«من حق مردم را نمیخورم و فقط پول حلال سر سفره زن و بچهام میبرم.» این شاهبیت حرفهای پاکبان تبریزی است که پس از پیدا کردن بستهای حاوی 10میلیون تومان پول نقد، وسوسه نشد و به هیچچیز دیگر به جز رساندن آن بهدست صاحبش فکر نکرد. اما این مرد درستکار در چه شرایطی بسته پولها را پیدا کرد و اسکناسها چه سرنوشتی پیدا کردند؟
این پاکبان شهرداری تبریز که ناصر بافنده نام دارد، چند شب قبل هنگام جمعآوری زبالهها، وقتی داشت یک کیسه مشکیرنگ را داخل خودروی حمل زباله میانداخت، متوجه شد که داخل کیسه پر از پول است. پیدا کردن یک کیسه پر از اسکناس در میان انبوهی از زباله مثل پیدا کردن گنج بود.
او که مرد دنیادیدهای است اصلا دلش نلرزید. همان موقع از راننده خواست تا گوشهای توقف کند و خودش با گوشیاش با سرکارگر منطقه تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد. او گفت کیسهای پر از پول پیدا کرده و میخواهد آن را به صاحبش برساند. دقایقی از این ماجرا گذشته بود که این پاکبان شریف بسته پولها را به محل کارش رساند و آن را به سرکارگر تحویل داد تا بهدست صاحبش برسد.
شرافت را به پول ترجیح میدهم
ناصر بافنده، 51سال دارد. با اینکه در شهرداری منطقه 4تبریز کار میکند اما خودش ساکن شهر سهند است و هر روز مسیر بین این شهر تا تبریز را به سختی طی میکند. او در گفتوگویی جزئیات پیدا کردن 10میلیون تومان پول نقد در میان زبالهها را بازگو کرد.
چند سال است که در شهرداری کار میکنید؟
من از حدود 8سال قبل در شهرداری بهعنوان پاکبان مشغول بهکار شدم. 2فرزند 18و 20ساله دارم و از زندگیام راضی هستم.
درباره ماجرای پیدا کردن پولها صحبت کنید. کیسه پر از پول را چطور پیدا کردید؟
چند شب قبل بود که مثل همیشه با همکارانم سوار بر ماشین حمل زباله مشغول جمعآوری زبالهها در منطقهمان بودیم. راننده در نزدیکی خیابان بهار توقف کرد و من مشغول برداشتن کیسههای زباله شدم.
همین که آمدم یک کیسه مشکیرنگ را بردارم متوجه شدم که گوشهاش پاره شده است. توجهم به داخل کیسه جلب شد و وقتی آن را باز کردم دیدم داخلش پر از دستههای اسکناس است. اول فکر کردم اشتباه میبینم اما داخل کیسه پر از پول بود. باورم نمیشد که بین این همه زباله یک کیسه اسکناس پیدا کردهام.
اولین کاری که بعد از پیدا کردن پولها انجام دادی چه بود؟
از راننده خواستم چند لحظه صبر کند. فورا با سرکارگرمان تماس گرفتم و ماجرا را برای او توضیح دادم. حتی از این ماجرا با راننده هم حرفی نزدم. سرکارگر تلفنی از من تشکر کرد و بعد از اینکه کارم تمام شد پولها را برای او بردم.
داخل کیسه چقدر پول بود؟
با سرکارگرمان همه پولها را شمردیم. مجموع اسکناسها 10میلیون تومان بود که همه را تحویل دادم.
داخل کیسه نام و نشانی از صاحب پولها بود؟ آیا توانستید صاحبش را پیدا کنید؟
متأسفانه به جز پولها هیچ چیز دیگری در کیسه نبود و تا حالا نتوانستهایم صاحب پولها را پیدا کنیم. اما من دیگر عذاب وجدان ندارم و پولها را به شهرداری تحویل دادهام و دیگر دینی به گردنم نیست.
آن شب وقتی به خانه برگشتید و ماجرا را برای اعضای خانوادهتان تعریف کردید آنها چه واکنشی نشان دادند؟
هم همسر و هم فرزندانم گفتند کار خوبی کردی که پولها را تحویل دادی. مطمئنم اگر فرزندانم هم بودند همین کار را میکردند. چون من آنها را با کارگری و دستمزد حلال بزرگ کردهام و همیشه تلاش کردم در زندگیام راه درست را بروم و به آنها هم توصیه کردهام که درستکار باشند.
آنطور که متوجه شدیم شما مستأجر هستید. وقتی پولها را دیدید وسوسه نشدید که همه را برای خودتان بردارید؟
بله من و خانوادهام در خانهای استیجاری زندگی میکنیم. شرایطمان خیلی سخت است اما دلیل نمیشود که پول حرام وارد زندگیمان کنیم. پیدا شدن این پول هم من را وسوسه نکرد و همان موقع که دیدم داخل کیسه اسکناس است تصمیم گرفتم آن را به صاحبش تحویل دهم. من شرافت را به پول ترجیح میدهم و از کاری که کردهام راضی هستم.
از روزی که پولها پیدا شده تاکنون برای پیدا کردن صاحب پولها چه کاری انجام شده است؟
من همان روز بسته را به سرکارگر تحویل دادم و آنها هم تلاش زیادی برای پیداکردن صاحب پولها انجام دادند. اما هنوز صاحبش پیدا نشده. احتمالا صاحب پولها خیلی ناراحت است. امیدوارم زودتر بسته پول بهدست صاحبش برسد.
آیا بابت درستکاریتان و تحویل دادن پولها از شما قدردانی شده است؟
من وقتی این کار را کردم به تشکر و قدردانی فکر نمیکردم. من فقط به رضای خدا و حالیکه صاحب پولها بعد از گمشدن بسته داشته فکر میکردم. با این حال روز یکشنبه در شورای شهر تبریز از من تقدیر شد که همینجا از دستاندرکاران این مراسم تشکر میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید