ارسال به دیگران پرینت

دیده‌بان ایران موضوع تأثیرپذیری کودکان از حوادث سیاسی و اقتصادی را بررسی کرد؛

احمد بخارایی: کتاب‌های درسی به صورت فرمایشی تدوین می‌شود | کودکان را مجبور به تسلیم در برابر نظام آموزشی کرده‌اند | کاری از روانشناس کودک ساخته نیست؛ زیرا او نیز قربانی نظام آموزشی است

احمد بخارایی جامعه‌شناس با تحلیل فضای فعلی جامعه و تأثیر آن بر کودکان به دیده‌بان ایران گفت: والدین بعد از صرف زمان زیادی از وقت‌شان در جامعه‌ای با شرایط بحرانی وارد خانه می‌شوند ازاین رو، داشتن عزت نفس و آرامش به عنوان الگوی خانواده برای ارتباط با کودک معنایی ندارد. این نوع ارتباط آشفته در مورد دوستان و خویشاوندان نیز به همین صورت است.

احمد بخارایی: کتاب‌های درسی به صورت فرمایشی تدوین می‌شود | کودکان را مجبور به تسلیم در برابر نظام آموزشی کرده‌اند | کاری از روانشناس کودک ساخته نیست؛ زیرا او نیز قربانی نظام آموزشی است

کودکان امروز، آینده‌سازان فردای هرکشوری هستند بدون شک اگر ساختار شخصیتی انسان‌ها را به یک ساختمان تشبیه کنیم، می‌توانیم بگوییم که در 6 سال نخست زندگی، اسکلت‌بندی آن صورت می‌گیرد و بعد از آن، تنها می‌توان در چارچوب اسکلت اصلی کار کرد اما کوچک‌ترین برنامه و حتی دغدغه‌ای در میان تصمیم‌گیران برای مدیریت فرایند شکل‌گیری شخصیت کودکان وجود ندارد.

تاثیر وضعیت نابسامان و دغذغه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بر کودکان بسیار مخرب بوده زیرا وقتی کودکان مشکلات مالی و سیاسی را می‌شنوند، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند دچار تنش، اضطراب و استرس می‌شوند در واقع احساس عدم امنیت به کودک منتقل می‌شود.

برخی روانشناسان در زمینه تامین امکانات مالی کودکان معتقدند داشتن یک زندگی مرفه و برآوردن نیازهای کودک به توان مالی وابسته است. اگر کار خوب پیدا نمی‌کنید، حقوق‌تان کفاف زندگی را نمی‌دهد، از پس‌کرایه خانه ‌برنمی‌آید، نگران تحصیل و آینده فرزندتان هستید، هزینه سفر ندارید و هزار و یک مشکل دیگر دارید، همه این‌ها به کودکان ربطی ندارد بنابراین کودک را درگیر موضوعاتی نکنید که نه‌تنها فهم و درکی از آن‌ها ندارد بلکه آنان را دچار نوعی تنش می‌کند. به‌جای مطرح کردن مشکلات مالی و ایجاد محدودیت مالی برای کودکان سعی کنید مدیریت خرج کردن را به او یاد دهید.

سوال مهم و اصلی این است که مدیریت توضیح و تبیین مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور برای کودکان تا چه حد مورد توجه مدیران و برنامه‌ریزان کشور قرار گرفته است؟

وقتی مدیریت کشور، حتی برنامه‌ای برای کودکان زیر 6 سال  که فرایند شکل گیری شخصیت کودکان صورت می‌گیرد، ندارد و آن‌ها در محیط ناآگاهی عمومی والدین و جامعه رشد می‌کنند  آیا می‌توان از کودکان توقع خلاقیت، قدرت ابتکار و اراده، اعتماد به نفس  در آینده داشت؟

 تداوم نسل‌هایی که نه بر مبنای اصول علمی بلکه بر اساس آزمون و خطا، باورهای غلط و مملو از ضد و نقیض‌های اقتصادی و سیاسی رشد می‌کنند جامعه بالنده و رو به رشد نیست به همین دلیل والدین تلاش می‌کنند از پذیرش چنین مسوولیت خطیر و مهم شانه خالی کرده و یا به داشتن یک فرزند بسنده کنند. بنابراین تبلیغات فرزندآوری بدون توجه به اصلاح بنیادی اوضاع عمومی کشور شعاری بیش نیست.

