افشاگری عباس پالیزدار
افشاگری عباس پالیزدار، عضو هیات تحقیق ووتفحص مجلس هفتم از قوه قضاییه را میخواند .
داوود احمدینژاد میگفت که محمود «لامذهب» است
عباس پالیزدار، دبیر سابق هیات تحقیق و تفحص مجلس درباره ناگفته های برادر احمدی نژاد
خیلی محافظه کار بود. مخصوصا بعد از جریان ما خیلی محافظه کار شد. به او گفتم: «آقا داوود چرا ما را رها کردید و رفتید؟ جایگاه تو یک جایگاهی نبود که انتظار داشته باشیم. ولی احمدینژاد که رئیسجمهور است. چرا از من حمایت نکرد؟» گفت: «آقای پالیزدار بگذار یک چیزی را به تو بگویم. این پیش خودمان بماند و من تا زنده هستم، این را از طرف من نقل نکن. اگر نقل کنید، میگویم دروغ گفتی.» با همین صراحت. حالا اکبر ایمانپور و حسین اللهکرم شاهد بودند و مشغول شنیدن حرفهای ما هستند. قابل تایید و رد است. حاج داوود گفت: «من و محمودآقا داداش خونی من است، فکر نکن داداش ناتنی است. ولی می دانم محمود دین ندارد، لامذهب است .عباس پالیزدار» نامی آشنا در دهه ۸۰ است که بازیچه سیاست «بگمبگم» ها شد با این باور که با فساد مقابله میکند. در آن سالها شایعهای منتشر شد مبنی بر این که «۱۰۰ میلیارد تومان در ریاست جمهوری گم شده که داود، برادر احمدینژاد آن را برداشته است تا پروندهسازی کند.» پالیزدار که به برخی از بزرگان نظام را شروع کرد و آنها را متهم به دست داشتن در فسادها، همانها که این شایعه را مطرح کرده بودند این موضوع را به همان ۱۰۰ میلیارد تومان ربط داده و گفتند: «همان پروندهسازیهایی که توسط برادر رئیس جمهور وقت انجام شده حالا یکی پس از دیگری رو میشود.»قصه از آنجا شروع شد که پالیزدار نماینده قوهقضائیه در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس دوره هفتم شد و در هیات تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضاییه نیز حضور داشت. علاوه بر آن او کارشناسی بازرسی ویژه ریاست جمهوری در دولت اول احمدینژاد را عهدهدار بود. پالیزدار با حضور در دانشگاه بوعلیسینای همدان درباره فسادهای مقامات بلندپایه و سرانه جمهوری اسلامی صحبت کرد و از فساد اکبر هاشمیرفسنجانی خبر داد و حتی سقوط رحمان دادمان، وزیر راه دولت محمد خاتمی را هم عمدی دانست. دیری نپایید که این سخنان گریبانگیر او شد و در ۲۱ همان سال با اتهامات سوءاستفاده مالی، افترا، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و انتشار بازداشت روبرو و در نهایت ۲۲ خرداد بازداشت و روانه زندان شد.
پالیزدار نه تنها نام برخی از افراد رده بالای جمهوری اسلامی، بلکه بعضی از فرزندان آنها را در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه گنجانده و از طریق آیتالله خزعلی، به دست آیتالله خامنهای رساند. با وجود این که سید محمود هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه اذعان داشت که ۸۰ تا ۸۵ درصد گزارش پالیزدار صحیح است اما آنها سرجای خود باقی ماندند و پالیزدار که به اتهام نشر اکاذیب دستگیر شده بود روانه زندان شد. البته پالیزدار بعدها از هاشمی رفسنجانی عذرخواهی کرد که نام او را با فساد اقتصادی گره زده است.او در دولت نهم همراه داوود احمدینژاد، برادر رئیسجمهور وقت در بازرسی ویژه ریاست جمهوری فعالیت میکرد، از طرف دستگاه قضا به هیات تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه معرفی شد تا به نمایندگانی بپیوندد که در مجلس هفتم تصمیم گرفتند پروندههای موجود در دستگاه قضا، جزئیات فسادهای کلان اقتصادی بررسی کنند، که ردپای برخی از مسئولان کشور در این پرونده پررنگ بود. به گفته پالیزدار گزارش تهیهشده توسط او و نمایندگان عضو هیات تحقیق و تفحص شامل ۵۴ هزار صفحه سند بود که در آن، اسنادی درباره فساد بسیاری از مسئولان رده اول درج شده بود. هرچند که حداد عادل به عنوان رئیس وقت قوه مقننه، با قرائت اسامی ذکرشده در گزارش هیات تحقیق و تفحص در صحن مجلس مخالفت کرد، ولی پالیزدار در مصاحبهها با رسانهها یا در سخنرانیهایی که در دانشگاههای کشور داشت، اسامی زیادی را افشا کرد.
برخی از تحلیلگران سیاسی بر این عقیدهاند که فهرست لیست ۵۲ اسمی پالیزدار، همان لیستی است که محمود احمدینژاد در دوره ریاست جمهوریاش بارها اعلام کرد که به عنوان لیست مفسدان اقتصادی در جیب خود دارد. البته رفاقت پالیزدار و تیم احمدینژاد مدت زیادی طول نکشید و به اذعان خودش؛ احمدینژادیها برای رسیدن به هدف خود - یعنی تخریب هاشمی رفسنجانی - در انتخابات ۸۸ از او استفاده ابزاری کردند و وقتی که به زندان افتاد، هیچ حمایتی از او نکردند.
به همین دلیل است که پالیزدار در سال ۸۸، طی نامهای خطاب به هاشمی رفسنجانی از او عذرخواهی کرد. با این وجود پالیزدار هنوز هم معقتد است افرادی مانند محمد یزدی، امامی کاشانی، عبدالله جاسبی، سعید مرتضوی و حتی بعضی اعضای خانواده هاشمی شاهرودی و حداد عادل، دستی بر آتش فساد اقتصادی داشتهاند. پالیزدار که جانباز ۴۵ درصد جنگ تحمیلی است تاکید میکند که هنوز هم مرد میدان است و بدش نمیآید که مسعود پزشکیان، دوباره او را در بازرسی ویژه ریاست جمهوری منصوب کند. او همچنین امیدوار است که در زمان موعود، رهبری آینده جمهوری اسلامی به «مجتبی خامنهای» برسد و بر این باور است که «با آمدن آقا مجتبی در عرصه رهبری آینده کشور، اصلاحات بنیادین اتفاق میافتد. کسی را بالاتر از ایشان نداریم که مشرف به مسائل اجرایی و شرایط کشور باشد. ایشان همچنین توانایی آن را دارند که گردن مفسدان اقتصادی را بشکنند.» او میگوید که حاضر است «مامور ویژه» مجتبی خامنهای برای برخورد جدی با فساد باشد.
حضور «مجتبی خامنهای» در جبهه با اسم مستعار
شما عضو هیات تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضاییه بودید. اول این که توضیح دهید چطور وارد این هیات شدید و کارتان چه بود؟
در آن مقطع زمانی، طرحی تحت عنوان «طرح شناسایی گلوگاههای مشکلات صنعت در تولید کشور» مطرح شد و بنده هم به عنوان رئیس خانه صنعتکار ایران و به عنوان یک تشکل صنعتی به مرکز پژوهشهای مجلس ورود کردم تا این طرح را به ثمر برسانیم. از سوی دیگر موضوع تدوین چشمانداز ۲۰ساله مطرح بود و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی پیشنهاد بنده را به آقای محسن رضایی - دبیر وقت مجمع مصلحت نظام - پیشنهاد کرده بود و در نامه خود نوشته بود: «حتما از ایشان در تدوین چشمانداز بیستساله در بخش صنعت و تولید کشور استفاده کنید.» شروع همکاری من با مجلس و مجموعه تشخیص مصلحت نظام شروع شد. اما در آن زمان با افرادی مواجه شدیم که مدعی مبارزه با فساد بودند. مثل آقای زاکانی، آقای کاتوزیان، خانم آجرلو، آقای کامران و تعداد دیگری که شامل ۲۳ نفر از نمایندگان بودند. آنها بر این پایه ایستاده بودند که ما میخواهیم با فساد مبارزه کنیم. از آنجایی که آقای حداد عادل، رئیس مجلس هفتم بود، دوستان، نمایندگان و دیگران میدانستند که من مقطعی از دوران دفاع مقدس و جنگ را در کنار آقای مجتبی خامنهای سپری کردم. البته آنجا به ایشان سید مجتبی حسینی میگفتند و خودش هم تاکید داشت که در حضور و غیابها اسم خامنهای نیاورید. فامیلی حسینی را میآوردند که شناخته نشود. در حقیقت فامیلی مستعارشان حسینی بود؟
