[آیه رحمانی] آن چیزی که این روزها از والدین خواسته میشود شاید از توان کمتر انسانی بربیاید؛ در شرایط عادی همه پدر و مادرها یا شاغل هستند یا خانهدار. حالت سوم کارکردن پارهوقت است. والدین زمانی که در محل کار بودند دیگر دغدغه کارهای خانه و رسیدگی به فرزند چه از منظر آموزش و چه سرگرمی و پرکردن اوقاتش را نداشتند. این روزها اما شرایط به کلی فرق کرده است.
بچهها دیگر به مهدکودک و مدرسه نمیروند و والدین باید هم کارهای خانه را انجام دهند و هم به آموزش بچهها برسند و آنها را سرگرم کنند. گروهی که شاغل یا دورکار هستند هم به مراتب چالشهای بیشتری دارند. شاید انجامدادن این کارها در کلام چندان وظایف پیچیده و سختی به نظر نیاید اما چون حجم کارهایی که باید در روز انجام شود، زیاد است و هر کدام برنامهریزی و ایدهپردازی خاصی میطلبد، پس پدر و مادرها باید بهترین کاری را که در توان دارند، برای خود و فرزندانشان انجام دهند و زیاد به خودشان سخت نگیرند تا از روزهای در خانهماندن خاطرههای خوبی بسازند.
تصمیمگیرندگان اصلی در شرایط تحمیلی فعلی والدین هستند؛ آنها میتوانند ارتباطگیری با ابزارهای مختلف یا جروبحثکردنهای بیپایان بر سر درس و مشق و بازیکردن را انتخاب کنند. مریم مادر دو فرزند است که این روزها برای اینکه بتواند در کنار بچههایش باشد، دورکاری میکند. او از استرس زیاد روزهای اول قرنطینه و اینکه به چه کنم چه کنم افتاده بود، میگوید: «شرایط عادی نبود و استرس داشتیم اما سعی کردم با برنامهریزی ذهنی سطح توقعم را از همه چیز پایین بیاورم؛ چون تقریبا همه آدمهایی که میشناختم شرایط یکسانی داشتند و من در این تجربه تنها نبودم. بهترین راهکاری که به من در مدیریت شرایط و سرگرمکردن بچهها کمک کرد، سهیمکردن آنها در کارهای خانه بود؛ سعی کردم عجله را فراموش کنم و پا به پای آنها پیش بروم؛ مثلا یک سبد لباس شستهشده میآوردم و یک ساعت مشغول مرتبکردن و جابهجایی آنها میشدیم، در این میان با هم حرف میزدیم و به هم یادآوری میکردیم که سالم و سلامت هستیم؛ میخندیدیم و قلقلکبازی میکردیم.» به نظر این مادر اینکه از این دوران سخت خاطرهای خوب در ذهن بچهها و خودمان باقی بماند، بسیار مهم است.
بازی ساختن با وسایل دمدستی خانه
بازی یکی از مهمترین اجزای زندگی کودک و نوجوان است و به هیچ بهانهای نباید از زندگی بچهها حذف شود. بچهها در هر حال و شرایطی که باشند، دوست دارند بازی کنند و از این کار خسته نمیشوند. انگار بازیکردن نه تنها انرژیشان را نمیگیرد که حتی به آنها انرژی بیشتری هم میبخشد. اغلب بچهها تکفرزند و همبازی روزهای قرنطینهشان پدر و مادرها هستند. فاطمه یک دختر پنج ساله دارد. او که فرزندش تا پیش از این هر روز به مهدکودک میرفت، این روزها برای سرگرمی و بازی با او از ایدههای تلویزیونی استفاده میکند: شبکه پویا آیتمی دارد به نام با هم بازی که در آن بچهها و والدین با وسایل دم دستی خانه بازیهای مختلفی طراحی میکنند؛ مثلا ما یاد گرفتیم که فرش اتاق میتواند دریاچه باشد و کوسنهای مبل نقش سنگ را بازی کنند. باید از روی سنگها میپریدیم بدون اینکه پایمان در دریاچه خیالی میافتاد. یا اینکه یک سبد خالی لباس را یک سر اتاق میگذاریم و مسیر پر پیچ و خمی را با پارچه و ملحفه درست میکنیم و توپهای کوچک را روی قاشق میگذاریم تا بدون اینکه بیفتند، آنها را به سبد برسانیم. او معتقد است بازیکردن با بزرگترها برای بچههای کمسنوسال خیلی هیجانانگیز است و آنها والدین را به چشم همبازیهای همسن و سال خود میبینند و همین باعث میشود لذت بازیکردن برایشان بیشتر شود.
«ما از قالبهای یخ و رنگهای خوراکی برای نقاشیهای رنگینکمانی استفاده میکنیم و با چسب چوب و رنگهای مصنوعی ژل بازی درست میکنیم.» فرهاد با دختر هشت سالهاش تنها زندگی میکند و با این توضیحات از سرگرمیهای روزهای قرنطینه میگوید: «من قبل از این دوران، تقریبا ساعتهای کمی از روز را با فرزندم میگذراندم و اصلا تجربهای برای سرگرمکردن او در خانه و بهانهگیریهایش نداشتم. فضای مجازی و بلاگرهای ایدهپرداز کمکم کردند که این روزها را در کنار هم با لذت بگذرانیم؛ مثلا در قالبهای یخ رنگهای خوراکی را به ترتیب کنار هم میریزیم و در فریزر قرار میدهیم. وقتی کاملا منجمد شد آنها را درمیآوریم و نقاشیهای رنگینکمانی میکشیم. او که در مورد درسخواندن بچههای کمسنوسال در این شرایط خیلی حساسیت ندارد، میگوید که او را مجبور به نشستن پای کلاس مجازی نکردهام. فقط هرازگاهی به او میگویم دوست داری چک کنیم ببینیم در کلاس چه خبر است و معلم چه چیزهایی گفته است؟ همین اجبارینبودن به نظر من بچهها را به یادگیری محتوای درسی مشتاقتر میکند و بدون لجبازیکردن درسها را کم و بیش دریافت میکنند. این پدر که یکی از دغدغههایش ریزهخواری و تمایل به هلههولهخوردن بیشتر دخترش در این روزهاست، میگوید باید تمرینهای نرمشی و ورزشهای ساده را در خانه شروع کنند.
تکالیفش را سر وقت مینویسد تا بتواند آشپزی کند
تمرکز دانشآموزان به درس آن هم از خانه کار بسیار سختی است که در این یکی دو ماه والدین بهویژه مادرها این وظیفه را بر عهده داشتند. منیره مادر مهلای ٩ ساله است که از چالش بزرگش در این روزها میگوید: «من اوایل اسفند زمانی که مدارس تعطیل شده بود ولی برنامه آموزشی درستی تعیین نشده بود، برای مرور درسهای دخترم مشکل جدی داشتم؛ اساسا او خانه را بهعنوان کلاس درس مجازی اصلا جدی نمیگرفت. از طرف دیگر معلم کلاس آنها تا هفتهها همه چیز را رها کرده بود و برنامهای برای ارایه درسها نداشت. برای همین من سعی کردم روزانه بهترین و مفیدترین زمان را به درس اختصاص بدهم و درواقع برنامه خودم را برایش داشتم؛ مثلا وقتی میدیدم بعدازظهرها سرحالتر است از فرصت استفاده میکردم؛ چون اساسا در خانه ساعت درسخواندن و ترتیب ارایه درس علوم و ریاضی فرق چندانی نداشت.» در این میان بزرگترین چالش برای این مادر همراهنبودن معلم با والدین برای ارایه محتوای درسی بود که یکی دو هفتهای میشود با به راه افتادن سیستم شاد و اجباریشدن فعالیت مدارس در این سیستم مشکل تا حدودی رفع شده است. با این حال بار اصلی آموزش و کمک به تمرکز بچهها بر درس بر دوش والدین بوده است که این مادر برای بالابردن کیفیت آموزش فرزندش در خانه از برنامهریزی برای انجام کارهای مورد علاقه او بعد از درسخواندن میگوید: «دختر من عاشق آشپزی است و من از این علاقه برای بهتر و زودتر انجامدادن تکالیفش استفاده میکنم. بعد از درس هم با هم یک غذا یا کیک مورد علاقهاش را درست میکنیم. البته برای مادرها همه این کارها صبوری زیادی میخواهد؛ وقتی بچهها میخواهند آشپزی کنند تقریبا کل آشپزخانه را به هم میریزند و زحمت ما را برای مرتبکردن بیشتر میکنند اما به احساس لذتی که بچهها در حین انجام کار مورد علاقهشان تجربه میکنند، میارزد.»
با قاشق و لیوان آهنگ میسازیم
سرگرمیهای ساده خانوادگی شاید یکی از مهمترین گزینههاست که البته سعهصدر و کمکردن بعضی حساسیتها را میطلبد. سمانه مادر دو کودک ١٠ و ٥ ساله است. او در خانه شیرینی و کیک درست میکند و همین کار باعث مشغولیت بیشتر بچهها در روزهای قرنطینه است: بازیکردن با خمیر نان و شیرینی را بچهها دوست دارند؛ شکلدادن به خمیر و دیدن پخت نان و شیرینی و کیکی که خودشان در درستکردنش سهیم بودهاند، برایشان لذتبخش است. با این حال والدینی که چند فرزند با علایق متفاوت در خانه دارند واقعا روزهای سختی را میگذرانند. ما چند روزی در هفته به پشت بام میرویم و با هم ورزش میکنیم تا هم بچهها هوایی بخورند و روحیه بگیرند و هم ورزشکردن انرژیشان را تخلیه کند. این مادر اما از آموزش آنلاین به هیچ وجه راضی نیست و میگوید که ناهماهنگی زیادی در سیستم ارایه محتوای درسی وجود دارد. «بهطوری که ما تصمیم گرفتهایم بعد از فروکشکردن اپیدمی از آشنایان فرهنگی برای آموزش فشرده درسها به دخترم استفاده کنیم.» سمانه میگوید با تمام سرگرمیهایی که برای بچهها فراهم کرده، در خانهماندن مداوم آنها را کمی عصبی و لجباز کرده است و به همین دلیل هفتهای یک بار به پارک محل میروند و بچهها با وسایل بازی شخصی خود سرگرم میشوند. آهنگساختن با وسایل خانه مثلا قاشق و لیوان و مرتبکردن خانه در قالب بازی از دیگر ایدههایی است که این خانواده برای سرگرمکردن فرزندانشان استفاده میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید