رضا نصری کارشناس سیاست خارجی و حقوق بین الملل به عوامل داخلی که مانع از پیشبرد برجام و بازگشت امریکا به این توافق در آستانه انتخابات ایران می شوند گفت: آنها پیشبینی میکنند دولت بعدی در ایران - چنانچه یک دولت اصولگرا باشد - به دلیل ضعف فنی، گفتمان ضد دیپلماسی و وجاهت بینالمللی، قادر به رسیدن به توافق با غرب نخواهد بود یا اینکه به خاطر ضعفهای سیاسی و فنی امتیازات زیادی واگذار خواهد کرد. به همین دلیل ترجیح میدهند روند بازگشت به برجام در دولت روحانی اتفاق نیفتد. از سوی دیگر، برخی جریانها در داخل کشور هم - عمدتاً به دلایل انتخاباتی - تحرکاتی علیه برجام انجام میدهند یا اینکه بدون هماهنگی با وزارت خارجه مواضعی اتخاذ میکنند که در مجموع مسیر دیپلماسی را با مانع مواجه میکند.
در هر حال، اینها موانع پیش روست. اگر تا حدودی تعدیل و برطرف شود، احیای برجام و آغاز روند لغو تحریمها در همین دولت محتمل است. اما اگر کارشکنیها تداوم داشته باشد، دولت و دستگاه سیاست خارجی نیز مجبور خواهند شد - به جای اینکه به اصل موضوع بپردازند - وقت و انرژی خود را معطوف به «مدیریت آسیب» و مهار حواشی کنند؛ و این زیان بزرگی برای مردم و دردسرهای فراوانی برای دولت بعدی در پی خواهد داشت.
نصری در پاسخ به اینکه برخی می گویند این ترسی که دولت ایران از بی اعتمادی امریکا دارد بایدن نیز این ترس را دارد که دولت جدید ایران ممکن است زیر میز بزند.افزود: موضع رسمی دولت بایدن - که رابرت مالی نیز بیان کرده - این است که انتخابات ایران برای آنها فاکتور مهمی نیست. اما چنین نیست. حقیقت این است که نتیجه انتخابات میتواند مسیر برجام و فرایند لغو تحریمها را به کُل تغییر دهد. آمریکا و سایر اعضای برجام نیز این را خوب میدانند. ضمن اینکه برخلاف نظر رایج، در عالم سیاست خارجی «شخصیتها» و «افراد» بسیار مهم هستند. خود آمریکاییها اصطلاحی دارند که میگویند «Personnel is policy». یعنی، جدا از تمام نظریهپردازیها در حوزه ژئوپولیتیکی و ملاحظات کلان، در نهایت این «اشخاص» هستند که تعیینکنندهٔ مسیر و منش و سیاستها خواهند بود. طبیعتاً، اگر هدف احیای برجام باشد، برای دیپلماتهای طرف مقابل - از دیپلماتهای غربی گرفته تا دیپلماتهای چین و روسیه - تعامل با یک تیم حرفهای و عملگرا در ایران که خود در تدوین برجام نقش داشته به مراتب «عملی»تر از تعامل با افرادی است که اصولاً با مقولهٔ «مذاکره» مشکل فلسفی دارند و سالهاست در نشریات و اظهارات خود مذاکره را با «سازش» و «تسلیم» برابر میدانند.
علاوه بر این، در صحنهٔ سیاست داخلی نیز نتیجه انتخابات با آیندهٔ برجام و مقولهٔ لغو تحریمها نسبت مستقیم خواهد داشت. در واقع، اولین پرسشی که در این راستا از ذهن خطور میکند این است که وقتی عدهای از روز نخستِ انعقاد برجام تا امروز از تمام تریبونهای رسمی و غیر رسمی خود برای حمله به برجام استفاده کردهاند و آن را در میتینگهای سیاسی و جلسات انتخاباتی خود بعضاً «خیانت» و خسارت محض نیز خواندهاند، چگونه میخواهند - یا میتوانند - برای احیا و حفظ آن پای میز مذاکره بنشینند؟ حقیقت این است که آنها یا مجبور خواهند شد در دورهٔ زمامداریشان - برخلاف میل و اعتقاد خود - از متنی دفاع کنند که آن را خسارت محض میدانند؛ یا اینکه مجدداً برای رسیدن به یک توافق بهتر (به زعم خود) - و برخلاف سیاست کلان نظام در مورد مذاکره بر سر برنامهٔ هستهای - دوباره با آمریکا بر سر فعالیتهای هستهای کشور مذاکره کنند! این تناقض و پرسشی است که مخالفان برجام باید در آستانه انتخابات به آن پاسخ دهند.
دیدگاه تان را بنویسید