5687001

 برای آگاهی بیشتر از شرایط کودکان در جامعه ایرانی  احمد بخارایی، جامعه‌شناس، دانشیار دانشگاه و مدیر گروه جامعه‌شناسی سیاسی در انجمن جامعه‌شناسی ایران   با سایت دیده بان ایران گفت و گویی انجام داده که مشروح آن را در زیر می‌خوانید:

-با توجه به تورم اقتصادی در شرایط فعلی و آینده، تاثیر مخرب آن بر کودکان و رفتار آنها در آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این سوال بسیار خاص، ویژه و مهم است. خاص و ویژه از نظر این که یک مقوله مورد تجزیه و تحلیل در حوزه روانشناسی کودک به خرده نظام اجتماعی و در واقع اقتصادی پیونده خورده است.

مهم به خاطر این‌که موضوع پراهمیت و حیاتی که مورد اغفال قرار گرفته است. کودک به طور مستقیم و بدون واسطه فقط با خانواده، خویشان و در نهایت با سیستم آموزش و پرورش ارتباط می‌گیرد و مستقیما با حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی مرتبط نیست.  این سه رابط، کودک را تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی به فضای بزرگ اجتماع متصل می‌کند بنابراین کودک به صورت غیرمستقیم از آنچه که در کف جامعه اتفاق می‌افتد تاثیر می‌پذیرد.

کودک به طور مستقیم از کف جامعه تأثیر می‌گیرد

نباید تصور کرد که کودک در دنیای کودکی خود غرق است و تشعشعات رفتاری خانواده و اطرافیان به خصوص مدرسه و معلم بر وی تاثیرگذار نیست زیرا این تصور، توهم و خیالی بیش نیست.

بنابراین این زنجیر با واسطه حلقه‌های سه‌گانه موجبات خروجی و پیامدهای کودک را فراهم می‌کند به طور مسلم سرچشمه این پیامدها ساختارهای بیرونی است که جای بحث بسیار مفصلی دارد از همه مهمتر پاسخ به این سوال که چرا ساختارهای فرهنگی با قدرت آمیخته شده و رنگ و بوی سنت‌گرایانه گرفته، همچنین به چه دلیل این ساختار با قانون، تبصره، نظام حقوقی، قاضی، پلیس و زندان و ... پیوند خورده است؟

فرهنگ هر جامعه در ارتباط با جهان بیرون پویا می‌شود

در ایران سیطره و قوی‌شدن فرهنگ سنت‌گرایی با الگوهای فرهنگی عقلانی‌تر، نوین‌تر، به‌روزترهم‌سطح فرهنگ قرن بیست‌ویکم سازگاری ندارد زیرا الگوهای رفتاری ناشی از توهم مهاجم، دشمن و نفوذی بودن دیگران مانع از تکامل و ارتقای فرهنگی شده و با صف‌آرایی در مقابل دیگران دیالوگی در بستر دیالکتیکی شکل نمی‌گیرد. از طرف دیگر فرهنگ هرجامعه مانند برکه‌ای است که به ورودی و خروجی آب زنده‌است در غیراینصورت آب می‌گندد به همین دلیل از لحاظ علمی، هوش فرهنگی اتفاق نمی‌افتد به زبان ساده‌تر، هوش فرهنگی باعث می‌شود که عناصر مثبت یک فرهنگ در تعامل با فرهنگ‌های دیگر ارتقا پیدا کند و رفتارهای منفی از صحنه خارج شود که در نبود این تعامل و هوش، پویایی و پیشرفتی صورت نمی‌گیرد. این دیدگاه کاملا قاعده و مبنای علمی و طبیعی دارد و متخص فرهنگ اسلامی، شیعی، مسیحی، ایرانی و یا غیرایرانی نیست در نتیجه با عدم شکل‌گیری تعاملات و رواج خصومت، دوطرف طیف فقط با فریاد، ناسزا و فحش درصدد نابودکردن یکدیگر برمی‌آیند.