بله، حسینی بود تا شناخته نشود. در گردان حبیب لشگر ۲۷ محمد رسول الله، قبل از آقا مجتبی، آقا مصطفی در مقطع زمانی کوتاهی حضور دارد. ولی مقطع زمانی طولانیتر و نزدیک ۱۰ ماه در آن گردان در خدمت و کنار آقا مجتبی بودیم. البته دوستان دیگر و آقایان به اصطلاح مثل آقا مصطفی ناطق نوری، پسر آقای بادامچیان و تعداد دیگری از فرزندان مسئولان مانند آقایان یاسر و مهدی هاشمی رفسنجانی هم در دفاع مقدس حضور داشتند. حالا چه در گردان حبیب یا جاهای دیگر که در خدمتشان بودیم.
نقش ارتباط با «مجتبی خامنهای» در ورود به پرونده قوه قضاییه
پسران آقای هاشمی هم در جنگ حضور داشتند؟
بله، هر دوی آنها در جنگ حضور داشتند و حتی آقا مهدی دچار مجروحیت شد.
آقای مهدی هاشمی؟
بله. البته آقای محسن هاشمی رفسنجانی به صورت مستقیم در جنگ حضور نداشت، اما در یگان و پایگاه موشکی در بحث موشکهایی که به سمت عراق زده میشد، با رزمندگان دفاع مقدس در آن مقطع زمانی همراهی کرد. فرزندان آقایان بیشتر در آن گردان حضور داشتند آقا مجتبی یکی از افرادی بود که در بلندمدت در جنگ حضور داشت و حتی اگر اشتباه نکنم، زمانی که پدربزرگ ایشان فوت کرد و به تهران رفت. ایشان دوست داشت که مجدد به جبهه برگرد، اما آقا مخالفت کردند. مادرشان ناراحت بود به همین دلیل در تهران ماند تا درس بخواند. از آنجا که آقا مجتبی دوست داشت به جبهه بازگردد، با دوستان به تهران رفتیم تا موافقت آقا را برای بازگشت آقا مجتبی بگیریم. اما دوستان نتوانستند آقا را برای بازگشت (ایشان) به جبهه متقاعد کنند. زمانی که آقا مجتبی، مدرسه آقای جوادی عاملی در قم درس میخواند، ارتباطمان خود را نگه داشتیم. به دلیل همین ارتباطی نسبی که از گذشته با ایشان برقرار بود، با آمدن آقای حدادعادل و حضور من در مجلس هفتم، انگیزه بعضی نمایندههای مجلس برای مبارزه با فساد را جدی کنیم به همین سبب من طرحی را تحت عنوان «تحقیق و تفحص از قوه قضاییه»، تنظیم کردم و نمایندگان مجلس آن را امضا کردند و تصویب شد.
مثل آقای زاکانی، آقای کاتوزیان، خانم آجرلو، آقای کامران و تعداد دیگری که شامل ۲۳ نفر از نمایندگان بودند. آنها بر این پایه ایستاده بودند که ما میخواهیم با فساد مبارزه کنیم. از آنجایی که آقای حداد عادل، رئیس مجلس هفتم بود، دوستان، نمایندگان و دیگران میدانستند که من مقطعی از دوران دفاع مقدس و جنگ را در کنار آقای مجتبی خامنهای سپری کردم. البته آنجا به ایشان سید مجتبی حسینی میگفتند و خودش هم تاکید داشت که در حضور و غیابها اسم خامنهای نیاورید. فامیلی حسینی را میآوردند که شناخته نشود.
