جنایت اهواز علیه یک کودکهمسر/کودکمادر، مخاطب امروز را با سریالی که در حالدپخش است، پرت میکند به وادیِ اندیشه که "آخر چرا؟!"
خاتون، روایتگر داستان یک عشق است که دستخوش اتفاقاتی میشود و ماهیت این عشق را به نمایش میگذارد؛ داستان زنی فرهیخته و آگاه، که سرشار از احساس ارزشمندی است؛ چراکه ارزشها و باورهایش را از طریق مطالعه و تفکر به دست آورده و به همین دلیل، بسیار به آنها پایبند است؛ و طبق این ارزشها زندگی میکند نه عقاید دیگران.
و در مقابل او مردیست با شخصیتی متزلزل و رشدنیافته، که وقتی عرصه بر او تنگ شود بهراحتی پا روی باورهایش میگذارد و نظرات و خواستههای دیگران را مقدم میداند، چون هویتش به درستی شکل نگرفته و به یک ایدئولوژی مشخص در زندگی نرسیده است.
خاتون بسیار قدرتمند است، چون همهی لوازم ضروری برای شادی و احساس خوب را در درون خود دارد و خوب و بد دنیای خود را به خوبی میشناسد. آنجا که پای ارزشها به میان میآید حتی از جان خویش مایه میگذارد و به آسودگی از عشقی که پر از خودخواهی و نیاز و احساس تملک است میگذرد؛ عشقی که شاید برای دیگری بسیار جذاب به نظر آید، اما برای خاتون که رهبر دنیای خویش است، این عشق نوعی اسارت است و هرگز اسارت و وابستهبودن به نظر و نگاه دیگری را برنمیتابد.
و این گونه است که با شجاعت و جسارتی قابل تحسین، آن را پس میزند و باوجود تمام چالشها و خطرات پیشرو، تنهایی را برمیگزیند.
و اما شیرزاد که از چنین احساس ارزشی در درون خود برخوردار نیست، بدون وجود خاتون با آن ویژگیهای منحصربهفرد، قادر به ادامه زندگی نیست و چون معنایی برای زندگی خود نیافته و بنا بر نوع تربیتش در خانواده، با خودخواهی زیسته است، سعی در تملک خاتون به هر قیمتی دارد و زهی خیال باطل که بتواند چنین زنی را به بند بکشد!
این جسارت و شهامت در یک زن باعث جذابیت فوقالعاده در او میشود، بهطوریکه هر مردی در آرزوی به دست آوردن اوست؛ و اما خاتون که باورهای روشنی دارد، در نهایت مردی را برمیگزیند که طبق معیارهایش آگاه، شجاع و قدرتمند باشد و ازقضا رضا فخار تمام این ویژگیها را دارد!
باید دید این عشق به وجود آمده در این شرایط حساس به چه سرانجامی خواهد رسید، هر چند که انجام و پایان یک عشق راستین، به اندازه ماهیت والای آن اهمیت ندارد.
ایکاش، روایت خانوادهای با چندین لایه شخصیتی و بهویژه زنانی استقلالطلب و آگاهیخواه در این سریال و از دلِ تاریخ، رهنمون زندگیها و باورهای تیره و سیاهی شود که جنایت اهواز و دیگر جنایتهای متعصبانه مشابه، برای همیشه از فرهنگ و جامعه ما، رخت بربندد!
دیدگاه تان را بنویسید