آخرین قهرمانی یک تیم باشگاهی ایران در لیگ قهرمانان آسیا، که قبلا "جام باشگاههای آسیا" نام داشت، در سال ۱۳۷۲ رقم خورده است. ۲۸ سال قبل، پاس تهران قهرمان آسیا شد؛ تیمی که در اواخر دهه ۱۳۸۰ قربانی ندانمکاری مدیران نظامی فوتبال ایران شد و اکنون به تاریخ پیوسته است.
طی ۲۸ سال اخیر تیمهای استقلال و سپاهان و ذوبآهن و پرسپولیس توانستهاند به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسند ولی دستشان به جام نرسیده است.
وضعیت و کیفیت فوتبال باشگاهی ایران به گونهای است که کمتر کارشناسی احتمال میدهد یکی از تیمهای فوتبال طی دهه آتی موفق به فتح لیگ قهرمانان آسیا شود.
بنابراین، اگر از منظر نتایج کسب شده فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا بنگریم، حذف تیمهای باشگاهی ایران از این تورنمنت، جای اندوه چندانی ندارد؛ چراکه فوتبال ایران طی سه دهه اخیر در این تورنمنت، در کسب افتخار و خلق شادی ناتوان بوده است.
البته تیم ملی ایتالیا هم اخیرا بعد از ۵۳ سال قهرمان اروپا شد ولی از ۱۹۶۸ (که ایتالیا قهرمان جام ملتهای اروپا شد) تا یورو ۲۰۲۰، ایتالیا در دوازده دوره جام ملتهای اروپا ناکام مانده بود اما نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا، طی سه دهه اخیر دقیقا سی دوره ناکامی در این تورنمنت را تجربه کردهاند.
با این حال، فوتبال چیزی فراتر از کسب موفقیت و خلق شادی در بر دارد. هیجان و همبستگی و همدلی نیز جزو ثمرات فوتبالاند. میلیونها نفر از مردم ایران، با همدلی و همبستگی، غرق در هیجان، رقابت استقلال یا پرسپولیس یا سپاهان را در مراحل حذفی و یا فینال لیگ قهرمانان آسیا پیگیری کردهاند؛ ولو که تیمشان حذف شده یا قهرمان نشده باشد.
این احساس " با هم بودن"، در این وانفسایی که جامعه ایران گرفتار آن است، شاید اندکی در تقویت وحدت ملی موثر باشد. ترک و فارس و عرب و لر و گیلکی و مازنی و ...، وقتی که یکی از تیمهای باشگاهی ایران در فینال لیگ قهرمانان آسیا در حال تلاش برای کسب قهرمانی است، قلبشان به هوای برد آن تیم میتپد.
نمیخواهم بگویم همه ایرانیهای فوتبالدوست طرفدار قهرمانی پرسپولیس یا استقلال در آسیا هستند. طبیعتا بسیاری از استقلالیها خواهان شکست پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا هستند و بسیاری از پرسپولیسیها نیز از شکست استقلال در این بازی حساس خوشحال میشوند.
این واقعیت فوتبال است، ولی این هم واقعیتیست که وقتی استقلال یا پرسپولیس به نیمهنهایی یا فینال این تورنمنت میرسند، دست کم ۲۰ میلیون ایرانی، بلکه بیشتر، خواهان پیروزی این دو تیماند.
این چندین و چند میلیون ایرانی، اگر از منظری جامعهشناسانه بنگریم و شکافهای طبقاتی و قومی و زبانی و مذهبی و سنی را در نظر بگیریم، وجوه افتراق قابل توجهی دارند و همیشه در کنار هم نیستند و احساس همدلی و همسویی ندارند.
اما فوتبال سبب میشود که این شکافهای ساختاری و تاریخی، که در هر جامعهای طبیعتا کموبیش وجود دارند، موقتا غیرفعال شده و میلیونها ایرانی متفاوت و مختلف به وادی اتحاد و همبستگی قدم بگذارند.
اگرچه این همسویی عاطفی و احساس همبستگی و وحدت برآمده از آن موقت است، ولی به همه این افراد یعنی به میلیونها نفر یادآوری میکند که از یک ملت و متعلق به یک سرزمیناند.
تذکر یعنی به یاد آوردن. گاهی ما چیزی را نمیدانیم و آن را میآموزیم. اما گاهی چیزی را میدانیم ولی آن را از یاد میبریم؛ چون اساسا مستعد از یاد بردنش هستیم. تذکر یعنی یادآوریِ همین دانستهها. فوتبال به این معنا "تذکر" است.
دیدگاه تان را بنویسید