خود را به دست آورد، که معادل کاهش ۹۶ درصدی زمان مورد نیاز برای ساخت بمب نسبت به فاصله زمانی پیش بینی شده در توافق هسته‌ای است.یکی دیگر از نگرانی‌های عمده، شبکهٔ متحدان ایران بود. آن شبکه اکنون بسیار تضعیف شده است. عملیات‌های اسرائیل به‌طور مؤثری توانایی‌های نیرو‌های کلیدی وابسته به تهران، یعنی حزب‌الله را که به عنوان واسطه اصلی با سایر متحدان غیردولتی آن عمل می‌کرد، کاهش داده، ساختار فرماندهی آن را از بین برده و بخش عمده‌ای از تسلیحات آن را نابود کرده است. سقوط رژیم اسد در سوریه و جنگ اسرائیل علیه حماس نیز به تغییر توازن قدرت منطقه‌ای علیه تهران کمک کرده‌اند. ایران هنوز توانایی اقدام دارد، از جمله حرکت به سمت سلاح هسته‌ای، و ممکن است به بازسازی شبکهٔ متحدان خود برای بازیابی عمق راهبردی اش اولویت دهد. اما این فرایند زمان‌بر خواهد بود و اکنون محاسبات استراتژیک ایران از نظر تأثیرپذیری و نفوذپذیری نسبت به اواخر جنگ ایران و عراق در اواخر دهه ۱۹۸۰ بسیار بازتر شده است. دولت جدید اکنون فرصت محدودی برای تعیین لحن روابط خود با ایران در اختیار داردلحظهٔ واقعی بحران هسته‌ای 

دولت ترامپ وعده داده که فشار بر علیه ایران را تشدید کند. احتمالی بسیار واقعی وجود دارد که آغاز این مسیر، باعث شود ایران محدودیت‌های خودخوانده باقی‌مانده در زمینهٔ هسته‌ای را بشکند. بر اساس گزارش‌ها، رویکرد دولت بایدن در قبال این تهدید، به جای تشدید، کاهش تنش متقابل و غیررسمی بوده است. اما ترامپ نمی‌تواند به سادگی به همان سیاستی که در سال ۲۰۱۸ اجرا کرد بازگردد، همانگونه که دولت بایدن نتوانست توافق ۲۰۱۵ را احیاء نماید. امیدواریم دولت ترامپ این واقعیت جدید را بپذیرد: تهران از نظر منطقه‌ای ضعیف‌تر از هر زمان در دهه گذشته است، اما از نظر برنامهٔ هسته‌ای پیشرفته‌تر از همیشه می‌باشد. هرچند که فروپاشی حکومت کنونی ایران می‌تواند به عنوان یک تغییر مثبت تلقی شود، اما حتی با وجود نارضایتی فزاینده در میان مردم ایران احتمال وقوع آن چندان بالا نیست. ایران هنوز دارای سازمان‌های امنیت داخلی کارآمد و توانایی تحمیل ارادهٔ خود است. خوشبختانه، ایالات متحده می‌تواند موضع خود را نسبت به ایران بدون فشار برای تغییر حکومت (که به نظر می‌رسد ترامپ علاقه‌ای به دنبال آن ندارد) بهبود بخشد، البته با تمرکز روی این سه هدف: جلوگیری ازحرکت ایران به سمت سلاح هسته‌ای، محدود کردن تلاش‌های ایران برای بازسازی شبکهٔ متحدان منطقه‌ای، و مهار اشاعه موشک‌ها و پهپاد‌های این کشور.ترامپ اکنون رئیس‌جمهور است، بنابراین بایستی فرض کنیم که ترجیحات او در درون دولت او نیز منعکس می‌شود. اگر واقعاً او در خصوص تمایل به دستیابی به توافق با ایران جدی باشد، گزینه‌هایی برای پیگیری وجود دارد. این گزینه‌ها شامل بازگشت به توافق هسته‌ای نخواهد بود، که به‌طور عمده به دلیل پیشرفت‌های فنی ایران، به‌ویژه در زمینهٔ تحقیق و توسعه سانتریفیوژ، تا حدی از حیز انتفاع ساقط شده است. با این وجود، اقدامات قابل توجهی از سوی ایران برای کاهش نگرانی‌ها درباره احتمال تولید سلاح هسته‌ای امکان‌پذیر است؛ از جمله، و به‌ویژه، اعطای دسترسی و حقوق نظارتی به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به همان سطحی که در توافق هسته‌ای توافق شده بود، آن هم به‌طور دائم. اقدامات دیگر، همچون کاهش میزان و سطح غنی‌سازی ذخایر اورانیوم به‌طوری که مدت زمان فاصله ایران تا ساخت سلاح هسته‌ای بیشتر شود، اجازهٔ راستی آزمایی این مسئله که پروژه‌های تسلیحاتی سازی برنامه هسته‌ای ایران همچنان متوقف است و توافق بر سر عدم توسعه مسیر پلوتونیومی برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای نیز اعتماد را نسبت به نیات ایران افزایش داده و دامنهٔ مشکل را محدود خواهند کرد.برای دستیابی به این اهداف، ایالات متحده باید استراتژی‌ای را اجرا کند که فرصت موجود برای ایران و خطراتی را که رهبران آن در صورت ادامهٔ گسترش برنامه هسته‌ای متحمل خواهند شد، به روشنی به آنها اعلام نماید. در عرصهٔ دیپلماسی، ترامپ می‌تواند به سرعت مجوز مذاکرات مستقیم با ایرانیان را صادر کند تا پیشنهاد یک ترتیبات فوری متمرکز بر کاهش ریسک به منظور ایجاد فضای کافی برای مذاکرات بیشتر را به طرف مقابل منتقل نماید. او باید تأکید کند که، با توجه به همزمان شدن انقضای مکانیزم ماشه طبق مفاد توافق هسته‌ای و پیشرفت‌های فنی ایران این یک فرصت زمانی محدود است. به‌طور همزمان، می‌تواند اجرای سختگیرانه‌تر تعهدات عدم اشاعه‌ای شورای امنیت سازمان ملل را منظور کند، به‌طوری که انتقال کالا‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران و همچنین سلاح به نیرو‌های متحد ایران ممنوع گردد. او همچنین می‌تواند دستور ماموریت‌های دیپلماتیک و — در صورت لزوم — مداخلهٔ نظامی برای جلوگیری از ارسال محموله‌های باری به مقصد برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را صادر نماید. واشنگتن همچنین باید با شرکای منطقه‌ای در خلیج فارس همکاری کند تا تعهدات امنیتی مشترک، از جمله همکاری در صورت نیاز به اقدام نظامی علیه برنامهٔ هسته‌ای ایران را تقویت نمایداین می‌تواند شامل اقداماتی برای مقابله با شبکه‌های متحدان ایران از طریق عملیات‌های نامنظم مانند عملیات اطلاعاتی و سایبری نیز باشد. هیچ یک از این اقدامات لزوماً نیازمند یا مستلزم اقدام نظامی فوری علیه ایران نیستند، اما نشان‌دهندهٔ عزم آمریکا برای اجرای تعهد دیرینهٔ دوجانبه نسبت به جلوگیری از دستیابیٔ ایران به سلاح‌های هسته‌ای می‌باشند.

