اصلاحطلبان هر دورهای که توانستهاند به طور قاطع پیروز انتخابات شوند، آرای مردد را قانع به رأیدادن کردهاند؛ موضوعی که به دلیل عدم رغبت عمومی برای مشارکت در انتخابات، اصلاحطلبان را در مضیقه قرار داده است.
پس اگر موجی در جامعه شکل نگیرد، اصلاحطلبان بهراحتی نمیتوانند فاتح انتخابات باشند، زیرا مانند اصولگرایان سبد رأی ثابت و تکلیفی ندارند. با این اوصاف، جبهه اصلاحات در انتخابات نیازمند موج انتخاباتی است اما این موج هم صرفا با حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد ایجاد نمیشود؛ بلکه آن حمایت باید متکی بر ویژگیهای ذاتی آن نامزد باشد و آن ویژگی نامزد مشخص منطبق با خواستههای مردم باشد. اگر همه این شرایط با هم جمع شد، میتوان انتظار داشت که موج انتخاباتی شکل بگیرد.
حالا وقتی این شرایط را با وضعیت همتی میسنجیم، میبینیم که او اقبالی برای ایجاد موج انتخاباتی ندارد، زیرا اولا گرچه تخصص همتی اقتصاد است اما برخی منتقدان، او را یکی از عوامل نابسامانی در بورس و تورم میدانند؛ پس او نمیتواند نماینده تغییر وضع موجود باشد و ثانیا جامعه فرای این موضوع از او شناخت ویژهای ندارد. برای مثال او نمیتواند خاتمیِ سال 76 باشد که در نقد وضع موجود با شخصیتی فرهنگی نماینده طبقه متوسطی شد که مهمترین دغدغهاش توسعه سیاسی و فرهنگی بود یا حتی روحانیِ سال 92 شود که با گفتمان دیپلماتیک وارد صحنه شد و در نقد سیاست خارجی دولت نهم و دهم وعده حل مسئله هستهای را داد.
نکته دیگر آن است که به دلایل مذکور، ازجمله بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات، در صورت حمایت جبهه اصلاحات از همتی یا مهرعلیزاده احتمال شکست بسیار است و شاید در چنین شرایطی هزینهنشدن اعتبار اصلاحات بر نامزدهای موجود منطقی به نظر میرسد؛ موضوعی که در بیانیه جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز) بعد از اعلام نتیجه صلاحیتها هم به آن اشاره شد و نهاد اجماعساز رسما مطرح کرد که «اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، 9 نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آنها بودند. اما با رد صلاحیت همه آنها، اینک جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد».
این بیانیه قطعی به نظر میرسد و در صورت بهوجودنیامدن تغییری جدی در فضای انتخابات بعید است که از سوی این تشکل انتخاباتی نقض شود؛ زیرا اگر شود، بر کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان دامن میزند و اصلاحات را از جریانی اصلاحگر به جبهه پراگماتیستی تبدیل میکند و البته سیدمحمد خاتمی نیز در پی چنین شرایطی نیست و تا این لحظه بههیچوجه از هیچ نامزدی حمایت نکرده است و از قرار معلوم او هم تابع نظر جمعی نهاد اجماعساز است.
گفتنی است که احزاب حاضر در نهاد اجماعساز هم تعهد دادهاند به نظر جمعی این تشکل انتخاباتی تمکین کنند؛ خواه این نظر حمایت از فرد خاصی باشد یا مشارکت غیرفعال و نیز اینکه اخیرا یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گفته است که اگر تصمیم نهاد اجماعساز مبنیبر عدم ارائه نامزد باشد، این حزب به طور مستقل از یکی از نامزدها حمایت میکند، با میثاق جمعی اصلاحطلبان که کارگزاران هم در آن شرکت داشت، مغایرت دارد. علاوه بر همه اینها مشارکت غیرفعال در انتخابات ریاستجمهوری به معنای تحریم انتخابات نیست، زیرا هر جناح، حزب، طیف و گروهی میتواند از فرد خاصی حمایت نکند، اما در انتخابات رأی خود را در صندوق بیندازد و به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین حالتی به معنای رخوت سیاسی اصلاحات نیست، بلکه ایشان میتوانند در دوران دوربودن از سیاست رسمی به احیای سرمایه ازدسترفته اجتماعی خود بپردازند.
دیدگاه تان را بنویسید