عکس زیر تصویر سانسور شده سگ تینا آخوندتبار است که او با ایموجی انجام داده است. این عکس یادآور سانسور لوگوی باشگاه رم در صدا و سیماست!
این بازیگر علاقه زیادی به حیوانات مخصوصا سگ دارد و تصاویر زیادی از حیواناتش منتشر می کند.
سانسور لوگوی باشگاه فوتبال آ.اس.رم ایتالیا در تلویزیون ایران واکنشهای گستردهای در پی داشت و پس از انعکاس در رسانههای بینالمللی و موضعگیری توییتری باشگاه آ اس رم، شاهد جهانی شدنِ این آبروریزی بودیم؛ اما علت وقوع این سانسور عجیب در پخش زنده فوتبال چه بود و چرا استانداردهای صداوسیما به گونهای است که گاهی از در دروازه عبور نمیکند اما گاهی از سوراخ سوزن عبور میکند؟
در جریان پخش بازیهای فوتبال لیگ قهرمانان اروپا از تلویزیون، یک اتفاق غیرمنتظره که در لحظات کوتاهی از تلویزیون نمایان شد، از انظار به دور نماند و به سرعت حاشیه ساز شد. در توضیحات پیش از پخش بازی تیم بارسلونا و آ اس رم و زمانی که جاودانی مجری این برنامه از سوابق بازی دو تیم سخن میگفت، مشخص شد که لوگوی باشگاه آ اس رم سانسور شده است.
در میانه این لوگو، نقاشی یک گرگ است که به تولههایش شیر میدهد، محو شده است؛ اتفاقی که برای نخستین بار رخ میداد و به همین دلیل به شدت مورد توجه قرار گرفت. این تصویر اشاره به اسطوره رموس و رمولوس پایهگذاران شهر رم دارد که در کودکی از پستان گرگ شیر خورده بودند و مشخصاً تصویر خاص و محرکی را نیز شامل نمیشد اما ظاهراً ناظر تلویزیون در آن ساعت تشخیص داده که احتیاط شرط عقل است و دستور محو لوگو را صادر کرده و چنین حاشیهای را رقم زده است.
این اتفاق پس از انعکاس در شبکههای اجتماعی و رسانههای داخلی، در رسانههای بین المللی نیز انعکاس یافت و در نهایت حساب باشگاه آ اس رم در توییتر در چندین توییت نسبت به این اتفاق عجیب واکنش نشان داد و سپس بسیاری از رسانههای دنیا نسبت به پوشش اصل ماجرا و ابعادی که یافته در قالب گزارشهایی پرداختند.
این اتفاق با واکنشهای بعدی در رسانههای داخلی مواجه شد که تعبیر آبروریزی را برای تبعات سانسور سینه گرگ در لوگوی تیم رم به کار بردند و خواستار برخورد جدی با مسئول صادرکننده دستور این سانسور شدند.
بسیاری از کاربران در توئیتر و شبکههای دیگر، کاریکاتورهایی از گرگ ماده سانسور شده منتشر کردند و برخی رسانهها نیز دامنه این کاریکاتورها را گستراندند، تا آنجا که اکنون شاید بتوان با حجم این کاریکاتورها و شوخیها یک کتاب جیبی منتشر کرد!
بخشی از این شوخیها به تصویرسازی و ارائه نسخه جایگزین به مسئول سانسور بود و بخشی دیگر بر استانداردهای چندگانه در زمینه اعمال ممیزی بود؛ استانداردهای چندگانهای که منشاء آن برای عموم مردم مشخص نیست.
پشت پرده این حواشی را باید در نوع اعمال ممیزی توسط ناظران پخش جستجو کرد. ناظران پخش چهرههای معتمدی هستند که به عنوان چشم مدیران شبکههای تلویزیون وظیفه نظارت بر محتوا را دارند و طبیعتاً حسب وظیفهشان میکوشند محتوایی روی آنتن نروند که آنها را زیرسوال ببرد.
آنچه مسلم است این ناظران پخش متکی بر دستورالعملهای کلی و همچنین سوابق به ویژه سابقه موارد حاشیهساز، حساسیتها را به زعم خود شناسایی و به عنوان اصلاحیه به برنامه ساز برای اعمال ممیزی ارائه میدهند.
بخشی از این اصلاحیهها مرتبط با مسائل اقتصادی نظیر عدم نمایش لوگوی برندهای تجاری است، بخش دیگر به مسائل فرهنگی نظیر پوشش بازیگران یا دیالوگهای نامتعارف بازمیگردد و بخش دیگر به مسائل دیگر نظیر ملاحظات سیاسی، امنیتی و... بازمیگردد.
این بار سنگین ممیزی مشخصاً بر روی دوش ناظر پخش است، چراکه هیچ دستورالعمل مشخص و جامعی برای اعمال ممیزی در صداوسیما وجود ندارد و همین مسئله تشخیص ناظر پخش را که حکم سلیقه نیز دارد، در مقام دستورالعمل قرار میدهد.
در چنین شرایطی ناظر پخش میتواند به دلخواه خود خواستار حذف یک سکانس شود و از برنامه ساز کاری بر نمیآید اما اگر دستورالعمل یا آیین نامه دقیقی درباره سانسور وجود داشت که تمام خطوط قرمز به تشریح و با جزئیات در آن ذکر شده بود، حواشی نظیر سانسور سینه گرگ در لوگوی آ اس رم رخ نمیداد.
در صورت وجود آیین نامه اگر ناظر پخش خواستار سانسور لوگو میشد، برنامه ساز یا تهیه کننده با استناد به آیین نامه ممیزی، از این کار استنکاف میورزید و بلافاصله اعتراض خود را نسبت به درخواست خلاف قانون ناظر پخش به مقامات بالاتر اعلام میکرد.
با این حال در شرایطی که قانون مشخصی در این زمینه وجود ندارد و با وجود این عمر طولانی صداوسیما، تعمداً یک آیین نامه برای چنین امر حیاتی توسط این دستگاه عریض و طویل تدوین نشده، عدم رقم خوردن چنین حواشی اتفاق عجیبی نیست.
تعیین نکردن شفاف این خطوط قرمز باعث شده هر برنامه سازی پس از تولید برنامهاش نسبت به سانسور اثرش انتقاد کند. آیا وقت آن نرسیده مسئولان امر در تلویزیون شجاعت لازم را برای تدوین اصول ممیزی در تلویزیون به خرج دهند و تکلیف برنامه ساز و ناظر پخش را مشخص کنند؟
دربارهی تینا آخوند تبار:
تینا آخوند تبار در خانواده ثروتمند که اصالتا به روستای سراسب بخش بلده شهرستان نور استان مازندران برمیگردد متولد شد او علاقه زیادی به بازیگری دارد و پس از گذراندن دوره 6 ماهه آموزش بازیگری استاد سمندریان برای ایفا نقش در فیلم طلاق به سبک ایرونی انتخاب شد.
او دوره آموزش گریم هم دیده است و در نقاشی هم حرفی برای گفتن دارد. بازیگر جوان کشورمان یک پرسپولیسی دو آتیشه هست به حدی که در نوجوانی با لباس پسرانه به همراه پدرش به تماشای دربی در استادیوم آزادی می رود.
ورود به بازیگری به خاطر چهره اش
تینا آخوندتبار معادلات را در مورد زن های شناخته شده در ایران با حرف هایش تغییر داده است چرا که او اعتقاد دارد هنرمند نباید زندگی شخصی اش را از هوادارانش پنهان کند و باید با آنها صادق باشد، بر کسی پوشیده نیست که در جامعه ما، اکثر افراد به ویژه هنرمندان، زندگی دوگانه ای دارند؛ در ظاهر، حرف هایی می زنند و از بعضی مسائل دفاع می کنند اما در بوقتی در مصاحبه ای گفتم به خاطر چهره ام وارد عرصه بازیگری شدم، خیلی ها از جسارت و صراحت من تعجب کردند.
اما من از این موضوع تعجب نمی کنم چون واقعیت را گفتم و هیچ ابایی ندارم که بگویم چهره ام باعث ورودم به عرصه بازیگری شده!
با این حال، این روزها دوست دارم از زیر سایه ظاهرم خارج شوم و براساس تواناییهایم شناخته شوم.
دیدگاه تان را بنویسید