از سوی دیگر، اعمال فشار از طریق تحریم‌ها مستلزم گفت‌و‌گو‌های جدی با چین دربارهٔ خرید نفت ایران و همکاری آنها در کاهش خرید نفت یا محدود کردن دسترسی ایران به درآمد حاصل از آن خواهد بود. چین به‌صورت رایگان چنین اقدامی انجام نخواهد داد و سایر ابتکارات ترامپ، مانند تعرفه‌های احتمالی برای واردات کالا‌های چینی، نیز باعث می‌شود پکن نسبت به همکاری مردد شود. با این حال، اگر ترامپ در خصوص توافق با ایران جدی باشد، دستیابی به تفاهم اولیه با چین امری حیاتی است. یکی از راه‌های تشویق چین برای همراهی، تأکید بر طبیعت ناپایدار عرضه‌های انرژی از خاورمیانه در صورت ادامهٔ برنامهٔ هسته‌ای بدون محدودیت ایران است. ایالات متحده می‌توانداین موضوع را با افزایش تهدید نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران از طریق تعهد صریح به گسترش دامنه اهداف به سایر دارایی‌های حکومت، به‌خصوص زیرساخت‌های نفتی شکل دهد. چین به خوبی درک خواهد کرد که حمله به زیرساخت‌های نفتی ایران می‌تواند باعث حملات ایران به سایر کشور‌ها شده و منجر به تهدید تأمین نفت آن کشور شود. این ریسک، به همراه فشار‌های اقتصادی، می‌تواند چین را تشویق به همکاری نماید.

فرصتی نادر در منطقه وضعیت کنونی منطقه، ایالات متحده موقعیت مناسبی برای بهره‌برداری از فرصت‌ها جهت محدود کردن نفوذ ایران در خاورمیانه پس از سال‌ها افزایش حضور ایران و تضعیف توانایی‌های نیرو‌های متحد این کشور که سال‌ها نیرو‌های آمریکا را هدف قرار داده‌اند، دارد. این گروه‌ها دیگر امکانات کافی برای وارد کردن خسارات گسترده به همپیمانان و شرکای ما در اسرائیل و سایر نقاط را ندارند و اقداماتشان آنها را مستقیماً در معرض خطر قرار داده است. این شکست به نفع نیرو‌های آمریکا و شرکای منطقه‌ای محسوب می‌شود. اما مطمئناً جمهوری اسلامی به بازسازی شبکهٔ متحدان خود که بزرگ‌ترین دارایی راهبردی این کشور است، روی خواهد آورد. در میان‌مدت، ایالات متحده باید آمادهٔ استفاده از تمام ابزار‌های موجود، از جمله نیروی نظامی، برای مقابله با متحدان ایران و به‌ویژه جلوگیری از تسلیح مجدد آنها باشددر کوتاه‌مدت تا میان‌مدت، احتمال ادامهٔ حملات نیرو‌های همپیمان ایران، مانند حملات به ناوگان حمل و نقل دریایی در دریای سرخ به وسیلهٔ از جانب حوثی‌ها بسیار محتمل است. ایالات متحده باید به‌وضوح به ایران اطلاع دهد که این اقدامات غیرقابل قبول است و ارسال موشک‌ها و مؤلفه‌های مربوط به آن، ایران را مسئول چنین تهدیدی برای عبور امن و مطمئن از این مسیر آبی حیاتی می‌سازد. ماموریت‌های مداخله‌ای و همچنین حملات هدفمند علیه مواضع حوثی‌ها و دیگر نیرو‌های نیابتی باید به صراحت مطرح شود.