-این روند در مورد خرده نظام اجتماعی چگونه است؟

یکی از حلقه‌های سه‌گانه رابط رفتاری کودک، سیستم آموزش‌وپرورش است که به خرده نظام اجتماعی مثل نهادها، سازمان‌ها، رسانه و در کل نظام اطلاع‌رسانی، آموزشی و تربیتی (دانشگاه و صداوسیما) و رفاه اجتماعی که نقش مهم و اساسی دارند، وصل شده در حالی که به هیچ‌کدام از این ارگان‌ها نمی‌توان نمره قبولی داد زیرا حتی بین معلم و شاگرد یک ارتباط معنی‌دار و سالم وجود ندارد.

 آیا بین معلم و کودک و تدوین کتاب‌های فرمایشی، رابطه پویا و تعاملی وجود دارد؟ آیا میان مدیران آموزش وپرورش وسازمان‌های بالادستی همکاری و رابطه دوطرفه سازنده و هدفمندی برقرار است؟  پاسخ این سوالات به طور مشخص، منفی است به دلیل اینکه روابط، کاملا یک سویه تعریف شده به طوری‌که ملاک‌ها و معیارهای گزینش یک معلم، مدیر و کتاب برای تربیت دانش‌آموزاز قبل به صورت یک‌طرفه تعیین شده، در نتیجه در چنین شرایطی کودک منکوب و تسلیم شده، باید بدون چون‌وچرا اطاعت کند به خاطر این‌که در مدارس ارتباط مرید و مرادی است اما وقتی دانش‌آموز پا به فضای مجازی می‌گذارد با دنیای دیگری مواجه می‌شود بنابراین تقابل و تعاملی صورت نمی‌گیرد چون اطلاعات و مطالبی که به فرد در چنین سیستم آموزش و پرورشی القا و تفهیم شده، با فضای مجازی 180 درجه متفاوت است.

جامعه ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده است

رهاشدن انسان‌ها در خلاء بسیار خطرناک بوده این شرایط نابهنجار آشفته، بحرانی است که جامعه را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد هرچند جامعه ما سال‌هاست که دچار فروپاشی اجتماعی شده اما به‌طورمداوم و پی‌درپی این گسستگی و از هم پاشیدگی افزایش می‌یابد به دلیل اینکه فروپاشی اجتماعی طیف‌گونه است و مانند فروپاشی سیاسی یک شبه و براثر کودتا روی نمی‌دهد.

اضمحلال و زوال اجتماعی مانند گلوله برفی می‌ماند که وقتی حرکت می‌کند پیوسته وزن و قطرش بیش‌تر و سنگین‌تر می‌شود. وضعیت دانش‌آموز با ورود به دانشگاه و مباحث مربوط به مدرک و پایان‌نامه فروشی، کلاس‌های فاقد محتوا معلوم و آشکار است.

صدا و سیما نیز نگاه فرمایشی به کودک دارد

ازطرف دیگر نقش فرمایشی و انشایی صدا و سیما نیز مانند آموزش‌وپرورش به‌دلیل داشتن مخاطب کودک کاملا واضح و مشخص تبلور کرده  و توضیح لازم ندارد. 

بعد دیگر اجتماعی به نظام رفاه برمی‌گردد مسایلی مانند کودکان کار و زباله‌گرد، مادران سرپرست خانواده، زنان مجرد بدون کفالت و ... بدون حمایت دولت‌ها سرانجام شومی داشته و خواهند داشت همچنان‌که این اقشار در کشورما به حال خود رها شده‌اند.

1251910

-رابطه و تاثیر کودک از مسایل سیاسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی در موضوعات سیاسی نظام ایدئولوژیک، شخص محور باشد به طور طبیعی خروجی آن شبیه نظام فرهنگی و اجتماعی خواهد بود اما تبلور همه نظام‌های موجود دراقتصاد جلوه می‌کند زیرا شاخص‌ها در نظام اقتصادی ارزیابی می‌شوند تورم 50 درصدی، بیکاری فارغ التحصیلان، خط فقر 18 میلیون تومانی، عدم تناسب شغل افراد با تخصص آنها و همه و همه ناشی از مشکلات و معضلات حلقه‌های سه‌گانه مذکور از زمان کودکی است.

والدین بعد از صرف زمان زیادی از وقت‌شان در جامعه‌ای با شرایط بحرانی وارد خانه می‌شوند ازاین رو، داشتن عزت نفس و آرامش به عنوان الگوی خانواده برای ارتباط با کودک معنایی ندارد. این نوع ارتباط  آشفته در مورد دوستان و خویشاوندان نیز به همین صورت است.

بازشدن پای روانشناس و انتظار مهارت داشتن از این کودک کاملا اشتباه و خطاست زیرا آب از سرچشمه گل‌آلود است و توقع پاکیزگی آب درمسیر جریان، بیجا و بی معناست.

روانشناسی در جامعه‌ای با ساختار سالم کاربرد دارد زیرا افراد محدودی با مشکلاتی جزیی مثل اختلال روانی مواجه شده‌اند. به طور مثال ساختمانی که از همه‌نظر مثل فونداسیون و ساخت و ساز اصولی بنا شده، اصلاح و ترمیم بخش کوچکی از آن کارسختی نیست اما ساختمانی که رطوبت، کل شالوده و فضای آن‌را گرفته، توجه به ظاهر و رنگ و لعابش دردی را درمان نمی‌کند، در مورد کودکان نیز آموزش، تفکر خلاق همراه با مهارت و عزت نفس با چنین شرایطی هیچ فایده و بازدهی ندارد و توهمی بیش نیست.

دانشگاه ها نیز به دنبال نفع اقتصادی هستند

گسترش تحصیلات دانشگاهی رشته روانشناسی با گرایش‌های مختلف  و همچنین رشته حقوق در جامعه ما ناشی از افزایش روزافزون مراجعان و به تبع کسب درآمد بیشتر آنها بوده تا حدی که دانشگاه‌ها نیز از رشد تقاضای رشته‌های فوق استقبال کرده زیرا هدف آنها ارتقای کمی دانشگاه‌ها و کسب درآمد است در حالی‌که فراوانی و ازدیاد روانشناس و مشاور و گفت‌وگو، تاثیر و بازخوردی در کنترل خشم اجتماعی نداشته است.

masale-iran-kashi-aghajari-raghfari-bokharaei-salahshoor-42

-به نظر می‌آید برخی روانشناسان با دریافت مبالغ زیاد از مراجعان  و مشاوره‌های بی‌پایه و اساس موجبات خشم بیشتر و حادتر مراجعان را فراهم کرده‌اند. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟

روانشناس ما نیز قربانی نظام آموزشی است. وی در این روند دیالکتیکی در هرمقطع تحصیلی و در فضای بسته روانشناسانه، آموزش مناسبی دریافت نکرده، علاوه براین، هیچ تعاملی بین روانشناس و حوزه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر واقعیات پیرامون جامعه به صورت همه جانبه انجام نشده است.

در سطح خرد، میانه و کلان باید پدیده‌های اجتماعی را دید و آنالیز کرد. مشاهده یک کودک در سطل زباله نمادی از چندین صفحه تحلیل و بررسی است زیرا این رفتار متخص یک فرد، محله  یا سطل زباله نیست، در بررسی علت‌ها درمی‌یابیم که این نوع رفتارها به سطوح خرد، میانه و کلان برمی‌گردد بنابراین همه عوامل درهم تنیده و اثرگذار است.

کودکان مفاهیمی مانند گرانی، تورم و به طور کلی معنی نداشتن و نیست را متوجه نمی‌شوند. رفتار والدین برای کاهش اثرات مخرب کمبودها و نبودها چگونه باید باشد؟

اقتصاد، تجربه‌ی زیست هر روزه انسانهاست و خواسته کودکان مبتنی بر اراده، اختیار و آگاهی آنها نیست بلکه بیشتر برعکس العمل ناشی از مشاهده دوستان و اطرافیان در فضای مجازی است به عبارت دیگر، آینه انتظارات و توقعات کودکان، از الگوهایی مثل فضا و گروه دوستان مجازی نشات می‌گیرد و واکنش نشان می‌دهد ما نمی‌توانیم از کودکان، انتظار درک شرایط و تطبیق خواسته‌هایشان با وضعیت اقتصادی جامعه را داشته باشیم.

خواسته های کودک یک امر و واکنش طبیعی است از این رو، انتظار درک شرایط سخت اقتصادی، توقع‌ای بیهوده بوده و این سوال و خواسته، پاسخی ندارد زیرا کودک از مرجع و الگوی متفاوتی تبعیت می‌کند. معلم و مدرسه نتوانسته اعتماد دانش‌آموز را جلب کند از سوی دیگر، کودک در خلا زندگی نمی‌کند ذات انسان برای بزرگ و اجتماعی شدن، جامعه‌پذیر بودن نیاز به انگیزه و امیدرسیدن به هدف دارد. نبودن نظام سه‌گانه سالم و مناسب، کودکان را در خلا رها کرده بنابراین سطح توقعات سیری‌ناپذیر آنها در فضای آشفته مجازی شکل می‌گیرد. تکرار این روند منجر به فروپاشی اجتماعی در سنین و قشرهای مختلف شده است. به طور مثال وقتی در اداره‌ها، پارتی‌باری ساختاری می‌شود فروپاشی اجتماعی در اداره‌ها اتفاق افتاده یا زمانی‌که در دانشگاه‌ها خرید و فروش پایان‌نامه ها عادی جلوه می‌کند یک نوع فروپاشی آموزشی ایجاد شده و در نهایت رسانه اجتماعی که هدف کاملا نامشخص و نامعلوم دارد.

زمینه‌های فروپاشی شخصیت زنان و مردان باید از بین برود

فروپاشی شخصیت یک زن زمانی است که مجبور شود به‌خاطر عدم حمایت به کارهایی، برخلاف میل خودش تن بدهد و مرد هم در تضاد با شغل موردعلاقه اش دچار فروپاشی شخصیتی می‌شود، تمامی موارد زنجیروار به هم پیوسته است

-آیا مسایل سیاسی بر کودکانی که هنوز به مدرسه نرفته‌اند تاثیرگذار است؟

نسل جدید بسیار باهوش و عاقل هستند به‌طوری که توانایی و استعداد آنها در سن 2سالگی نیز بسیارغافلگیر کننده و تعجب‌آوراست به طور یقین رفتارهای والدین و اطرافیان به شدت برآنها تاثیرگذاراست بنابراین گلوله برفی فروپاشی اجتماعی همه افراد جامعه حتی کودکان را با خود می‌برد، البته خانواده‌هایی استثنایی و محدودی وجود دارند که پدر و مادر تحصیل‌کرده بوده از لحاظ مالی مشکلی ندارند آن‌ها به طور حساب شده و هدفمند بر رفتار کودکان نظارت دارند اما صحبت ما در مورد عامه افراد جامعه است که متاسفانه در وضعیت خوبی نیستند.

منبع : دیده بان
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه