این مهاجم را با گل های زده و نزده اش به خاطر می آوریم. مهاجمی با موهایی فر و خط ریشی منحصر به فرد که معمولا او را از سایر هم تیمی هایش متمایز می کرد.
خاطرم است از یکی از دوستانم درباره بازی دوستانه استقلال جان روسا که در ورزشگاه شیرودی برگزار شد پرسیدم.
او در جواب گفت: هر کاری که تصور کنی مومن زاده کرد. همه جا بود. خطا می گرفت، دریبل می زد، اوت میانداخت، شوت می زد... اما در نهایت سامره بود که در یک لحظه تنها گل بازی را به ثمر رساند و استقلال برد.
این روایت، داستان اکثر بازیهای آن فصل استقلال با حضور این بازیکن بود. اصلا شاید به همین دلیل روی سکوهای آزادی محبوبیت زیادی داشت.
صحبت از احمد مومن زاده است، مهاجمی خوش اخلاق و خوش انرژی، بدون نمایش که باورتان بشود یا نشود او در آستانه رسیدن به پنجمین دهه زندگی اش هنوز عطش بازی کردن دارد و بعید است فعلا دست از این فوتبال بردارد.
شاید هرکسی به جای احمد بود، پس از تمام آن ناملایمات و ماجراهای تلخی که در استقلال تجربه کرد بعد از اتمام قراردادش، قید فوتبال را می زد. اما احمد اراده کرد و به فولاد رفت و خودش را به بهترین وجه ممکن احیاء کرد و برای سومین مرتبه قهرمان لیگ برتر شد.
احمد مومن زاده در حال حاضر در لیگ دو و در باشگاه گمنام "ون پارس نقش جهان" به امید صعود به لیگ یک و در ادامه لیگ برتر بازی می کند.
مومن زاده در واقع به همه ثابت کرد که نه در حرف بلکه در عمل یک عاشق به معنای واقعی فوتبال است و در عین حال این علاقه را میتواند در یک گفتگوی یک ساعت به شما القا کند.
با این بازیکن که شاید بتوان او را کازویوشی میورای فوتبال ایران دانست، گفتگوی صمیمانهای را ترتیب دادیم که در ادامه آن را می خوانید.
دیدگاه تان را بنویسید