دختری از دانشجویان نخبه یکی از دانشگاه های کشور، اسفند سال گذشته به مأموران پلیس تهران شکایت کرد و مدعی شد از سوی پسری مورد تجاوز قرار گرفته است. این دختر در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من مدتی قبل در اینستاگرام با پسری جوان آشنا شدم. او خودش را فردی ثروتمند نشان می داد و حرف های جذابی می زد. وقتی متوجه شد من دانشجو هستم و در یک دانشگاه ممتاز درس می خوانم، از من خواست همدیگر را ببینیم.
او مورد تجاوز گفت: قصد دارد با من ازدواج کند. قبول کردم. او با ماشین مدل بالا در یکی از مناطق غربی تهران با من قرار گذاشت. سر قرار حاضر شدم و وقتی سوار ماشین شدم. مقابل یک آبمیوه فروشی توقف کرد. او دو آبمیوه گرفت و بعد با تلفن صحبت کرد و به من گفت: قرار است کسی به حسابش پول بریزد، اما کارت بانکی اش همراهش نیست، بعد از من خواست کارت بانکی ام را به او بدهم تا پول به حساب من واریز شود و بعد گفت: پول را از حساب من برداشت می کند. من هم کارتم و رمز آن را به او دادم. در حالی که داشتم در ماشین آبمیوه می خوردم، او پیاده شد و بعد هم من کاملا بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، دیدم در شرایط مناسبی نیستم و لباس هایم نامرتب است و سه میلیون تومان هم از حساب بانکی ام کسر شده است. من هیچ ردی از آن مرد جوان ندارم و فقط شماره تلفن او را می دانم.
با ردیابی انجام شده مشخص شد شماره تلفن همراه به نام یک مرد کشاورز در روستایی در شرق کشور است و آن فرد نیز شناختی از متهم ندارد. درحالی که به نظر می رسید راهی برای پیداکردن متهم نیست، افسر اداره آگاهی از دختر شاکی خواست تا اگر عکس یا کوچک ترین نشانی از متهم دارد، در اختیار مأموران قرار دهد.
دختر جوان عکسی تار به مأموران داد و گفت: متهم بیشتر عکس ماشین در پروفایل اینستاگرامش می گذاشت و یک بار برای چند روز عکس تاری از خودش گذاشت که من آن عکس را ذخیره کردم.
وقتی افسر اداره آگاهی عکس را دید، بلافاصله متهم را شناخت و متوجه شد این متهم مدتی قبل به اتهام ربودن دختری دیگر و تعرض به او از سوی دادسرای ناحیه ۲۷ بازداشت شده است.
تحقیقات علمی مأموران نشان داد آن ها با فردی روبه رو هستند که احتمالا دختران زیادی را طعمه کرده است. پلیس متوجه شد متهم با اینکه پیش از این ادعا کرده بود سابقه ای ندارد، اما تبهکار حرفه ای است. او هربار که بازداشت می شد، نام و مشخصاتی جدید به مأموران می داد تا سوابقش معلوم نشود، اما بررسی عکس او در پرونده های مشابه نشان داد او ۱۰ شکایت دارد که در هرکدام از پرونده ها نیز نام و مشخصاتی جداگانه ارائه داده است.
با توجه به اینکه اتهام تعرض به دختر نخبه مطرح بود، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران شعبه ۱۱ ارسال شد. دختر جوان به قضات گفت: من پدر و مادر ندارم و یتیم بزرگ شدم. یکی از اقوام دورم از من نگهداری کرد. هیچ وقت سایه پدر و مادر بالای سرم نبود و احساس تنهایی شدیدی می کردم. وقتم را با درس خواندن پر می کردم تا اینکه در کنکور رتبه بسیار خوبی آوردم و در یکی از دانشگاه های ممتاز کشور قبول شدم. در خوابگاه زندگی می کردم و قصد داشتم درسم را ادامه بدهم تا بتوانم برای خودم زندگی خوبی درست کنم تا اینکه در اینستاگرام پسر جوان من را دنبال کرد و هربار که عکس یا مطلبی می نوشتم برایم لایک می گذاشت. بعد از مدتی به من پیشنهاد داد با هم در ارتباط باشیم، من هم قبول کردم و اولین قرار بین ما گذاشته شد. او در اولین قرار من را مورد آزار و اذیت قرار داد و سه میلیون تومان نیز از حسابم خارج کرد. این پول را کسی به من داده بود که در این سال ها بزرگم کرده بود. او هر ماه مبلغی به حساب من واریز می کرد تا هزینه دانشگاهم را بدهم، البته من کار دانشجویی هم می کردم. من درخواست مجازات متهم را دارم.
دادگاه کیفری استان تهران در استعلاماتی که انجام داد، متوجه شد متهم علاوه بر شکایتی که در شعبه ۱۱ مطرح است، یک پرونده آدم ربایی و تعرض در دادسرای جنایی تهران دارد و پنج مورد دیگر تعرض داشته که آن هم به شعبه ۱۱ ارجاع شد. به جز این موارد، در چهار پرونده دیگر در شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران نیز متهم شناخته شده و پرونده های در حال رسیدگی دارد که در یکی از آن ها مجرم شناخته و به شلاق و تبعید محکوم شده است.
پسر جوان در بازجویی ها مدعی شد هیچ ارتباطی به زور با دختران نداشته است. او درباره تجاوز گفت: چون من فرد ثروتمند و خوش تیپی هستم، دختر ها جذب من می شدند. من اصلا کاری با آن ها نداشتم و به خاطر ثروتم این دختر ها برای من تله گذاشته اند. او درباره آدم ربایی که در دادسرای جنایی نیز در حال رسیدگی است، گفت: آن دختر خودش به من گفت: جا و مکان ندارد و من هم به او جا دادم و ارتباطی با هم نداشتیم.
شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران در حال بررسی دقیق پرونده و مشخص شدن ابعاد دیگر اتهامات این مرد جوان است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
چنین حیوان های باید قصاص شوند جلوی عام تا درس عبرتی باشد
پناه میبرم به خدا