در حقیقت فامیلی مستعارشان حسینی بود؟
بله، حسینی بود تا شناخته نشود. در گردان حبیب لشگر ۲۷ محمد رسول الله، قبل از آقا مجتبی، آقا مصطفی در مقطع زمانی کوتاهی حضور دارد. ولی مقطع زمانی طولانیتر و نزدیک ۱۰ ماه در آن گردان در خدمت و کنار آقا مجتبی بودیم. البته دوستان دیگر و آقایان به اصطلاح مثل آقا مصطفی ناطق نوری، پسر آقای بادامچیان و تعداد دیگری از فرزندان مسئولان مانند آقایان یاسر و مهدی هاشمی رفسنجانی هم در دفاع مقدس حضور داشتند. حالا چه در گردان حبیب یا جاهای دیگر که در خدمتشان بودیم.
نقش ارتباط با «مجتبی خامنهای» در ورود به پرونده قوه قضاییه
پسران آقای هاشمی هم در جنگ حضور داشتند؟
بله، هر دوی آنها در جنگ حضور داشتند و حتی آقا مهدی دچار مجروحیت شد.
آقای مهدی هاشمی؟
بله. البته آقای محسن هاشمی رفسنجانی به صورت مستقیم در جنگ حضور نداشت، اما در یگان و پایگاه موشکی در بحث موشکهایی که به سمت عراق زده میشد، با رزمندگان دفاع مقدس در آن مقطع زمانی همراهی کرد. فرزندان آقایان بیشتر در آن گردان حضور داشتند آقا مجتبی یکی از افرادی بود که در بلندمدت در جنگ حضور داشت و حتی اگر اشتباه نکنم، زمانی که پدربزرگ ایشان فوت کرد و به تهران رفت.ایشان دوست داشت که مجدد به جبهه برگرد، اما آقا مخالفت کردند. مادرشان ناراحت بود به همین دلیل در تهران ماند تا درس بخواند. از آنجا که آقا مجتبی دوست داشت به جبهه بازگردد، با دوستان به تهران رفتیم تا موافقت آقا را برای بازگشت آقا مجتبی بگیریم. اما دوستان نتوانستند آقا را برای بازگشت (ایشان) به جبهه متقاعد کنند. زمانی که آقا مجتبی، مدرسه آقای جوادی عاملی در قم درس میخواند، ارتباطمان خود را نگه داشتیم. به دلیل همین ارتباطی نسبی که از گذشته با ایشان برقرار بود، با آمدن آقای حدادعادل و حضور من در مجلس هفتم، انگیزه بعضی نمایندههای مجلس برای مبارزه با فساد را جدی کنیم به همین سبب من طرحی را تحت عنوان «تحقیق و تفحص از قوه قضاییه»، تنظیم کردم و نمایندگان مجلس آن را امضا کردند و تصویب شد.
قوه قضاییه تا قبل از دستور رهبری، اجازه تحقیق و تفحص نمیداد
آقای مجتبی خامنهای برای حضور شما در هیات تحقیق و تفحص مجلس با شما صحبتی کرده بود؟
نه. شروع این تحقیق و تفحص به این شکل نبود؛ اما زمینههایی فراهم بود که این اتفاق بیفتد. وقتی هم که طرح تصویب شد، قوه قضاییه برای تحقیق و تفحص ممانعت میکرد و همکاری نمیکرد. ۵ ماه از زمان تصویب طرح تحقیق و تفحص گذشته بود و همکاری جدی صورت نمیگرفت. وقتی ما و دوستان به دستگاه قضایی برای انجام تحقیق و تفحص مراجعه میکردیم، همکاری جدی انجام نمیشد. به همین دلیل به همراه نمایندگان، اطلاعرسانی شد و جلسهای با حضور رهبری برگزار شد. در آنجا رهبری به آقای هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه تاکید کردند که با همکاری دستگاهها باید تحقیق و تفحص انجام شود. پس از آن بود که تحقیق و تفحص عملیاتی شد و من به عنوان دبیر تحقیق و تفحص مجلس در سازمان بازرسی کل کشور مستقر شدم و کمیتههایی هم در دیگر دستگاههای قضایی مستقر کردیم. تنها قرار با آقای شاهرودی این بود که به دلیل بحث قتلهای زنجیرهای و مسائل دیگر به سازمان حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح ورود نکنیم. چرا نباید در این بحثها ورود میکردید؟
به مجلس اجازه ندادند و گفتند اگر میخواهید ما همکاری کنیم، این دو دستگاه را از طرح تحقیق و تفحص خارج کنید.
این دو بخش قوه قضاییه خط قرمز بود؟
خط قرمز آقای شاهرودی این بود که فقط به این دو دستگاه ورود نکنیم. از آنجا که سازمان بازرسی کل کشور، اداره کل نظارت بر قوه قضاییه داشت و من خودم آنجا را انتخاب کردم تا از طریق آن ادارهکل بتوانم بقیه دستگاه قضایی را رصد کنم. حتی در آن جاهایی که نمیتوانستیم ورود کنیم، من بتوانم مستقیم یا غیرمستقیم از طریق این اداره کل وارد بشویم. این شکل ورود ما به بحث تحقیق و تفحص بود. الحمدالله نتیجهاش هم خوب بود. این گزارش در مجلس قرائت شد اما اسامی به شکل الف، ب و جیم و… مطرح شد. از آنجایی که من با شهدا پیمان بسته بودم و در مجلس دست روی قرآن گذاشته بودم که اگر وارد شوم، مشروط بر این است که اسامی با حرف الفبا مطرح نشود و حتما افشاگری خواهم کرد. من اسامی را افشا کردم هر چند هزینه سنگینی مانند زندان را تحمل کردم.آقای سعید مرتضوی… البته حالا باید با احتیاط به ایشان، آقا بگوییم. معلوم نیست ایشان آقا باشند. چون واقعا کسی که این همه جنایت کرده است، نباید لقب آقا به او داده شود. او بارها گفت که اعدام میشوی. در دوران انفرادی به بند ۲۴۱ اوین میآمد و میگفت: «فکر میکنی که از اینجا زنده بیرون میروی. مطمئن باش خودم اعدامت میکنم و چهارپایه را از پایت میکشم.» شما علیه ایشان هم افشاگری کرده بودید؟
یکی از پروندههایی «فروش سوالات کنکور» بود که به نوعی به ایشان مرتبط میشد. اما ایشان دست نشانده بود و آدمهایی که ما اسامی آنها را برده بودیم، از ایشان خواسته بودند که سر حد فشار را روی ما بگذارد. نه تنها به من فشار آورد بلکه به همسرم هم فشار میآورد. وقتی همسرم برای گرفتن وقت ملاقات نزد سعید مرتضوی رفته بود، ایشان گفته بود: «خانم چندتا بچه دارید؟» همسرم پاسخ دده بود: «۴ تا.» مرتضوی گفته بود: «با چهار تا بچه علاف پالیزدار نشو و برو یک پدر برای بچههایت پیدا کن. ایشان حداقل حکمشان اعدام است.» این لفظ را برای همسر من به کار برده بود و افراد دیگری هم شاهد هستند که این لفظ را به کار بردند. بعد از این که از زندان بیرون آمدم بابت این موضوعات به در دادسرای قضات از ایشان شکایت کردم و شکایتم به ثمره رسید.
دستگاههای امنیتی زورشان به برخی مفسدان اقتصادی نمیرسد
چرا دادههای این افشاگریها و مطالب شما از طریق نهادهای امنیتی به دست شما میرسد؟
اگر بخواهم خیلی واضح بگویم که شاید دستگاههای امنیتی رضایت نداشته باشد. اما قطعا آدمهایی در دستگاه امنیتی هستند که با ما همکاری میکنند. آنهایی که واقعاً علاقهمندند مملکت به یک سر و سامان برسد. حالا به تعبیر خودشان زورشان نمیرسد. میگویند: «ما زورمان نمیرسد. یعنی زور فاسدین به قدری است که وقتی عنوان یک دستگاه امنیتی وارد پرونده آنها میشویم، برخی اجازه نمیدهند که پرونده را جلو ببریم. ما تا یک حدی که جلو میرویم، میگویند آقا دیگر رهایش کن!» آنها (اشاره به افراد حاضر در نهادهای امنیتی) چون علاقمند هستند که پرونده به جایی برسد به سراغ من میآیند و میگویند اگر پرونده رسانهای شود، ما دوباره میتوانیم آن را جلو ببریم تا به نتیجه برسد.همینطور هم میشد و تشخیصشان درست بود. به عنوان مثال زمانی که من به عرصه فساد در گلگهر یا در چادرملو ورود کردم، اسامی مفسدین را اعلام کردم و «علی محمدپور» و امثالهم که اسمشان به عنوان مفسد مطرح شده بود را از پروندههای پیمانکاری خارج کردند. مدیرعاملی مثل «تقیزاده» را از دور خارج، دستگیر و با او برخورد کردند و پرونده را به ثمر رساندند. نهادهای امنیتی توانستند افرادی که نامشان در حوزههای مختلف آورده بودیم را دستگیر کنند. یکی از افرادی که در نهاد نظارتی بود میگفت: «به دلیل مواردی که به شما دادم با من برخورد شد و از طریق دستگاههای نظارتی بالادستی با من برخورد کردند و هم از طرف مفسدین هم مورد تهدید قرار میگیرم. با آن که از این پرونده کنار رفتم.» حتی در ماجرای گلگهر فردی میگفت: «حدود ۵۰ نفر از اشرار در خیابان من ریختند، طوری که حتی دیگر امکان استفاده از اسلحه را نداشتم. آنها ۱۷ ضربه چاقو به من زدهاند.» دوست شما بعد از آن حادثه زنده است؟
بله، الحمدالله زنده و هنوز در سیستم امنیتی وزارت اطلاعات مشغول است. آدمهای سالم در دستگاههای نظارتی داریم؛ اما قدرت مفسدین به حدی است که به یکباره مدیرعامل بانک را حذف فیزیکی میکنند. وقتی از سمت دستگاههای اجرایی به مدیرعامل بانک فشار میآورند که چرا این پول را پس نمیگیرد، مفسد آنقدر بزرگ است و توانایی دارد که مدیرعامل بانک را حذف فیزیکی میکند.
مدیرعامل کدام بانک منظور شماست؟
حالا دیگر دوستان میدانند و خبر حذف مدیرعامل بانک مشخص است.
مفسدین در بدنه دولتها رخنه کردهاند
چرا این موضوع پیگیریهای لازم انجام نمیشود؟
دستگاه نظارتی هم مقداری تحت فشار افراد بزرگ و مفسدین اقتصادی که در بدنه دولتها کشور وجود دارند قرار میگیرند.
چرا افراد باید بعد از افشای فساد، زندانی شوند در صورتی که درباره سوتزنی و حمایت افشاگران تاکید و حتی قانونی تصویب شده است.
این یک شعاری بیشتر نیست. تنها یک داستان و قصه است. کو؟ مگر همین آقای وحید اشتری یا خانم صبا آذرپیک در زندان نیستند؟ خیلی از آقایان و خانمهایی که سوتزنی کردند، الان کجا هستند؟ ما کجا بودیم؟ به ما میگویند نگویید فساد سیستمی شده اما من که میگویم بدتر از این است. متاسفانه کشورمان در فساد غرق شده است و در فساد دست و پا میزنیم. چرا با این فساد مقابله نمیکنند؟
متاسفانه مفسدین در بدنه دولتها کشور رخنه کردهاند و بهسختی میشود از آنها عبور کرد.
نهادهای نظارتی میتوانند جلوی افراد در انتصاب را بگیرند.
نه.
چرا؟
من میدانم؛ دستگاه نظارتی با انتصاب بسیاری موافقت نکرده است. اما بدون مجوز نهادهای نظارتی منصوب شدهاند.
مگر میشود بدون تاییدیه دستگاههای نظارتی، حکم انتصاب برای فردی صادر کرد؟
بله، شده. اگر اسم بخواهم بیاورم چندین مورد هستند که بدون مجوز مرجع نظارتی، حکم گرفتند. در تمام دولتهای قبلی مشغول کار شدند. فرقی هم نمیکند. الان شروع کار دولت چهاردهم است. امیدوارم آقای پزشکیان با توجه به شعارهایی که دادند، اینطور عمل نکند. تا کنون ندیدیم ایشان بدون مجوز دستگاه نظارتی کسی را جذب کند و یا مسئولیتی به او واگذار کرده باشد. پس چرا گفته میشود پزشکیان به افراد مسئلهدار مسئولیت میدهد؟
دستگاههای نظارتی «نظر منفی» به این افراد نداشتند. همین اواخر هم مجلس از آقای خطیب خواسته در اینباره توضیح بدهد. قطعا اینها مشکل خاصی نداشتند. آنها کسانی نیستند که بدون مجوز وارد دستگاههای اجرایی شده باشند. ضمن این که مباحث آنها فعالیت سیاسی بوده نه بحث فساد اقتصادی و مسائل اینچنینی. افرادی که نمایندگان مجلس به انتصاب آنها اعتراض میکنند با مشکلاتی از باب فعالیتهای سیاسی روبرو هستند. فعالیتهای این افراد در سال ۸۸ مد نظر است؟
بله، مجلس درباره هشتاد و هشتیها مواردی را مطرح کرد. معتقدم کسانی که سال ۱۳۸۸ بازداشت شدند، غالبا برای کاندیداهای ریاست جمهوری - در ستاد میرحسین موسوی - فعالیت میکردند که از سوی شورای نگهبان تایید شده بود. آنها در ستاد کسی کار میکردند که مورد تایید شورای نگهبان و سالها نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران بوده است و بعدا که به جریان دیگری تبدیل شد. اما با آنها در همان مقطع اولیه برخورد شد و بازداشت شدند. این مباحث سیاسی است و من میخواهم در حوزه اقتصادی صحبت کنم. میگویید چه کار باید کرد؟ باید بگویم که با خبری از حضور آقا مجتبی در عرصه رسانه با آن مواجه شدم و براساس اطلاعات نسبی که دارم، امیدوارم بحث جانشینی ایشان بهسرعت عملیاتی شود و به واقعیت بپیوندد. بحث به اصطلاح رهبری آینده آقا مجتبی موضوع مفصلی است.
«مجتبی خامنهای» میتواند گردن مفسدین اقتصادی را بشکند
اخیرا خبری از ایشان (مجتبی خامنهای) متشر شد که درس خارج از فقه خود را بعد از ۱۵ سال تعطیل کرده است. این خبر ربطی به این موضوع (رهبری آینده) دارد؟
به نظرم ربط دارد. من معتقدم با توجه به اطلاعاتی که داشتم، از سمت دوستان نزدیک و افراد دلسوز نظام، از ایشان خواسته شده بود. کسی را بالاتر از ایشان نداریم که به مسائل اجرایی و شرایط کشور مشرف باشد. ایشان میتواند نقش موثری در آینده کشور داشته باشد. ایشان توانایی آن را دارند که گردن مفسدان اقتصادی را بشکنند. چرا برخورد با مفسدین اقتصادی انجام نمیشود و باید منتظر ایجاد تغییرات بمانیم؟
تغییرات، لازمه انجام این کار است. به نظرم در طول مدت انقلاب، شرایطی وجود داشته که متاسفانه آدمهای فاسد در بخشهایی از حاکمیت حضور پیدا کردهاند و شاید امکان برخورد با آنها برای افرادی در گذشته یا حال، حضرت امام و مقام معظم رهبری، فراهم نبوده است. اما من معتقدم آقا مجتبی این روحیه را دارد که با فساد مبارزه جدی کند. نه تنها سرویسگیرندهها، بلکه سرویسدهندهها را مورد ماخذه و برخورد جدی قرار بدهد و از گردونه سپهر سیاسی و حاکمیتی کشور حذف کند. شما معتقدید آقای مجتبی خامنهای قطعا از گزینههای رهبری هستند؟
من فکر میکنم اینطور باشد. البته ایشان باید پذیرای مباحث دیگری غیر از مبارز با فساد هم باشد؛ مثل آزادیهای اجتماعی، آزاد کردن فعالین سیاسی از زندان و… ما اصلا نباید یک فعال سیاسی هم در زندان داشته باشیم، در هیچ سطوحی. باید این فضای اعتراضی کشور را از خیابان خارج و به فضای نقد در رسانه تبدیل کنیم. اگر افراد و گروهها حرفشان را در رسانه بزنند، بدون این که مورد برخورد قرار بگیرند، دیگر نیازی نیست به خیابان بیایند و فضای اعتراضی ایجاد کنند. امیدواریم با آمدن آقا مجبتی، این فضا باز شده و شرایط برای این موضوعات فراهم شود.
مجتبی خامنهای دست رسانهها را برای پرسشگری باز میگذارد
چرا در افشاگریها گاهی اطلاعات به دست کسانی میرسد که ربطی به رسانه ندارند و رسانهای نیستند؟
رسانهها برای حفظ موقعیت خودشان ناچار هستند و نمیتوانند چنین مواردی را منتشر کنند. من مورد مشابهاش را دیدهام که رسانهها موضوعی را مطرح کردند و تعطیل شدند. رسانهها برای حفظ بقا ناچارند اطلاعاتشان را به افراد غیررسانهای بدهند. رسانهها اگر اطلاعی هم داشته باشند، خودشان بیان نمیکنند؛ اصلا ورود پیدا نمیکنند یا اطلاعات خودشان را در اختیار افراد دیگر میگذارند؛ مثل عباس پالیزدار که بیاید و این مسائل را بیان کند.
این راهحل درست است؟
درست این است که رسانهها این کار را انجام بدهند. رسانهها رکن چهارم بازرسی کشور، هستند و در موضوع افشای فساد اقتصادی هم باید این اتفاق بیفتد. امیدواریم با حضور آقا مجتبی در عرصه رهبری آینده، این اتفاق محقق شود و رسانهها فعالیت واقعی و درست را انجام بدهند. این که کارهای زیرپلهای انجام شود، قشنگ نیست. قطعا باید رسانهها به صورت رسمی وارد اعتراض به هر دستگاه اجرایی کشور شوند. از هر وزیر و هر مسئولی در جمهوری اسلامی بتوانند هر سوالی را بپرسند و آن وزیر مربوطه هم موظف و مجاب باشد که به سوال رسانهها پاسخ بدهد. فکر کند که رئیس بازرسی کل کشور از او سوال میکند. همانطور که در مصوبه سازمان بازرسی کل کشور داریم که از هر وزارتخانهای یا هر وزیری سوالی شود، حداکثر یک ماه مهلت پاسخگویی دارد، در غیر این صورت حکم انفصال از خدمات دولتی میگیرد. یک رسانه هم باید همینقدر قدرت داشته باشد. یعنی سازمان بازرسی کل کشور پشت رسانه قرار بگیرد وعدم پاسخگویی به سوال رسانه را به برخورد قضایی و سازمان بازرسی منتج کند. این روش احیای جامعه است. فکر میکنید به آن روز میرسیم که رسانه آزاد باشد؟
از آنجایی که با انقلاب مخالفم، امیدوارم روز اصلاحات بنیادین فرا برسد. من با هر انقلابی مخالفم، میگویم انقلابها جز این که کشور را عقب بیندازند، نتیجه دیگری ندارد. من با اصلاحات بنیادین موافق هستم. باید در کشور اصلاحات انجام شود. منظورم از اصلاحات، جبهه اصلاحات و… نیست، بلکه بحث اصلاحات به معنای واقعی است. به نظرم با آمدن آقا مجتبی به عرصه رهبری آینده کشور، این اتفاق بیفتد. با توجه به شناختی که از ایشان دارم، امیدوارم این اتفاق و اصلاحات بنیادین با حضور ایشان محقق شود.
دیدگاه تان را بنویسید