در واقع، گسترش موشک‌ها و سیستم‌های بدون سرنشین توسط ایران دیگر محدود به تأمین نیاز‌های متحدان غیردولتی سنتی او نیست، که از قابلیت‌های کمتر برخوردار بوده و به صورت تاریخی به تهران وابسته‌اند. از زمان تهاجم کامل روسیه به اوکراین، ایران به عنوان تأمین‌کنندهٔ کلیدی قابلیت‌های نظامی، به‌ویژه سیستم‌های هوایی بدون سرنشین برای نیرو‌های روسی مطرح شده است. با به‌کارگیری کل مجموعه تحریم‌ها، کنترل‌های صادرات، ابزار‌های مقابله با انتشار سلاح و ابزار‌های مداخله‌ای، ایالات متحده باید همراه با همپیمانان و شرکای خود برای جلوگیری از توانایی ایران در صادر کردن موشک‌ها و پهپاد‌ها کار کند. دولت جدید همچنین باید به انتشار هوشمندانهٔ اطلاعات غیرمحرمانه برای جلب توجهات نسبت به رفتار مخرب ایران و کسب حمایت بین‌المللی برای تلاش‌های آمریکا ادامه دهد. همچنین باید تعهد ایران برای عدم گسترش این اقلام در یک توافق به عنوان اولویت مطرح گرددبرای رسیدن به توافقی با اهمیت از نظر مقابله با اشاعه هسته‌ای و تقویت نیرو‌های متحد ایران، ارائه تخفیف‌های قابل توجهی در تحریم‌ها ضروری خواهد بود. پیشنهاد اولیه به تهران می‌تواند شامل تخفیف‌های اقتصادی و تجاری قابل توجه در تحریم‌ها باشد، در حالی که هم یک «اسنپ‌بک تحریم‌ها» نیز لحاظ شود و هم اقدامات دیگری که فشار بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را حفظ نماید. ایران احتمالاً در مقابل چنین خواسته‌ای مقاومت خواهد کرد، زیرا می‌داند که می‌تواند ارزش چنین تخفیفاتی را محدود کند، اما این می‌تواند به عنوان نقطهٔ شروعی برای مذاکرات تلقی شود. بسته به ارزش امنیت ملی یک توافق برای ایالات متحده (مثلاً تا چه اندازه بتواند برنامه هسته‌ای ایران را محدود کند و حمایت از متحدان یا انتشار موشک‌ها و پهپاد‌ها را مهار کند)، کاهش تحریم می‌تواند بهبود یافته و مقیاس‌پذیر باشد؛ به‌همین اندازه نیز طول مدت توافق می‌تواند افزایش یابد. نکتهٔ حیاتی این است که هر توافقی با ایران مستلزم سازش‌هایی در زمینهٔ تحریم‌هاست. وعده‌هایی مبنی بر وادار کردن ایران به تسلیم بدون مابه ازایی برای تهران باید مشکوک تلقی شوند، چرا که به مفروضاتی دشوار دربارهٔ آنچه که تحریم‌ها، فشار نظامی و دیپلماسی قادر به دستیابی به آن‌اند وابسته است

ترامپ زمان دارد، اما نه خیلی 

زمان و فضایی که قرار بود توسط توافق هسته‌ای فراهم شود دیگر وجود ندارد، اما همچنان گزینه‌هایی برای جلوگیری از عبور ایران از آستانهٔ هسته‌ای شده باقی مانده است. دولت ترامپ ممکن است نسبت به پیشینیان خود از فضای عملیاتی گسترده‌تری برخوردار باشد که ناشی از کنترل واحد دولت آمریکا و وضعیت تضعیف‌شدهٔ متحدان ایرانی در خارج از کشور است. او باید اکنون از این فرصت استفاده کند یا برای کاهش فضای سیاستی و افزایش خطرات ناشی از ایران هسته‌ای در منطقه و جامعهٔ بین‌المللی آماده شود. دولت نخست ترامپ ما را در این مسیر قرار داد — و دولت دوم ترامپ می‌تواند و باید آن را تصحیح کند.

منبع : انتخاب
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه