همه ما در حال حاضر با وجود شیوع و همهگیری ویروس کرونا با روشی که عفونتهای ویروسی منجر به بیماری حاد میشوند، بسیار آشنا هستیم. از آنفلوانزا گرفته تا کووید-۱۹ و سرخک، به خوبی درک شده است که چگونه ویروسها منجر به بیماری میشوند، اما دانشمندان در حال حاضر نقش گستردهای را که عفونتهای ویروسی در ایجاد سایر بیماریها ایفا میکنند که اغلب سالها یا حتی دههها پس از عفونت اولیه ظاهر میشوند، کشف کردهاند.
چندین مطالعه جدید، ارتباط بین بیماریهایی را که قبلا تصور نمیشد با عفونتهای ویروسی مرتبط باشند، روشن کردهاند. به عنوان مثال یک عفونت ویروسی رایج در دوران کودکی با ایجاد سرطان مثانه در بزرگسالی مرتبط دانسته شده است. ارتباط بین "هپاتیت C" و اسکیزوفرنی بینشهایی را در مورد تأثیر عفونتهای ویروسی بر مغز ارائه میدهد و شواهد جدید صریحا تایید میکنند که چگونه یک ویروس رایج ممکن است برای ایجاد بیماری اماس بسیار مهم باشد.
سرطان و ویروسها
تخمین زده شده است که تقریباً از هر پنج ابتلا به سرطان در سراسر جهان یک مورد ناشی از عفونتهای ویروسی است. شاید شناخته شدهترین ارتباط سرطان با ویروس، ارتباط بین سرطان دهانه رحم و ویروس پاپیلوم انسانی(HPV) یا همان تبخال تناسلی باشد.
تقریباً تمام موارد ابتلا به سرطان دهانه رحم ناشی از HPV است. در دهه گذشته، واکسنهای ضد HPV بهبود یافتهاند و چشمانداز حذف عملی سرطان دهانه رحم در آینده را افزایش دادهاند و سالانه جان صدها هزار نفر را نجات میدهند.
اکنون مطالعه جدیدی که به سرپرستی محققان دانشگاه "یورک" در نشریه "نیچر"(Nature) منتشر شده است، ارتباط جدیدی بین سرطان مثانه و عفونت توسط یک ویروس رایج کشف کرده است. این ویروس با نام "بیکی"(BK) یا "BK polyomavirus" شناخته میشود و بیش از ۸۰ درصد افراد تا زمان بلوغ به این ویروس مبتلا شدهاند، اما عفونت آن برای اکثر افراد، بدون علامت است و این ویروس میتواند برای چندین دهه درون بدن، به ویژه در کلیهها، غیر فعال بماند.
عفونت با این ویروس فراگیر و شایع است، اما عواقب مهمی جز در ضعف دستگاه ایمنی یا آنهایی که سیستم ایمنی تضعیفشده دارند، ایجاد نمیکند. "بیکی" مخفف نام و نامخانوادگی نخستین بیماری است که این ویروس برای نخستین بار در سال ۱۹۷۱ در بدنش کشف شد. این بیمار در آن هنگام، ۲۹ سال سن داشت.
محققان در این مطالعه بررسی کردند که آیا مکانیسم بالقوهای وجود دارد که از طریق آن عفونت مداوم BK در کلیه بتواند شروع سرطان مثانه را تحریک کند. از طریق یک مجموعه آزمایشهای آزمایشگاهی، محققان دریافتند عفونت BK، کلیه را به تولید آنزیمهای ضد ویروسی به نام "APOBECs" هدایت میکند.
هنگامی که عفونتهای خفته BK در کلیه دوباره فعال میشوند، سیستم ایمنی، آنزیمهای "APOBECs" را برای نابودی ویروس تولید میکند. با این حال، این سلولهای ایمنی متخصص میتوانند به مثانه بروند و متعاقباً به دیانای سلولهای مثانه نیز آسیب برسانند.
این فرآیند میتواند چندین دهه قبل از ظهور و تشخیص سرطان مثانه به طور مکرر رخ دهد و تا زمانی که سرطان ظاهر میشود، اغلب هیچ نشانهای از ویروس BK وجود ندارد، زیرا یا خفته است یا به طور کامل توسط سیستم ایمنی از بین رفته است. تنها نشانه از این رابطه، وجود نشانههای جهشی "APOBEC" در ژنوم سلولهای تومور مثانه است.
"سایمون بیکر" نویسنده اصلی این مطالعه میگوید: یافتههای ما درک ما از علل سرطان مثانه را با نشان دادن اینکه عفونتهای ویروس BK یک عامل خطر برای سرطان مثانه هستند، تغییر میدهد، زیرا سلولهای مثانه را مجبور میکنند از APOBECهایی استفاده کنند که به دیانای آنها آسیب میزند.
محققان خاطرنشان میکنند که نشانه APOBEC را میتوان در حدود ۹۳ درصد از همه سرطانهای مثانه یافت و این فرضیه را تأیید میکند که این تومورها توسط عفونتهای ویروسی خفته ایجاد میشوند. یافتههای جدید همچنین ممکن است به توضیح اینکه چرا بیماران پیوند کلیه با سرکوب سیستم ایمنی نرخ بالایی از سرطان مثانه را تجربه میکنند، کمک کند.
اگرچه روزهای اولیه این تحقیقات و رسیدن به این نتیجه است، اما "بیکر" خواستار ساخت واکسن برای پیشگیری از ابتلا به عفونت ویروسی BK شده است. وی میگوید که ممکن است چنین واکسنی بتواند همان تأثیری را که واکسنهای HPV روی سرطان دهانه رحم داشتهاند، بر سرطان مثانه داشته باشد.
"بیکر" میگوید: این تحقیق برای بهبود درک ما از این که چرا افرادی که دچار سرکوب سیستم ایمنی هستند، مانند بیماران پیوند کلیه، بیشتر به سرطان مثانه مبتلا میشوند، بسیار ضروری است. همچنین پیامدهای بسیار گستردهتری برای پیشگیری از سرطان مثانه در آینده دارد.
اسکیزوفرنی و ویروسها
طی چند دهه اخیر، چندین مطالعه مشاهدهای به رابطه بین عفونتهای هپاتیت سی(HCV) و اسکیزوفرنی پرداختهاند. دادهها تاکنون کاملاً متناقض بودهاند و برخی از مطالعات میزان بالاتری از هپاتیت C را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشان دادهاند، در حالی که برخی دیگر این ارتباط را متناقض و غیرمعنیدار گزارش کردهاند.
یک مطالعه جدید از محققان در تایوان، میلیونها پرونده بهداشتی را مورد بررسی قرار داده است تا نه تنها شیوع اسکیزوفرنی را در افراد مبتلا به هپاتیت C تجزیه و تحلیل کند، بلکه نرخ اسکیزوفرنی را در این بیماران که با درمان مبتنی بر اینترفرون درمان میشوند، مقایسه کند. فرضیه این بود که اگر عفونت HCV مقدم بر اسکیزوفرنی باشد و در نتیجه علت آن باشد، درمان زودهنگام موثر عفونت ویروسی باید شانس ابتلای فرد به این بیماری روانی را کاهش دهد.
یافتهها نشان داد که شیوع اسکیزوفرنی به طور قابل توجهی در گروه بیماران HCV درمان نشده(۰.۸۷ درصد) در مقایسه با بیماران تحت درمان برای HCV (۰.۲۵ درصد) و افرادی که در وهله اول به HCV آلوده نشدهاند (۰.۱۱ درصد) بیشتر است.
محققان میگویند، اسکیزوفرنی یک بیماری پیچیده و ارثی است. بنابراین پیشرفت اسکیزوفرنی همیشه شامل تعدادی از عوامل ژنتیکی و محیطی فراتر از یک عفونت ویروسی است.
با این وجود، محققان چندین مکانیسم قابل قبول را فرض میکنند که عفونت HCV میتواند بر شروع اسکیزوفرنی تأثیر بگذارد و با توجه به وجود عوامل ضد ویروسی در دسترس برای درمان عفونت HCV، ممکن است در نظر گرفتن درمانهای ضد ویروسی بالقوه و در نظر گرفتن عوارض آینده مانند افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی، ارزشمند باشد.
در این مطالعه آمده است: در عصر "ضد ویروسهای دارای اثر مستقیم"(DAAs) برای از بین بردن عفونت HCV، درمان ضد HCV باید برای همه افراد آلوده به آن تجویز شود تا خطر عوارض کبدی نه تنها کاهش یابد، بلکه عوارض خارج کبدی از جمله ابتلا به اسکیزوفرنی نیز کاهش یابد.
تخریب عصبی، زوال عقل و ویروسها
تقریباً یک قرن است که فرضیه ارتباط بیماریهای عصبی با عفونت ویروسی وجود دارد. این ایده که بیماریهای ویروسی آهسته به معنای عفونتهای ویروسی که منجر به تخریب تدریجی فرآیندهای عصبی میشوند، به اواسط قرن بیستم بازمیگردد و بسیاری از دانشمندان ادعا کردهاند که عفونتهای تبخال مداوم علت ابتلا به بیماری آلزایمر است.
این ایدهها در اواخر قرن بیستم محبوبیت خود را از دست دادند، زیرا دیگر عوامل علت ابتلا به بیماریهایی مانند آلزایمر برجسته شدند. اما اخیراً محققان پس از شکست داروهای طراحی شده برای هدف قرار دادن سایر علائم پاتولوژیک بیماریهای عصبی به این ایده قدیمی بازگشتهاند.
شاید قویترین مطالعه اخیر در مورد رابطه میان بیماریهای عصبی و عفونتهای ویروسی از سوی محققانی باشد که رابطه بین بیماری اماس و ویروس "اپشتین بار" را بررسی میکنند. چندین مطالعه مشاهدهای در چند سال گذشته به همبستگی قوی بین عفونتهای ویروسی در سالهای نوجوانی یک فرد و ابتلا به اماس در حدود یک دهه بعد اشاره کردهاند.
مطالعهای که اخیراً در مجله "ساینس"(Science) منتشر شده است، برخی از قانعکنندهترین شواهد عِلّی این ارتباط را تا به امروز ارائه کرده است. این مطالعه به رهبری محققان دانشگاه هاروارد، مجموعه داده منحصر به فردی از سوابق بهداشتی اعضای ارتش ایالات متحده را بررسی کرده است. این دادهها بیش از ۲۰ سال اطلاعات ارائه میدهند و به محققان این امکان را میدهند تا بفهمند که آیا عفونت با ویروس "اپشتین بار"(EBV) قبل از ابتلا به اماس بوده است یا خیر.
نتایج حاکی از آن بود که همه موارد ابتلا به اماس دارای عفونت EBV بودهاند. میانگین زمان از آغاز عفونت EBV تا شروع اماس، ۷.۵ سال بود، اما برخی از افراد دو سال پس از عفونت EBV به اماس مبتلا شدند، در حالی که برخی دیگر تا ۱۵ سال به آن مبتلا نشدند. همچنین هیچ عفونت ویروسی دیگری دیده نشد که به طور مداوم با پیشرفت بیماری اماس ارتباط داشته باشد.
مانند تحقیقات در مورد بیماری اسکیزوفرنی، هیچ ادعایی وجود ندارد که عفونت EBV تنها علت ابتلا به بیماری اماس باشد. باز هم، بسیاری از عوامل دیگر وجود دارند که در ایجاد بیماری اماس نقش دارند. از این گذشته، عفونت EBV در جوانان بسیار شایع است، بنابراین اگر همه افراد آلوده به این ویروس به اماس مبتلا میشدند، مطمئناً تاکنون از آن آگاه شده بودیم.
یافتهها نشان میدهند که احتمالاً عفونتهای EBV عامل بزرگی در تحریک بیماری اماس برای افرادی هستند که از قبل مستعد ابتلا به این بیماری هستند. فرضیه فعلی این است که همه افراد آلوده به EBV به اماس مبتلا نمیشوند، اما همه کسانی که به اماس مبتلا میشوند، احتمالا قبلاً به EBV آلوده شدهاند.
شاید مهمتر از همه این باشد که اگر EBV یک محرک اساسی برای بیماری در اکثر افراد باشد، توسعه یک واکسن علیه آن میتواند به طور فرضی، اماس را ریشه کن کند. به همین دلیل چندین شرکت بیوتکنولوژی اخیراً اعلام کردهاند که در حال تولید واکسنهای EBV هستند.
برای بسیاری از این مسیرهای تحقیقاتی که رابطه بین عفونتهای ویروسی و بیماریهای مزمن را بررسی میکنند، هنوز روزهای اولیه است، اما به طور فزایندهای آشکار میشود که ممکن است اثرات طولانی مدت عفونتهای حاد ویروسی را دست کم گرفته باشیم. از بیماری آلزایمر گرفته تا سرطان، فرضیههای قابل قبولی وجود دارد که نشان میدهد میتوان با هدف قرار دادن ویروسهایی که تاکنون نسبتا بیخطر فرض میشدند با واکسنها، از این بیماریهای وحشتناک عصبی پیشگیری کرد.
مفید بود.