حشمت اله سلطانی؛ برای یک مملکت مستقل و آزاد و البته با اقتدار که به فرهنگ ایرانی – اسلامی خود میبالد، رفتار دوگانه و تبعیض آمیز با زن و مرد در عرصه ای اجتماعی، قدری غیرطبیعی به نظر می رسد.
ما نبایستی طوری عمل کنیم که اگر زمانی ورود زنان را به ورزشگاه ها، آزاد اعلام کردیم، این گونه تصور شود که بر اثر فشارهای بینالمللی سازمانهای ورزشی و فدراسیونها و اتحادیههای جهانی، این تصمیم را گرفتهایم و یا ترس از این که مطابق با قوانین بینالمللی؛ دست به این کار زدهایم!
هرچند رعایت قوانین و موازین داخلی نیز باید برای ما مهم باشد، اما با این مباحثه، مذاکره، رایزنی و گفت و گوهای مستمر و تبادل اطلاعات بین ما و سازمانهای بینالمللی که میتواند برخی ملاحظات و نگرانیهای ما را لحاظ و برطرف کند.
بانوان هم، همچون آقایان به عنوان انسانهایی که از خیلی جهات برای خود حقوقی دارند؛ میبایستی در حضور و مشارکت در بسیاری فعالیتهای اجتماعی که به آنها سلامتی و نشاط و شادی هدیه میدهد، فرصت برروز داشته باشند.
یکی از فرصتها، ورود به ورزشگاههاست که همواره مورد مناقشه گروهها، نهادها، سازمانها و برخی اشخاص دارای نفوذ قدرت سیاسی است، که آنچه که به عنوان حلقهی مفقودهی این قضیه، هیچ گاه مورد توجه قرار نمی گیرد؛ بررسی فرهنگی و روان شناختی آن است.
زنان نیز مانند مردان و بلکه بیشتر از آنان؛ دارای احساسات و عواطف هستند و نیاز دارند که این انرژی متراکم را به ویژه دردوران جوانی، به نحوی تخلیه کنند.
حساسیت حضور یا عدم حضور بانوان در ورزشگاه ها، از آنجا ناشی می شود که برخی معتقدند که سلامت اخلاقی و فرهنگی زنان در ورزشگاه مورد تهدید واقع می شود.
ممکن است این مسأله در برخی موارد تا حدودی درست باشد، اما هر کاری به فرهنگ سازی و توجه به ماهیت امور و نتایج ملموس آن بستگی دارد و بایستی به این پارامترها نیز در این خصوص، توجه کافی مبذول گردد.
دیدگاه تان را بنویسید