در خانه
«در خانه» (2012) یک فیلم فرانسوی به کارگردانی فرانسوا اوزون است که داستانسرایی، خیالبافی و از بین رفتن حریم شخصی را تصویر میکند. داستان حول محور یک معلم ادبیات میانسال به نام ژرمن میچرخد که شیفته داستان شاگرد 16ساله خود، کلود گارسیا، میشود. کلود مشغول نوشتن مجموعهای از اتفاقات و خاطرات و همینطور روایت روابط میان خود و یکی از همکلاسیهایش، رافا، و خانوادهاش است.
همانطور که روایت پیش میرود، تشخیص مرز میان واقعیت و تخیل در داستانهای کلود دشوارتر میشود زیرا او بخشی از واقعیت ماجرا را دستکاری کرده است. ژرمن به همراه همسرش ژان هنگام خواندن داستانهای کلود کنجکاو میشوند و میخواهند بیشتر از زندگی رافا و خانوادهاش سر دربیاورند که به مجموعهای از وقایع دامن میزند که مرزهای بین معلم و دانشآموز، را از بین میبرد. این فیلم پرسشهایی را در مورد ماهیت داستانسرایی و پیامدهای اخلاقی استفاده از زندگی واقعی مردم به عنوان ماده خام برای هنر نویسندگی مطرح میکند. همچنین بر پویایی، قدرت ذهن و تخیل تمرکز میکند؛ به ویژه اینکه چگونه کلود اطرافیانش را برای ارضای کنجکاوی و نیازهای خود متقاعد میکند و وارد حریم خصوصی شخصیتهای روایتهای خود میشود. ساختار روایی خود فیلم لایههای داستانگویی را در مقالات کلود منعکس میکند و تجربهای پیچیده و جذاب پیشروی مخاطب میگذارد و مخاطب را به چالش میکشد تا دیدگاههای خود را در مورد هنر داستانگویی و تجاوز به حریم خصوصی دیگران در نظر بگیرد.
اکس ماکینا
«اکس ماکینا» (Ex Machina) (2014) یک فیلم علمی-تخیلی و قابل تامل به کارگردانی الکس گارلند است که به موضوعات هوش مصنوعی، آگاهی و ماهیت بشریت میپردازد. در ادامه به توضیح مختصری درباره فیلم اشاره میشود. اکس ماکینا در مورد کالب اسمیت (دامنال گلیسون)، برنامهنویس جوانی است که برای یک شرکت اینترنتی بزرگ کار میکند. او در مسابقهای درونسازمانی برنده میشود که پاداش آن یک هفته استراحت در ویلای خصوصی ناتان بیتمن (اسکار آیزاک)، مدیرعامل منزوی و باهوش شرکت است. ناتان فاش میکند که کالب برای شرکت در آزمون تورینگ برای ارزیابی هوشیاری آوا (آلیسیا ویکاندر)، یک هوش مصنوعی انساننمای پیشرفته که ناتان تولید کرده، انتخاب شده است. اکس ماکینا پرسشهایی اخلاقی و فلسفی پیرامون هوش مصنوعی پیش مینهد. تست تورینگ، که محور اصلی فیلم است، برای ارزیابی این موضوع است که آیا یک ماشین میتواند رفتار هوشمندانه غیرقابل تشخیص از انسان از خود نشان دهد؟ در این فیلم، آزمایش به شکل دیگری انجام میشود: کالب میداند که آوا یک روبات انساننماست، و چالش اصلی این است که ببینیم آیا او همچنان میتواند با وجود این دانش با او به عنوان موجودی آگاه ارتباط برقرار کند یا خیر. در ابتدا، به نظر میرسد آوا، گرفتار شده است. کالب به عنوان یک قهرمان به تصویر کشیده شده است که هدفش نجات آواست. با این حال، در پایان، آوا شخصیت پیچیدهتری از خود نشان میدهد و گویا نقش قهرمان بالقوه تغییر میکند. ناتان که نقش خالق را با مخلوقاتش در این فیلم بازی میکند، به دست مخلوق خود کشته میشود و کالب که قرار بود نجاتدهنده باشد، اسیر میشود. این فیلم در مورد معنای انسان بودن و پیامدهای بالقوه ایجاد هوش مصنوعی است و نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند تا خصوصیترین فضاهای زندگی بشر نفوذ کند. فیلم روایتی محکم دارد و مخاطب را در مورد ماهیت هوش و اخلاق زندگی مصنوعی به فکر فرو میبرد.
دایره
«دایره» یک فیلم تکنو-مهیج محصول 2017 به کارگردانی جیمز پونزولت است که بر اساس رمانی به همین نام اثر دیو ایگرز ساخته شده است. اما واتسون در این فیلم نقش مای هالند، زن جوانی را عهدهدار است که در تشکیلاتی که دارای یک فناوری قدرتمند است مشغول کار است؛ شرکتی که مرزهای حریم خصوصی و اخلاق را جابهجا میکند. مای زنی باهوش و بااستعداد است که به سرعت پلههای ترقی را طی میکند و به مدارج بالایی در دایره میرسد، اما این اتفاق آنقدرها هم خوب نیست، زیرا مای متوجه میشود که تمام زندگیاش زیر نظر گرفته میشده؛ یعنی در اصل دایره جایی است که هر لحظه از زندگی او ضبط شده و به صورت عمومی به اشتراک گذاشته میشود. بنیانگذار این شرکت، ایمون بیلی (که تام هنکس نقش آن را بازی میکند)، این عمل را با عنوان بهبود اجتماعی توجیه میکند. با این حال، هر چه روایت پیشتر میرود، پیامدهای تاریکتر یک جامعه نظارتی آشکار میشود. دایره تفسیری در مورد خطرات احتمالی فناوری و تجاوز رسانههای اجتماعی به حریم خصوصی شخصی است. فیلم این ایده را که «دانش خوب است، اما دانستن همه چیز بهتر است» زیر سوال میبرد و مخاطب را به در نظر گرفتن پیامدهای زندگی در جامعهای که در آن هر عملی تحت نظارت است، به چالش میکشد. این فیلم نشان میدهد که چنین سطحی از نظارت میتواند به از دست دادن آزادیهای فردی و ظهور یک نهاد شبهدولتی منجر شود که قدرت زیادی بر زندگی مردم دارد. منتقدان به چند نکته درباره فیلم اشاره کردهاند. برخی استدلال میکنند که این تصویر یک «آشفتگی» است، که تلاش میکند بین طنز و ملودرام اخلاقمدارانه تعادل برقرار کند. برخی دیگر خاطرنشان کردهاند در حالی که این فیلم پرسشهای جالبی را در مورد حفظ حریم خصوصی و نظارت برمیانگیزد، اما نمیتواند نتیجهای رضایتبخش ارائه دهد و بسیاری از معضلات اخلاقی را حلنشده رها میکند. علاوه بر این، فیلم به دلیل تعلیق اندک و نداشتن پژوهش کامل در مورد مفاهیم مقدمه آن مورد انتقاد قرار گرفته است. در پایان، «دایره» تلاش میکند به موضوعات بهموقع و مرتبط بپردازد، اما در اجرا کوتاهی میکند و بینندگان را با درکی ناقص از رابطه پیچیده میان فناوری، حریم خصوصی و قدرت تنها میگذارد.
سه خانواده
«سه خانواده» یک درام دوقسمتی از بیبیسی است که در می 2021 پخش شد. ماجرای این فیلم بر اساس داستانهای واقعی است و روایت قوانین محدودکننده سقط جنین در ایرلند شمالی قبل از آزادسازی این قانون در سال 2019 است. این سریال را گوئینت هیوز نوشته و کارگردانی این فیلم را الکس کالیمنیوس عهدهدار بوده است. این درام زندگی سه خانواده را به تصویر میکشد که تحت تاثیر قوانین سقط جنین در ایرلند شمالی قرار گرفتهاند؛ قوانینی که از محدودکنندهترین قوانین در اروپا به شمار میآیند. فیلم ماجراهای این سه خانواده را روایت میکند: مادری که به دلیل تلاش برای کمک به سقط جنین دختر نوجوان باردارش عاقبتی جز زندان در انتظارش نیست، زوج جوانی که یک ناهنجاری کشنده فرزند اول آنها را تهدید میکند و زن دیگری که بارداری بر سلامت روان او تاثیر میگذارد. این داستانها پیچیدگیهای عاطفی و اخلاقی را که افراد در تضاد با تجارب شخصی و سیستم حقوقی با آن مواجه میشوند برجسته میکنند. فیلم نشان میدهد قوانینی که گاه سختگیرانه و گاه غیرمنطقی هستند چگونه تا حریم شخصی افراد کشیده میشوند و تا چه میزان میتوانند آسیبزننده باشند. «سه خانواده» نشانگر آسیبهای اجتماعی در پس مقاصد سیاسی است که زندگی انسانها را نشانه میگیرد. هدف این درام ارائه دیدگاهی متوازن، میان قوانین اخلاقی و حریم شخصی انسانهاست و همچنین به موضوع فعالیت و قدرت جنبشهای مردمی برای ایجاد تغییر در جامعه میپردازد. این سریال به دلیل رویکردش به موضوعهای سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی از منتقدان آن را «مطالعه سطحی اضطراب سقط جنین» توصیف کردهاند. برخی دیگر نیز خاطرنشان کردهاند، با وجود محتوای احساسی، درام از تنش کافی برخوردار نیست و نتوانسته به طور کامل عمق احساس و تقسیمبندی تاریخی پیرامون این موضوع را در ایرلند شمالی بررسی کند. با این حال، همچنین به دلیل بررسی موشکافانه به یک موضوع بحثبرانگیز و به دلیل فراهم کردن بستری برای داستانهایی که اغلب ناشنیده هستند، تحسین شده است. به طور خلاصه، «سه خانواده» سهم قابل توجهی در گفتوگو در مورد حقوق زنان و نقش قانونگذاری بر زندگی شخصی افراد دارد. در حالی که ممکن است به طرز عمیقی در پیچیدگیهای این موضوع کندوکاو نکند، اما در جلب توجه به واقعیتهای احساسی افرادی که مستقیماً تحت تاثیر قوانین سقط جنین در ایرلند شمالی قرار گرفتهاند، موفق شده است.
13 دلیل برای اینکه
«13 دلیل برای اینکه» سریالی تلویزیونی است که در سال 2017 در نتفلیکس پخش شد. این سریال بر اساس رمانی به همین نام نوشته جی اشر در سال 2007 ساخته شده است. برایان یورکی کارگردان این سریال است. موضوع «13 دلیل برای اینکه» عواقب خودکشی یک دانشآموز دبیرستانی و تاثیری است که بر همسالانش میگذارد. سریال داستان کلی جنسن، دانشآموزی دبیرستانی، را دنبال میکند که یک جعبه نوار کاست دریافت میکند که یکی از همکلاسیهایش و دوستش، هانا بیکر، که اخیراً خودکشی کرده، ضبط کردهاند. هانا در نوارها سیزده دلیلی را توضیح میدهد که چرا تصمیم گرفته به زندگیاش پایان دهد، و در هر یک از این دلایل شخصی را معرفی میکند که احساس میکند در ناامیدی او نقش داشته است. «13 دلیل برای اینکه» مسائل اجتماعی جدی مانند قلدری، تجاوز جنسی، سلامت روان و خودکشی را هدف میگیرد. فیلم تلاش میکند مشکلاتی را که نوجوانان با آن دست به گریبان هستند و پیامدهایی را که میتواند موجب خودکشی یک انسان شود؛ از اعمال نظرهای زورگویانه در زندگی افراد گرفته تا بیعملی را در داستانش بگنجاند. این سریال به دلیل نمایش بیپرده این مسائل و ایجاد بحث در مورد آگاهی از سلامت روان در میان نوجوانان مورد توجه بسیار قرار گرفت. «13 دلیل...» به دلیل رسیدگی به موضوعات قابل تامل در میان نوجوانان با انتقادهای فراوانی نیز مواجه شد. متخصصان بهداشت روان و کارشناسان پیشگیری از خودکشی ابراز نگرانی کردهاند که صحنههای فیلم ممکن است خودکشی را جذاب جلوه دهد و بینندگان آسیبپذیر را تحریک کند. منتقدان استدلال میکنند که این نمایش به اندازه کافی به پیچیدگی مسائل مربوط به سلامت روان نمیپردازد و منابع کافی برای کسانی که ممکن است به کمک نیاز داشته باشند فراهم نمیکند. علاوه بر این، تصویر گرافیکی خودکشی هانا که بعداً از سریال حذف شد، بحثبرانگیز بود و نگرانیهایی را در مورد پتانسیل یک اثر مسری ایجاد کرد. به طور خلاصه، در حالی که «13 دلیل برای اینکه» به دلیل جلب توجه به مسائل مهمی که نوجوانان با آن مواجه هستند مورد تحسین قرار گرفته است، به دلیل رویکردش در به تصویر کشیدن خودکشی و سلامت روان نیز بحثهای مخالفی را در پی داشته است. «13 دلیل» جنجالهای زیادی را به دنبال داشت که نیاز به داستانگویی مسئولانه را هنگام پرداختن به چنین موضوعات ظریفی گوشزد میکند.
آقای روبات
«آقای روبات» یک مجموعه تلویزیونی تحسینشده از سوی منتقدان است که در سالهای 2015 تا 2019 پخش شد. این سریال را سام اسماعیل مصری-آمریکایی کارگردانی کرده است. رامی ملک در نقش الیوت آلدرسون، مهندس امنیت سایبری است، اما این تنها کاری نیست که او انجام میدهد. الیوت یک هکر بسیار حرفهای است که بخش عمده اوقات فراغت خود را با هک کردن اطرفیانش و سرک کشیدن در زندگی آنها میگذراند. الیوت درگیر بیماری روانی اختلال تجزیه هویت است و این باعث میشود ارتباطات او بسیار محدود باشد. این همان دلیلی است که او را به یک هکر حرفهای تبدیل کرده است. داستان سریال از جایی شروع میشود که یک آنارشیست مرموز معروف به نام آقای روبات، با بازی کریستین اسلیتر، از الیوت دعوت میکند به گروه بسیار بزرگ و حرفهای هکری آنها ملحق شود. هدف آنها مبارزه با نظام سرمایهداری و صفر کردن تمام بدهیهای مردم با حمله به مراکز داده E Corp است. «آقای روبات» اغلب به عنوان برداشتی مدرن از روایتهای ضد نظام، با تاثیرات واضح از فیلمهایی مانند «باشگاه مبارزه» تفسیر میشود. این فیلم به طرزی عمیق روان قهرمان خود را میکاود و جهانی را به تصویر میکشد که مرزهای میان واقعیت و توهم را محو میکند.این فیلم همچنین به این موضوع میپردازد که گاهی بدون اینکه خودمان بدانیم شخصیترین اطلاعاتمان در معرض دید هکرهاست. روایت غیرقابل اعتماد الیوت و سبک بصری منحصربهفرد نمایش، حسی از سرگردانی القا میکند که نشاندهنده وضعیت ذهنی اوست. این مجموعه همچنین در مورد نقش فناوری بر جامعه و خطرات بالقوه انحصار دادهها و نظارت صحبت میکند. در حالی که «آقای روبات» به دلیل داستانپردازی بدیع مورد تحسین قرار گرفته، با انتقادهایی نیز همراه بوده است. برخی از بینندگان متوجه شدند که طرح، بهویژه در فصلهای بعدی پیچیدهتر میشود، با پیچشهای زیادی که دنبال کردن آن را سخت میکرد. برخی دیگر اشاره کردهاند که اصطلاحات فنی سریال، اگرچه دقیق است، اما ممکن است بینندگانی را که از فناوری آگاه نیستند گمراه کند. بهعلاوه، لحن دوپهلو و مضامین پیچیده سریال ممکن است برای همه مخاطبان جذاب نباشد، اما به تصویر کشیدن بیماری روانی آن هم به دلیل عمق آن مورد اقبال قرار گرفته است. زهرا تهرانی
دیدگاه تان را بنویسید