نویسنده : پریسا امیدی / کارشناس ارشد علوم سیاسی
به طورکلی بافت محیطی فضایی هم پیوند از بناها، راه ها، مجموعه ها، فضاها، تأسیسات و تجهیزات شهری و یا ترکیبی از آن ها است که دراین بین بافت های فرسوده به انواع از بافت ها گفته می شود که ازلحاظ ظاهری و زیربنایی دارای فرسودگی می باشند.
دراین بین انواع بافت های فرسوده را می توان به سه دسته زیر تقسیم بندی کرد که شامل:
_ بافت های دارای میراث فرهنگی
بافت های دارای میراث های شهری بافت هایی هستند که دربرگیرنده آثار به جای مانده از گذشته و جایگزین ناپذیری هستند که می توانند به آگاهی جوامع از ارزش های فرهنگی و گذشته خود کمک کند. به طورکلی این آثار که به یکی از سه دوره باستان، دوره تاریخی و یا معاصر تعلق دارد که به ثبت آثار ملی رسیده اند و در لیست میراث های باارزش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار می گیرند.
_ بافت های شهری (فاقد میراث فرهنگی)
بافت های شهری بافت هایی هستند که در محدوده قانونی قرار دارند و دارای مالکیت رسمی و قانونی می باشند؛ اما ازنظر برخورداری از امینت، استحکام و خدمات شهری معمولاً دچار کمبود نیستند.
_ بافت های حاشیه ای (سکونتگاه های غیررسمی)
بافت های حاشیه ای، بافت هایی هستند که بیشتر در حاشیه شهرها و کلان شهرهای کشور قرار دارند و خارج از برنامه رسمی توسعه شهر یا کشور شکل گرفته اند. به طورکلی ساکنین این بافت ها را گروه های کم درآمد و مهاجران روستایی و تهیدست شهری تشکیل می دهند. همچنین لازم به ذکر است که این بخش های شهر فاقد ایمنی، استحکام، امنیت اجتماعی، خدمات و زیرساخت های شهری می باشند.
شیوه های مداخله در بافت های فرسوده به شرح زیر میباشد:
۱.بهسازی
سلسله اقداماتی که به منظور بهبود کالبد در کوتاه مدت صورت می گیرد و شامل چهار اقدام تعمیرات، حفاظت، حمایت و استحکام بخشی بوده که روی هم رفته مفهوم فیزیکی بهسازی را معنی می کنند. فعالیت بهسازی باهدف استفاده از امکانات بالقوه و بالفعل موجود و تقویت جنبه های مثبت و تضعیف جنبه های منفی از طریق حمایت، مراقبت، نگهداری، احیا، استحکام بخشی و تعمیر صورت می پذیرد. در اقدامات مربوط به بهسازی، مداخله ای چشم گیر در کالبد صورت نمی گیرد؛ زیرا کالبد در شرایط مناسبی به سر می برد و تنها با جایگزینی عملکرد مناسب فعالیت، از فرسایش فضای شهر جلوگیری می شود؛ بنابراین با ایجاد تغییراتی در فعالیت های شهری، می توان شاهد فضاهای مطلوب بود.
۲.نوسازی
مجموعه اقداماتی که ساختارهایی نو را به جای بناهای قدیمی می نشاند و با چنین فعالیتی جلوه بسیار نو به بنا می دهد. درواقع فعالیت نوسازی باهدف افزایش کارایی و بهره وری، بازگرداندن حیات شهری به بافت می باشد و از طریق نو کردن، توان بخشی، تجدید حیات، انطباق و دگرگونی صورت می پذیرد.
۳.بازسازی
به طورکلی این مفهوم به معنای بازسازی مکانیکی بنا بدون در نظر گرفتن ابعاد فکری و نظری نو پرداز در یک وضعیت ساختاری معماری و یا شهرسازی تخریب شده است. در این نوع مداخله نه تنها هیچ الزامی برای حفظ گذشته وجود ندارد بلکه باهدف ایجاد شرایط جدید زیستی و کالبدی فضایی و از طریق تخریب، پاک سازی و دوباره سازی صورت می پذیرد.
معضلات بازسازی بافت های فرسوده از آن چیزی که به نظر میرسد بسیار سخت تر میباشد؛بافتهای مسئله دار شهری آن دسته از بافتهای شهری است که وجود عوامل مختلف در آن، سبب کاهش ارزش کیفی و کمی زندگی انسان میشود و با پایین آمدن ارزشهای سکونتی، نوسازی و احیا بافت انجام نشده و ساکنان کم کم مهاجرت میکنند.
کاهش ارزشهای کیفی زندگی از چند زندگی شهری مشخص میشود که اصلیترین نمودهای آن عناصر کالبدی، عملکردی، اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی است.
با مطالعه و مشاهده عناصر درون بافتهای فرسوده و مشکلدار، عوامل مشترک در میان آنها در زمینه عناصر کالبدی یافت میشود، پیوند با شهر و شکل آن، نفوذپذیری، شبکه دسترسی و خدماترسانی عمومی به هر مجموعه شهری یا بلوک مسکونی و همینطور فضاهای سبز و باز عمومی از اجزای مؤثر در ارزش کیفی بافت است.
تراکم بافت، دانهبندی یا میانگین تفکیک اراضی به خصوص بلوکهای مسکنی همچنین نسبت توده به فضا در بافت شهر ایفای نقش میکند.
میانگین نسبتهای توزیعی فضا و دانه بندی کاربریهای مختلف و همجوار، نحوه تأثیر پذیری بافت از مرفولوژی (تحقیق در شکل و ساختمان موجودات زنده) و عوارض زمین (کوهها، تپهها، درهها، رودها و شیب) عناصری مؤثر در پهنه شهری است.
نگرش گذشته در مورد جداسازی عناصر و فعالیتهای درون بافت مانند کار و سکونت سبب ایجاد شهرهای منفک از هم شد که اثرات سو آن بر زندگی امروز نمایان است.
فضاهای چند عملکردی، فضاهای مسکونی، گردشگری، کار و… سبب ایجاد تعاملات اجتماعی در پهنه شهری شد از این رو تنوع کاربری، پیوند و ارتباط اجتماعی و فضایی بین عملکردهای شهری، یکی از شاخصهای عملکردی پهنه شهری کارآمد است و نبود آن سبب مسئله دار شدن بافت میشود.
از دیگر مسائلی که سبب ناکارآمدی بافت شهری میشود، آلودگی آب و هوا و زمین است که سبب کاهش ارزش کیفی زندگی و آسایش ساکنان شده و روند رشد و توسعه بافت شهری را متوقف ساخته و درصد مهاجرت از آن پهنه شهری را افزایش داده است که توقف نوسازی و فرسودگی بافت را به همراه میآورد.
جمعآوری نامناسب زباله و پخش شدن فاضلاب در زمین، موجب ازدیاد انواع آلودگیها شده و شیوع بیماریهای مختلف را به همراه خواهد آورد.
آلودگی صوتی نیز بهداشت و سلامتی روح و جسم ساکنان را تحت تأثیر قرار داده و سبب کاهش ارزش کیفی و کمّی زندگی در آن بافت میشود، اگر مسائل و مشکلات بافت با راهکارهای جمعی حل نشود، ساکنان به فکر حل مشکل خود به صورت شخصی افتاده و در غیر این صورت ترجیح به ترک آن ناحیه میدهند.
هر یک از موارد ذکر شده در شرایط اقتصادی و اجتماعی بافت اثر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد؛ ترکیب اجتماعی، اشکال خانوار، تراکم جمعیت، درآمد و شغل، انواع فعالیتهای تولیدی و خدماتی از جمله عواملی هستند که بر شکلگیری و محتوای بافت شهری تأثیرگذار است.
ایجاد میانگین ارزشی متوسط زندگی برای ساکنان در شهر، تقسیم عادلانه فضاهای سبز و باز عمومی میان طبقات مختلف اجتماعی شهر، ساماندهی بافتهایی با فعالیتهای تولیدی و صنعتی کم ارزش تر در شهر، توزیع مناسب خدمات شهری و امکان دسترسی و استفاده از آن در تمام شهر، سبب جاری شدن زندگی در پهنه شهری، نوسازی و رونق آن میشود.
جداسازی و تفکیک بافتهای شهری با توجه به سطح درآمد سبب توقف ساخت و ساز در یک منطقه و افزایش تراکم بیش از حد در منطقهای دیگر شده و این هر دو موجبات مشکل دار شدن بافتهای شهری را فراهم خواهد آورد.
بافتهای شهری با توجه به موارد یاد شده تعدد بسیاری از بعد ناکارآمدی و مشکل ساز بودن دارند. تشخیص و تعیین شاخصهایی که باعث فرسودگی یک بافت میشود نیز خود راهنمایی است برای شناخت و تعیین شرایطی که موجب آسیب دیدگی بافتهای شهری میشود.
با تقسیم بندی انواع بافتهای مسئله دار که فرسوده شده یا از ابتدا فرسوده بوده است و یا خطر فرسودگی آنها را تهدید میکند به کمک عناصر و مشخصههای تعیین شده، راهبردهای مواجه با بافتهای ناکارآمد و آسیب پذیر و همینطور راهبردهای پیشگیری از بروز شرایطی که چنین بافتهایی در طول زمان ایجاد شوند، پیش روی قرار میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید