درباره این قرارداد نیز این شائبه مطرح شده بود که بخشهایی از جزایر ایرانی قرار است در اختیار چینیها قرار بگیرد. شائبههایی که البته از سوی دولت به صورت رسمی تکذیب شد. از سوی دیگر عنوان شده بود قرار است نیروهای امنیتی چینی امنیت این سرمایهگذاری را در خاک ایران برعهده بگیرند که این شایعه نیز تکذیب شد. با این وجود انتشار این شایعات حساسیت مردم را نسبت به این قرارداد افزایش داد.
البته واکنشها در این زمینه ادامه دارد و باعث شده صداوسیما چند برنامه در این زمینه پخش کند تا از حجم نگرانیهای مردم کم کند.
به طور سنتی روسها هیچگاه نسبت به توسعه اقتصادی ایران روی خوش نشان ندادند .این مسأله تنها به دوران پس از انقلاب ارتباط ندارد؛ بلکه در دوران قبل از انقلاب نیز این وضعیت وجود داشت. روسها در همان زمان نیز مایل نبودند یک کشور ثروتمند مانند ایران به توسعه صنعتی و اقتصادی دست پیدا کند تا به یک قدرت صنعتی بزرگ تبدیل شود. به صورت طبیعی یک قدرت صنعتی و اقتصادی بزرگ از قدرت سیاسی و چانهزنی بیشتری نیز در سطح منطقه و جهان برخوردار خواهد بود. در گذشته روسیه چند سال پیش توافقی با ایران امضا کرد که بر مبنای آن قرار بود راهآهن گرمسار به اینچهبرون در مرز ترکمنستان به شبکه راهآهن میانه متصل شود تا زمینه ترانزیت کالاهای صادراتی و وارداتی جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی سابق را فراهم سازد؛ ساخت نیروگاه1400مگاوایتی در بندرعباس که ایران به آن نیازمند است. علاوه بر این راه اندازی نیروگاه رامین در اهواز و شهید منتظری در اصفهان که در زمان شوروی سابق ساخته شدند. با این وجود روسیه با بهانه قرار دادن تحریمهای ترامپ از تعهدات خود سر باز زد. این در حالی است که روسیه حاضر نیست جایگاه خود را در ترانزیت آسیای میانه به ایران واگذار کند. این در حالی است که پس از فروپاشی شوروی، روسها رویکرد دیگری در پیش گرفتند و این کمکها را انجام ندادند. رویکرد چینیها نیز تا حدود زیادی مانند روسیه است.
رویکرد چینیها در اقتصاد ایران تا حدود زیادی مانند روسیه بوده است. شاید شاخصترین عملکرد چینیها در اقتصاد ایران مربوط به فعالیت مشترک این کشور با ایران در حوزه نفتی آزادگان در غرب کارون است که با عراق مشترک است. پس از اینکه ژاپنیها بهرغم قراردادی که با ایران امضا کرده بودند از ایران خارج شدند، چینیها فعالیت خود را در این پروژه آغاز کردند. چینیها به دلیل برخی مسائل خاص قادر به انجام کار نبودند و به همین دلیل دولت ایران قرارداد آنها را لغو کرد. پس از مدتی نیز مشخص شد چینیها نقشههای این حوزه نفتی را که بخشی از آن در عراق قرار دارد، به تعبیری بردند و پس از مدتی در عراق با این کشور قرارداد جدیدی امضا کردهاند. درباره پالایشگاه آبادان نیز چینیها متعهد بودند در یک قرارداد سنگین، مبلغ4/2میلیارد دلار از ایران بگیرند و پالایشگاه آبادان را نوسازی کنند.
با این وجود پس از تحریمهای بینالمللی چینیها از این پروژه خارج شدند و درشرایط کنونی در پالایشگاه آبادان فعالیتی ندارند.مورد دیگری که باعث نگرانی شده و حتی شرکتهای ساختمانی ایران نسبت به آن معترض هستند شیوه عملکرد چینیها در ساخت سد نسبتأ بزرگ طالقان است که قرار بود چینیها به همراهی پیمانکاران ایرانی آن را به سرانجام برسانند. با این وجود در عمل چینیها پیمانکاران ایران را کنار گذاشتند و حتی رانندهها و خدمه خود را نیز از چین آوردند. مورد دیگر راهآهن بجنورد به گرگان است که چینیها برای انجام آن مبلغی درحدود9 میلیارد یورو یعنی مبلغی به اندازه تونل زیردریای مانش که به عنوان بزرگترین پروژه ساختمانی قرن بیستم نامگذاری کردهاند،به ایران پیشنهاد دادند.این مبلغ بالا نیز به دلیل تحریم های ایران بود. این مبلغ چندان استانداردهای جهانی همخوانی نداشت و دولت ایران زیر بار انجام آن نرفت. قطار تندروی تهران به قم و اصفهان که400 کیلومتر است، به عنوان نخستین قطار تندرو در ایران دیگر پروژهای بوده که قرار بود چینیها در ایران انجام بدهند. با این وجود این پروژه نیز نیمهکاره متوقف شده و هنوز به نتیجه نرسیده است. مورد دیگر ساخت بزرگترین کارخانه کاغذ از ضایعات نیشکر در جنوب اهواز است که در این زمینه نیز عملکرد چینیها مناسب نبوده است. پروژه بزرگ دیگری که در بخش صنعت قرار است بین ایران و چین انجام شود پروژه نورد گرم شماره دو فولاد مبارکه است که این پروژه نیز به سرانجام مناسبی نرسیده است. علاوه بر آن چینیها از پروژه قطار تندروی تهران به مشهد نیز بنا به دلایل واهی خارج شدند. به دلیل عملکرد ضعیف و معنادار چینیها در اقتصاد ایران این پرسش همواره مطرح است که چرا در چنین شرایطی باید قرارداد مهمی با این حجم از سرمایهگذاری بین ایران و چین منعقد شود.
چین از خودش هیچ تکنولوژی بروزی که به ما بدهد و ما تولیداتمان را صادر کنیم ندارد براساس جراید ماهیانه 9 تا پرونده از بابت دزدی تکنولوژی در آمریکا برای چینیها بسته میشود. تکنولوژی که چین به ما میدهد حاصلش تولیداتی است که توان رقابت با محصولات خارجی نخواهد داشت و وقتی نتونی صادر کنی یعنی ورشکستگی، برای مثال ما نمیتونیم موبایل و خودروی چینی را صادر کنیم و فقط مردم خود را مجبور خواهیم کرد که بخرند، تازه این در صورتی است که به شما اجازه انتقال این حد اقلی را بدهد که بعید است البته ما میتونیم بر روی قطعات چینی ساخت ایران بزنیم و بفروشیم و بگیم تولید داخلی است چرا که سالها در خودروسازی همین کار را کردیم
وقتی خوردو سازت را مجبور می کنی که با شرکتهایی چینی کار کنند لذا شرکتها قدرت چانه زنی نیز نخواهند داشت
اگر چین خوشبختی میآورد بهتر است به بچه تنی اش کره شمالی بیاورد تا به ما، که اشتراکات فراوانی دارند
اگر فرض بگیریم چین دارایی تکنولوژی برتر و قابل رقابت است باز به ما نخواهد داد چون آمریکا نیز با هنگ کنگ قرداد تسلیحاتی بسته لذا این دو گرگ با هم، ما ها را وجه و المصالحه قرار خواهند داد به عبارتی ما گوشت قربونی هستیم که ابرقدرتها با حرکت دادن مهره های شطرنج، این گوشت را میخورند
مسولین ما حرف از چین قدرت اقتصادی برتر آینده میزنند و امیدوارند که چین به این نقطه قدرت برسد و در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا بایستد، ولی همین مسولین روزی که اروپا یکپارچه شد و پول واحد یورو را بوجود آورد برای اروپا میگفتند و ساعتها به تفسیر می نشستند ولی دیدیم که نشد
این خنده دار خواهد بود که تصور کنیم پول نفت به یوان صرف واردات دستگاههایی تولید کننده از چین خواهد بود نه کالایی مصرفی، چون شما مجبورید همین یوان را در چین خرج کنید نه در کشور دیگر.
وقتی نفت را با تخفیف میفروشی این خودش یک ضرر است و وقتی به یوان میفروشی و این به تنهایی چند ضرر است چون مجبورید فقط از چین بخرید و مجبورید به هر قیمتی که آنها گفتند بخرید و آنهم کالاهایی مصرفی که پدر تولید داخلی را در میآورد
و وقتی نفت میفروشی که دوسال بعد پولش را بگیری و سود آن دوسال را هم حساب کن، بعبارتی ما نفت را به نصف قیمت میفروشیم آنهم به مدت 25 سال
اگر این قرارداد برای ما اعتبار میخواست بیآورد که دلار دوباره جهشی نمیشد
مسولین هزینه های زیادی در منطقه کردند به امید پیروزی غافل از اینکه طرف مقابل هم استراتژی خود را خواهد داشت و تمام هزینه های ما از بین رفت و یا خواهد رفت و ما در حال حاضر نیاز به پول داریم که به حوثیها که چند ماه حقوق نگرفته اند بدهیم در لبنان از زمانی که ما بی پول شدیم لبنان در حال ورشکستگی و فروپاشی است و سوریه و عراق هم همینطور
و بخاطر این، ابر قدرتها برای فروش تسلیحات و به غارت بردن ثروت این منطقه این جنگهایی فرسایشی را یکی پس از دیگری به راه میاندازند و متاسفانه مسولین ما نیز براحتی در راستای خواسته های آنها قدم بر می دارند ( آمریک سلاح به عربها میفروشد، روسها و چینی ها نیز ایران را میدوشند)
تنها راه نجات کشور ما خضوع و خشوع در مقابل مردم و عذر خواهی از آنها است قدرت هر کشور از مردمان آن نشات میگیرد نه وابسته بودن به چین و غیره
این قرداد زخم بزرگی بر پیکر این کشور و مردم ما خواهد زد و باعث جدایی بیشتر و اختلافات داخلی خواهد شد که ممکن است هزینه های غیر قابل تصوری ایجاد کند همانطوری که در زمان احمدی نژاد گفتیم مصلحت است که ایشان بیاید هزینه های آنرا دیدیم و هنوز هم تمام نشده و امروز هم میگوییم مصلحت است که این قرداد بسته شود
ما با این تفکر که از این ستون به آن ستون فرجی است کشور را اداره می کنیم ولی نمیدانیم چه سرمایه های هنگفت مردمی را از دست میدهیم