ارسال به دیگران پرینت

طلاق| درخواست طلاق

زوجی جوان در شب یلدا در درگیری درخواست طلاق کردند| حکم قاضی چه بود؟

در یکی از شعب دادگاه خانواده، زوج جوانی به نام‌های مینا و میثم برای رسیدگی به درخواست طلاق خود حضور داشتند. قاضی پس از مطالعه دادخواست طلاق، رو به مینا کرد و پرسید: «دخترم به خاطر اینکه همسرت با تو به میهمانی شب یلدا نیامده است می‌خواهی طلاق بگیری؟»

زوجی جوان در شب یلدا در درگیری درخواست طلاق کردند| حکم قاضی چه بود؟

زوج جوان به دلیل اختلافات فرهنگی و شخصیتی در آستانه طلاق

در یکی از شعب دادگاه خانواده، زوج جوانی به نام‌های مینا و میثم برای رسیدگی به درخواست طلاق خود حضور داشتند. قاضی پس از مطالعه دادخواست طلاق، رو به مینا کرد و پرسید: «دخترم به خاطر اینکه همسرت با تو به میهمانی شب یلدا نیامده است می‌خواهی طلاق بگیری؟»

مینا پاسخ داد: «جناب قاضی موضوع میهمانی شب یلدا نیست، مشکل من بیشتر از این حرف‌هاست. شوهرم اصلاً اهل معاشرت نیست. راستش را بخواهید ما چهار سال همسایه بودیم، حتی یک بار هم ندیدم میثم حرف بزند و اهل رفت و آمد و صحبت باشد. من فکر می‌کردم به خاطر ادب و نجابتش است، اما حالا که ازدواج کرده‌ایم فهمیدم این سکوت و انزوا یک بیماری است.»

بچه طلاق بودن مریم مومن با او چه کرد ؟! | باور کردم بچه ها اینگونه متولد می شوند !

«آقای قاضی من بعد از عروسی دلم می‌خواست با همسرم به گردش، سینما، رستوران، اماکن دیدنی و گردشگری یا خانه فامیل برویم، اما در این مدت میثم مدام می‌گفت خسته‌ام و حوصله ندارم. من چند باری خودم تنهایی رفتم، اما همه از من می‌پرسیدند میثم کجاست و من جوابی نداشتم. کلاً در خانواده ما رسم نیست زن بدون شوهرش به میهمانی برود، حتی خانه پدر و مادر و خواهر و برادر. اما برعکس من، میثم فقط عاشق تنهایی است.»

«در این مدت اعتراضی نکردم تا اینکه شب یلدا مامانم ما را به خانه‌اش دعوت کرد، اما میثم نه خودش به میهمانی رفت و نه اجازه داد من بروم. آن شب سر این موضوع خیلی بحث کردیم، ولی ناگهان به طرفم حمله کرد و من را به باد کتک گرفت. این رفتارش دیگر برایم قابل تحمل نیست.»

«آقای قاضی من و میثم هنوز ۲۵ سالمان نشده و هنوز یک سال هم از ازدواجمان نگذشته، اما انقدر بی‌روح و سرد و افسرده شده‌ایم که حد ندارد. به همین خاطر می‌خواهم طلاق بگیرم.»

میثم که تا آن لحظه هیچ حرفی نزده بود، از جا برخاست و با لحن تندی گفت: «من خوشم نمی‌آید همش خاله بازی کنم. از این خانه به آن خانه میهمانی بازی معنی ندارد. خوشم نمی‌آید، اذیت می‌شم.»

«چرا متوجه نمی‌شی در این وضعیت بد اقتصادی توقع داری هر روز خرید، کافه، تفریح و سینما برویم و منم با خودت همراه کنی، اما من از این کارها خوشم نمی‌آید. آقای قاضی همسر من مدام زندگی ما را با دیگران مقایسه می‌کند. به عمد شب یلدا خانه باباش نرفتم، چون همش من را با شوهر خواهرش مقایسه می‌کند. او ذره‌ای من و روحیاتم را درک نمی‌کند. خسته شدم، من هم راضی به طلاق هستم.»

قاضی با شنیدن حرف‌های این زوج گفت: «به نظر من شما نیاز به مشاوره دارید. اگر مشکلتان جدی بود همین الان حکم طلاق را صادر می‌کردم، اما باید دو ماه مستمر به کلاس‌های مشاوره بروید و نتیجه را بیاورید. اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی و طلاق باشد، آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.»

 

منبع : رکنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه